معصومه متیننژاد | شهرآرانیوز؛ «اولینباری که دیدمش، چند ماهی میشد از حضور میهمان ناخوانده درونش مطلع شدهبود. هفتههای سختی را باهم پشتسر گذاشتیم تا اینکه یکروز بالاخره تصمیم بزرگ زندگیاش را گرفت. چند ماهی غیبش زد و بعد هم با چهرهای متفاوت برگشت. دیگر خبری از آن استرس و نگرانی گذشته در او نبود. چنان با امیدواری از روزهای پیشرو و برنامههایش صحبت میکرد، که حتی احتمال ابتلا به سرطان را هم در او نمیتوانستی بپذیری. حالا از آن روزها پانزدهسالی میگذرد و هروقت او را میبینم به شوخی میگویم: اگر مبتلا به سرطان نبودی تا الان حتما مرده بودی!»
از این دست پروندهها زیاد ندارد، ولی همین تعداد محدود هم چنان شور زندگی را در دکتر ایجاد کردهاند که بهقول خودش با آن میتواند انرژی لازم برای دیگر مراجعهکنندگانش را در طول سال تأمین کند. آدمهایی که با اراده فولادینشان و درک معنا و فلسفه واقعی زندگی، نگاه دیگری حتی به مقوله مرگ دارند. آدمهایی که اگر بتوان اندیشه آنها را در جامعه انتشار داد، بهطور حتم آمار فوتیهای بیماران صعبالعلاجی مانند سرطان نزدیک به صفر میرسد، چون آنچه این بیماران را سخت از پا درمیآورد، بیماری نیست، بلکه استرس و اضطراب زیاد آن است. موضوعی که امروز میخواهیم به کمک دکتر علی کاظمی، روانشناس، کمی درباره آن بیشتر باهم صحبت کنیم.
اگر خودتان جزو آن دسته افراد نباشید، دوروبرتان حتما آدمهایی را سراغ دارید که از اسم بیماری هم هراس دارند، چه برسد به اینکه روزی متوجه شوند، بیماری خاصی دارند. این افراد معمولا از پیگیری درد و مرضی که دارند یا داوطلب بودن برای تشخیص و غربالگری بیماریها خودداری میکنند. به عبارت سادهتر بیخبری را به دانستن خبر بد ترجیح میدهند.
آدمی معمولا به دنبال این است که اضطراب کمتری را تجربه کند و از آنجاییکه مقولههایی مانند مرگ و بیماریهای صعبالعلاج استرس و اضطراب زیادی را به همراه دارند، پیوسته از آنها گریزان است و سعی میکند با نادیدهگرفتن یا بیخبری از آنها، اضطراب خودش یا اطرافیانش را پنهان و سرکوب کند. پس اینکه خیلیها به دنبال فهمیدن علت دردشان نیستند یا تمایلی برای تشخیص بیماریهای سختی مانند سرطان در خودشان ندارند، از این اضطراب زیاد نشئت گرفته است.
پذیرفتن بیماری و شروع درمان گام مهمی در روند بهبودی است، اما کافی نیست، چون خیلیها با شروع درمان، بازهم، مرگ زودرس را تجربه میکنند، مرگی که علت اصلی آن استرس و افسردگی زیاد است. داروهای ضدسرطان بهتنهایی سرکوبکننده سیستم ایمنی بدن هستند و وقتی قرار باشد، فرد استرس و افسردگی زیادی را هم تجربه کند، سیستم ایمنی بدنش ضعف بیشتری را تجربه میکند و خیلی زود از پا درمیآید.
ازاینرو، همواره توصیه میشود با شروع درمان دارویی، رواندرمانی هم برای این بیماران آغاز شود. برای مقابله با استرس و اضطراب زیاد در این بیماران معمولا باید از دو روش کمک گرفت؛ درمانهای مسئلهمدار و درمانهای هیجانمدار. منظور از درمان مسئلهمدار، استفاده از روشهایی است که به حل مشکلات بیمار منجر شود.
برای نمونه اگر بیمار مشکل مالی یا شغلی دارد، به روشی آن را برطرف کنیم تا بیمار استرس و اضطراب اضافی برای این موارد نداشته باشد. درمان هیجانمدار هم به روشهایی اشاره دارد که از نظر هیجانی و حسی، استرس و اضطراب بیمار را کم میکند، مانند ورزشکردن، مسافرت رفتن، با دوستان معاشرت داشتن، دیدن فیلم بهویژه فیلمهای طنز، گسترش تعاملات اجتماعی، داشتن سرگرمیهای جدید و هرکاری که حس خوبی به فرد بدهد و ذهن او را از توجه صرف به بیماریاش دور کند.
استرس و اضطراب زیاد افزون بر اینکه سبب میشود ما بیخبری از بیماری را ترجیح دهیم و به دنبال تشخیص آن نباشیم، گاهی وادارمان میکند پس از اطلاع از بیماری، بازهم دست به انکار بزنیم و به دنبال درمان نرویم تا این اضطراب سرکوب شود. البته برخی هم هستند که پس از شنیدن نام بیماری سرطان بهقدری دچار استرس و اضطراب میشوند که در مدت کوتاهی از پا درمیآیند و فوت میکنند، درحالیکه شاید روند بیماری آنقدر سریع و سخت نبوده است.
در آزمایشهای زیادی که پژوهشگران حوزه سلامت روان در سراسر دنیا بر روی این مسئله انجام داده، متوجه شدهاند، این دسته از افراد حتی اگر بیمار هم نباشند و به آنها بهدروغ بگویید که مبتلا به بیماری لاعلاجی مانند سرطان هستند، آنقدر استرس و اضطراب زیادی را تجربه میکنند که در مدت کوتاهی فوت خواهند کرد؛ بنابراین، هرطور که به این استرس و اضطراب کنترل نشده نگاه کنیم، برای سلامتی سم است.
آلودگی هوا، مصرف دخانیات و الکل، کمتحرکی، اضافهوزن و رژیم غذایی نامناسب، عوامل خطر ابتلا به انواع سرطان هستند.
دومین عامل
سرطان دومین عامل مرگومیر بر اثر بیماریهای غیرواگیر در ایران است.
شرط درمان سرطان
تشخیص، غربالگری، درمان و همچنین مراقبتهای تسکینی، اجزای کلیدی پاسخ به بیماریهای غیرواگیر مانند سرطانها هستند.
شایعترین سرطانها
سرطان سینه، پروستات، روده بزرگ و پوست جزو شایعترین سرطانها در ایران هستند.
۴۰ تا ۶۰ هزار فوتی
سالیانه ۴۰ تا ۶۰ هزار نفر بر اثر سرطان در کشورمان فوت میکنند.
۱۴۰.۰۰۰ مبتلا
سالیانه ۱۴۰ هزار نفر در کشورمان به سرطان مبتلا میشوند که به گفته مدیر عامل مرکز کنترل سرطان باتوجهبه سالمند شدن جمعیت ایران خیلی زود این آمار به ۲۵۰هزار نفر میرسد.
۴۰%
با داشتن سبک زندگی مناسب میتوان از ۴۰ درصد سرطانها پیشگیری کرد.
بزرگ کردن هر چیزی بیش از اندازه واقعیاش سبب استرس زیاد میشود و سیستم ایمنی بدن را از کار میاندازد. بهجای بزرگنمایی یک بیماری مانند سرطان، واقعبینانه با آن برخورد کنید.
حتما شنیدهاید که ترس برادر مرگ است. ترس زیاد معمولا به علت ناآگاهی است. سعی کنید اطلاعاتتان را درباره این بیماری و روشهای درمانی آن افزایش بدهید.
سرطان مانند دیابت، فشارخون یا حتی سرماخوردگی میماند. همه این بیماریها قدرت آن را دارند که سبب مرگ ما شوند، پس با سرطان هم مانند این بیماریها برخورد کنید.
کتابهای زیادی درباره بیماریهای سخت منتشر شده است و شیوهای که باید در برخورد با آنها در پیش بگیرید. مطالعه آنها به طور حتم نگاه شما رابه بیماری سرطان عوض میکند، مانند کتاب «بیماری بهمثابه استعاره (ایدز و استعارههایش)» اثر سوزان سونتاگ که یک اثر عالی در این باره است.
گاهی اطلاعاتی که ما درباره یک مسئله داریم، فقط از باورهایی ریشه گرفته است که از کودکی در خودمان آنها را پرورش دادهایم. پس قدری در باورها و بینشهایی که دارید، تأمل و درصورت نیاز، آنها را اصلاح کنید.
گاهی منفینگری که ما داریم، به تیپ شخصیتیمان برمیگردد، یعنی بدون کمک یک مشاور و فرد متخصصی در این زمینه، نمیتوانیم برای خودمان کاری بکنیم، پس کمکگرفتن از یک مشاور و روانشناس را فراموش نکنید.
یکی از جنبههای مثبت بیماریهای سختی مانند سرطان این است که به ما درباره مدت کوتاه زندگیمان آگاهی میدهد و سبب میشود بتوانیم برنامهریزی درستی برای زمان و زندگیمان داشته باشیم، پس به این جنبه از بیماری با نگاهی مثبتگرایانه توجه کنید.
عمر دست خداست و هیچکس نمیتواند زمان مرگ و علت آن را مشخص کند. برخی فقط با اعتقاد به این موضوع سالهای طولانی زندگی کرده و برخی هم کمتر از آنچه باید از زندگیشان بهره بردهاند. باید بدانیم که سرطان تنها علت مرگ نیست. روزانه خیلیها در سلامت کامل و براثر حوادث و سوانحی مانند رانندگی که حتی تصورش را هم نمیکردند، جان خود را ازدستدادهاند، پس واقعبینانهتر با مقوله مرگ و بیماری برخورد کنید.
اطرافیان یک بیمار سرطانی هم بهاندازه خود او درگیر بیماری میشوند و نیاز به حمایتهای روانشناسی و عاطفی دارند. معمولا نقش این افراد از خود بیمار در برخورد با بیماری مهمتر است، پس اگر بیمار نیستید و بیماری در اطرافتان دارید، از بازسازی روحی خودتان غافل نشوید و از یک مشاور خوب برای این منظور کمک بگیرید.