معامله ۸۲ میلیون دلار در بازار ارز تجاری امروز (پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳) وزیر صنعت، معدن و تجارت با وزیر انرژی عمان دیدار و گفت‌و‌گو کرد (۴ بهمن ۱۴۰۳) ۷۰درصد کارگران نسخه قرارداد ندارند وزیر نیرو: تابستان ۱۴۰۴ قطعی برق نخواهیم داشت بی‌برقی، ۲۵۰ همت خسارت به بخش صنعت وارد کرد طرح جدید مرکز آمار ایران برای محاسبه دقیق تعداد زائران در خراسان رضوی + فیلم نرخ سکه از مرز ۶۰ میلیون تومان عبور کرد (۴ بهمن ۱۴۰۳) تکلیف پوشش بیمه موتورسواران در روز‌های بارانی به کجا رسید؟ ۱۲۵ میلیون دلار در بازار ارز تجاری مرکز مبادله ایران معامله شد مجلس با کاهش مبلغ وام ساخت مسکن به ۶۵۰ میلیون تومان مخالفت کرد عرضه اولیه یک شرکت مشهدی در بورس، دوشنبه آینده (۸ بهمن ۱۴۰۳) | حسابمان را برای عرضه اولیه «محتشم» چقدر شارژ کنیم؟ تاثیر نظافت صنعتی بر افزایش بهداشت و ایمنی محیط کار و کارکنان بیش از پنج هزار و ۸۰۰ تن گوشت تنظیم‌بازار در خراسان رضوی توزیع شد تهرانی‌ها ۲برابر الگو، مصرف آب دارند | هر تهرانی در شبانه‌روز، ۲۵۰ لیتر آب مصرف می‌کند لزوم همکاری دولت در ساخت مسکن کارگری افزایش قیمت طلا و سکه در مشهد | سکه یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان گران‌تر شد (۴ بهمن ۱۴۰۳) بررسی قیمت امروز خودرو‌های خارجی در بازار آزاد (۴ بهمن ۱۴۰۳) قیمت امروز خودرو‌های داخلی (۴ بهمن ۱۴۰۳) | ساینا ۴۷۷ میلیون تومان رقم تخفیف نمایشگاه‌های بهاره امسال مشخص شد | برگزاری نمایشگاه بهاره از ۱۰ تا ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ دلار وارد کانال ۸۳ هزار تومان شد | جهش طلا به کانال ۵.۵ میلیون تومان (۴ بهمن ۱۴۰۳) صادرات ۴۹۳ هزار تن محصولات کشاورزی خراسان رضوی به کشور‌های خارجی رشد طلا در سایه تعرفه‌گذاری‌های جدید ترامپ با حذف ارز نیمایی، ارز مسافرتی با چه نرخی عرضه می‌شود؟ ویدئو | قیمت دلاری مسکن با لحاظ «افت قدرت خرید دلار» چقدر است؟ ناترازی انرژی تولیدات کاشی و سرامیک را کاهش داده است کاهش ارزش گمرکی ۱۰مدل خودرو وارداتی | خودروهای خارجی ارزان می‌شوند؟ نبض ناموزون صنعت در آذر ۱۴۰۳ | تولید کاهش یافت فعالان اقتصادی مشهد و خراسان رضوی، میزبان معاون وزیر امور خارجه | تأکید بر ضرورت جدایی اقتصاد و تجارت از تحولات سیاسی قیمت امروز میوه و صیفی‌جات در مشهد (۴ بهمن ۱۴۰۳) | لیموشیرین در میادین تره‌بار مشهد کیلویی ۲۵ هزار تومان
سرخط خبرها

روزی که هندوانه خریدیم!

  • کد خبر: ۱۶۲۸۷۵
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۵
روزی که هندوانه خریدیم!
میوه فروش گفت: این روز‌ها هندوانه ارزان‌ترین میوه است. الان مردم خیلی ریسک می‌کنند، زندگی شون رو می‌فروشند، میرن تو بورس سرمایه گذاری می‌کنن. بعد شما دو ساعته اومدی اینجا می‌ترسی یه هندوانه انتخاب کنی.

فروشنده به بابا گفت: چه خبره آقا! دو ساعته داری می‌زنی تو سر هندوانه.

بابا گفت: تو سر شما که نمی‌زنم. دارم می‌زنم تو سر هندوانه، می‌خوام ببینم خوبه یا نه؟ مجانی که نمی‌خوام ببرم، بابتش می‌خوام پول بدم. می‌فهمی؟ پول.

میوه فروش گفت: این روز‌ها هندوانه ارزان‌ترین میوه است. الان مردم خیلی ریسک می‌کنند، زندگی شون رو می‌فروشند، میرن تو بورس سرمایه گذاری می‌کنن. بعد شما دو ساعته اومدی اینجا می‌ترسی یه هندوانه انتخاب کنی.

گفتم: اتفاقا بابای من هم خیلی ریسک پذیره، ۵۰۰ هزار تومان توی بورس سهام خریده.

بابا لبخند غرورآمیزی زد و گفت: البته این چیز‌ها گفتن نداره پسرم. ولی حالا که بحثش پیش اومد من نه ۵۰۰ هزار تومان که ۵۲۶ هزار تومان توی بورس سرمایه گذاری کردم.

میوه فروش گفت: واقعا؟! من یک توصیه اقتصادی بهت دارم. مواظب باش سهامت رو از بورس نکشی بیرون، بورس به اندازه کافی خودش بالا و پایین داره، شما این حجم هنگفت سرمایه رو بکشی بیرون، شوک بی سابقه به اقتصاد وارد میشه.

بابا که تمام تمرکزش روی هندوانه بود، دوباره زد تو سر هندوانه و به یک مشتری دیگر که کنارش ایستاده بود گفت: به نظر شما آقا این صدای طبل می‌ده.

او هم گفت: صدای پیانو و ویولن سل که نمی‌ده، احتمالا صدای طبل می‌ده.

یک مشتری دیگر هم به بابا گفت: کاش آدم‌ها موقع انتخاب همسر، همین دقتی رو داشتند که شما هنگام انتخاب هندوانه داشتید.

بعد از اینکه ده دوازده تا مشتری دیگر آمدند و چند قلم میوه خریدند و رفتند، بابا هم با خودش سر انتخاب یک هندوانه به توافق رسیــد و به خانـــه آمدیم.

وقتی هندوانه را به خانه بردیم به بابا گفتم: کارد بزنیم بخوریمش.

بابا گفـــت: کارد بخوره به شکمت. بگذار توی یخچال سرد بشه، بعد بخوریم.

یک دقیقه بعد از اینکه هندوانه را گذاشتم توی یخچال، داداش کوچکم گفت: فکر کنم الان دیگه کامل سرد شده باشه.

بابا گفت: حداقل سه ساعت باید توی یخچال باشه.

گفتم: تا الان ۲ ساعت و ۵۹ دقیقه اش گذشت.

رفتم ساعت را کوک کردم تا بعد از سه ساعت زنگ بزند.

مامان گفت: خوبه کسی نیست این صحنه‌ها رو ببینه وگرنه می‌گفتند این‌ها چه گرسنه‌هایی هستند دیگه.

گفتم: بابا! مگه هندوانه گرسنه رو هم سیر می‌کنه؟

بابا گفت: امشب آزمایش عملی انجام می‌دیم، به جای شام هندوانه می‌خوریم ببینیم سیر می‌شیم یا نه!

خلاصه بعد از گذشت سه ساعت، هندوانه شکافته شد.

هندوانه را که خوشبختانه قرمز درآمده بود، خوردیم و من و داداش کوچکم شروع کردیم به تراشیدن پوست هندوانه.

همان طور که داشتم می‌تراشیدم، گفتم: اگر گوسفند داشتیم، می‌شد با پوست هندوانه تغذیه اش کنیم.

مامان گفت: کدوم پوست؟ الان اگه گوسفندی هم می‌داشتیم شما پوستی نگذاشتید بدیم بدبخت بخوره! از بس تراشیدید از پوست هلو هم نازک‌تر شد.

بابا گفت: عیب نداره پوستش خاصیت داره.

مامان نفس عمیقی کشید و آمد پیش من و گفت: پسرم اگه دیگه با این پوست هندوانه کاری نداری بده ببرمش!

و بعد بدون اینکه منتظر جوابم بماند پوست را برداشت و انداخت توی سطل آشغال آشپزخانه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->