فیلم کوتاه «مثل یک راز» نامزد جایزه بهترین اثر جشنواره «پورتوبلوی» لندن شد ویدئویی تلخ از «آزیتا لاچینی» بازیگر سریال پدرسالار + فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۴ آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۲۹ شهریور ۱۴۰۴) داوران مسابقه عکس سینمای ایران را بشناسید دیدگاه منتقدان درباره معرفی «علت مرگ: نامعلوم» نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۶ قطعه «شنبه» با صدای «شروین حاجی‌پور» منتشر شد + فیلم برنامه «هیچ وقت دیر نیست» در شبکه آموزش + زمان پخش اکران «دروغ‌های زیبا» در بنگلادش آغاز شد انتشار «سمت روشن زندگی» از مصطفی مستور برگزاری بزرگداشتی برای «پرویز مشکاتیان» سریال «رویای ریحانه» روی آنتن + زمان پخش تمدید مهلت نام‌نویسی بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر راهیابی «زیبا صدایم کن» به جشنواره فیلم ورشو معنای واقعی کلمه «دامول» در سریال جومونگ چیست؟ سریال‌های جدید نمایش خانگی اعلام شدند عبدالرضا اکبری «شاپرک خانوم» را به صحنه می‌آورد برنامه «ماجرای جنگ» با میهمانان کشوری و لشکری به آنتن بازمی‌گردد ویدئو | شروین حاجی‌پور صدای نماهنگ تازه فیلم «زن و بچه» شد
سرخط خبرها

حکایت شیر و مدیر برنامه‌ ریزی‌ اش

  • کد خبر: ۱۶۵۵۷۵
  • ۰۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۲۵
حکایت شیر و مدیر برنامه‌ ریزی‌ اش
شیر رو به گرگ و روباه کرد و از اوضاع کاروبار آن‌ها پرسید. گرگ گفت: مدتی است بیکارم و البته مسئولان مقصر نیستند و تقصیر خودم است که بیکارم، چون اگر کسی واقعا دنبال کار باشد، آن را پیدا می‌کند.

در روزگاران قدیم در سه‌راهی ورودی جنگلی دوردست، شیر و گرگ و روباه به یکدیگر رسیدند. پس از سلام و احوالپرسی، شیر رو به گرگ و روباه کرد و از اوضاع کاروبار آن‌ها پرسید. گرگ گفت: مدتی است بیکارم و البته مسئولان مقصر نیستند و تقصیر خودم است که بیکارم، چون اگر کسی واقعا دنبال کار باشد، آن را پیدا می‌کند؛ حتی اگر زیر سنگ یا ته چاه یا هرجای دیگر باشد.

روباه گفت: من هم تا چند روز پیش کار داشتم، اما چندروزی است کار خود را از دست داده‌ام و به‌نظر می‌رسد تقصیر خودم است؛ زیرا اگر کسی واقعا کار خود را از دست نداده باشد، کار خود را از دست نداده است.

شیر گفت: یعنی چی؟ روباه گفت: خودم هم نفهمیدم. شیر گفت: عیب ندارد. روباه و گرگ گفتند: شما چطور جناب شیر؟

شیر گفت: من املاک و مستغلات خود را اجاره داده‌ام و اجاره‌بهایش را می‌گیرم، اما مدتی است مستأجرانم بیکار شده‌اند که البته تقصیر خودشان است و اجاره‌بهای خود را نداده‌اند و الان اوضاع مناسبی ندارم.

شیر و گرگ و روباه پس از آنکه اوضاع را به‌خوبی تحلیل کردند، تصمیم گرفتند برای آنکه راندمان کار را بالا ببرند هم‌افزایی کنند تا نتیجه بهتری از کار خود حاصل کنند.

به این ترتیب که سه‌نفری به شکار بروند و سپس شکارشان را میان خود تقسیم کنند.

پس از توافق اولیه با هم دست دادند، وارد جنگل شدند و در اولین شکار گروهی خود با حمله‌ای برق آسا، یک الاغ، یک‌آهو و یک خرگوش شکار کردند.

سپس شکار‌ها را به کناری بردند و آنجا در کنار هم نشستند تا محصول نهایی را با یکدیگر قسمت کنند. در این هنگام شیر رو به گرگ کرد و گفت:‌ای گرگ، در زمینه نحوه تقسیم محصول نهایی، پیشنهاد خود را بگو.

گرگ گفت: ازآنجاکه شما از همه بزرگ‌ترید، الاغ که شکار بزرگ‌تر است مال شما و، چون روباه از همه کوچک‌تر است، خرگوش که شکار کوچک‌تر است مال او و آهو نیز مال من. شیر گفت: نه، خوشم نیامد و در واکنشی سریع به گرگ حمله کرد و با دندان‌های تیزش او را خفه کرد و کشت. سپس رو به روباه کرد و گفت: تو پیشنهادت را بگو.

روباه گفت: از آنجاکه شما شیر هستید و در سبک زندگی سالم وعده غذایی صبحانه از همه مهم‌تر است، الاغ را به‌عنوان صبحانه میل بفرمایید و، چون براساس طب سنتی وعده غذایی ناهار وعده مهمی نیست، خرگوش را به‌عنوان ناهار تناول بفرمایید و آهو را نیز برای شام صرف کنید. همچنین می‌توانید به‌عنوان میان‌وعده از گرگ نیز استفاده کنید.

شیر گفت: ها، خوشم آمد. پس پیشنهاد وی را قبول و او را نیز به‌عنوان مدیر برنامه‌ریزی خود منصوب کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->