آغاز پویش قرآنی «نورا» با هدف ترویج فرهنگ قرآنی در میان نوجوانان + فیلم اعلام ویژه‌برنامه‌های سراسری به مناسبت بزرگداشت «روز شهید» سامانه جامع نسخ خطی قرآن راه‌اندازی شد نمایشگاه قرآن فرصتی برای آشنایی جوانان با فرهنگ قرآنی و معارف اهل بیت (ع) است فراخوان شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فارابی منتشر شد ماجرای ۲۵ روز زندگی برزخی یک جانباز هفتاددرصد + فیلم طراحی نرم‌افزار موبایلی «منظومه رضوان» | مجموعه‌ای دقیق از روایات امام رضا (ع) تهیه‌کننده برنامه محفل: اگر تولیداتمان جذاب نباشد، باختیم آیت‌الله خاتمی: مساجد جاذبه‌های اول انقلاب را احیا کنند آمادگی آستان قدس رضوی در حمایت همه‌جانبه از فعالیت‌های قرآنی ارائه راهکارهایی درخصوص رفع موانع تأمین مسکن و زمین برای خانواده‌های شهدا و ایثارگران جابه‌جایی بیش از ۱۶۹ هزار زائر از ابتدای دور دوم عملیات عمره مفرده داریوش ارجمند: هنوز کسی نتوانسته در ایران فیلم قرآنی بسازد درباره نفیس‌ترین قرآن جهان که توسط ۲ هزار دانشجوی دانشکده الزهرا (س) مشهد سوزن‌دوزی شده است برنامه‌ریزی برای بهبود نمایشگاه قرآن و عترت مشهد در سال‌های آینده نمایشگاه بین‌المللی قرآن و عترت مشهد؛ پیوند معنویت، هنر و فناوری در جوار حرم رضوی فرصت بهشتی شدن با نماز در رمضان اوج بگیریم | مروری بر نمازهای توصیه‌شده برای ماه مبارک رمضان کاسبی سعودی‌ها از زائران در ماه رمضان
سرخط خبرها

حرم، خانه مشهدی‌ها

  • کد خبر: ۱۶۵۹۵۵
  • ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۳
حرم، خانه مشهدی‌ها
درباره جایی که آخر همه خیابان های شلوغ مشهد است.

مشهد شهر بزرگی است. حسابی هم بزرگ، اما اصلا جغرافیای پیچیده‌ای ندارد. آخر همه خیابان‌های اصلی شهر به یک جا ختم می‌شود. توی هر کدام از این خیابان‌های شلوغ که بیفتی. می‌دانی آخرش سیل ماشین‌ها و آدم ها، تو را به دریایی می‌رساند که امن‌ترین و آرام‌ترین دریای دنیاست. حرم. -اجازه بدهید با همین نام آشنای صمیمی بخوانمش. بی هیچ واژه‌ای که رنگی از تکلف و تصنع در آن باشد- خانه اول ما مشهدی هاست.

جایی که در آن بزرگ می‌شویم، قد می‌کشیم، می‌بالیم، زندگی می‌کنیم و می‌میریم. ما مشهدی ها، هر کداممان هزار و یک خاطره داریم که جایی در همین جغرافیای امن و آرام اتفاق افتاده است، از خاطره‌های محو کودکی تا خاطره‌های سوزان جوانی و احتمالا خاطره‌های حسرت بار کهن سالی.

هر کداممان، احتمالا اولین بار حرم را وقتی دیده ایم که در آغوش گرم مادر بوده ایم، یا وقتی دستمان، در دست‌های زمخت پدر بوده است، بعد نشانی حرم را یاد گرفته ایم. یاد گرفته ایم چطور از هرکجای شهر، راه بیفتیم و به حرم برسیم. یاد گرفته ایم کدام اتوبوس را سوار بشویم تا در ایستگاه آخرش، پیاده شویم و بدانیم همان جایی هستیم که باید باشیم.

ما مشهدی‌ها همه مان، اهل حرمیم، حتی اگر زندگی و گیر و گورهایش نگذارد آن قدر‌ها که دلمان می‌خواهد در هوای حرم نفس بکشیم و صدای زیارت نامه خواندنمان در همهمه گنگ مناجات‌ها گم بشود، جایی در دل مقرنس‌ها و اسلیمی ها، در دل آینه‌های هزار تکه. ما مشهدی‌ها همیشه اهل حرمیم، در تمام روز‌های شاد و در تمام روز‌های غم بار. ما همیشه در حرم زندگی می‌کنیم، حتی اگر روز‌ها و روز‌ها نتوانیم به زیارت بیاییم.

ما همیشه همین جاییم. سرانجام هم یک روز وقتی گرم زندگی هستیم، برای آخرین بار، چشممان به گنبد طلا می‌افتد، برای آخرین بار در فلکه آب، در همهمه آدم‌ها و ماشین‌ها دستمان را روی سینه می‌گذاریم و سر خم می‌کنیم، برای آخرین بار امین ا... می‌خوانیم و برای آخرین بار کتاب زیارت نامه را می‌گذاریم در قفسه اش و مهر نماز را می‌اندازیم توی جامهری... و بعد از آن، مثل خاطره‌ای محو گم می‌شویم در آبی فیروزه‌ای کاشی‌ها و در هندسه شلوغ مقرنس ها، در خمیدگی دل پذیر طاقی، و باز برای همیشه هــمــین جــــا می‌مانیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->