درباره بانویی نیکوکار که بانی روشنایی حرم مطهر رضوی شد شکر نعمت همجواری با امام رئوف (ع) بازخوانی شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)| نامه‌ای از مسافر مشهد به مسافر ری ارائه خدمات «آب‌رسانی» در پهنه سیستان توسط خادمیاران رضوی و با هدف کمک به مدیریت کم‌آبی جزئیات برنامه‌های قرآنی روزانه حرم‌مطهررضوی (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) «چشمه‌های معارف رضوی»؛ روایتی از مهم‌ترین احادیث امام رضا(ع) کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در مشهد مقدس افتتاح می‌شود ویژه برنامه‌های حرم مطهر رضوی به مناسبت شب شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) چند هزار حافظ قرآن در خراسان رضوی داریم؟ آزمون بزرگ حفظ قرآن کریم به صورت سراسری برگزار می‌شود | اعطای مدرک تحصیلی رسمی به حافظان قرآن کریم ارزش کمک به امر ازدواج در اسلام همه آنچه باید درباره سنت دینی قرض‌الحسنه بدانیم اهدای قرآن ویژه فلسطین به هیئت اعزامی آستان قدس رضوی در کشور مالزی تعداد زائران اعزامی به حج تمتع ۱۴۰۳ اعلام شد درباره مهندس عباس آفرنده، طراح گنبد ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد| یادگارفیروزه فام آفرنده جشن‌تکلیف نوجوانان پسر عرب‌زبان در حرم مطهر رضوی برگزار شد (۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) هر چه می‌خواهد دل تنگت، نگو! نگاهی به کارکرد اجتماعات دینی در جامعه
سرخط خبرها

حرم، خانه مشهدی‌ها

  • کد خبر: ۱۶۵۹۵۵
  • ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۳
حرم، خانه مشهدی‌ها
درباره جایی که آخر همه خیابان های شلوغ مشهد است.

مشهد شهر بزرگی است. حسابی هم بزرگ، اما اصلا جغرافیای پیچیده‌ای ندارد. آخر همه خیابان‌های اصلی شهر به یک جا ختم می‌شود. توی هر کدام از این خیابان‌های شلوغ که بیفتی. می‌دانی آخرش سیل ماشین‌ها و آدم ها، تو را به دریایی می‌رساند که امن‌ترین و آرام‌ترین دریای دنیاست. حرم. -اجازه بدهید با همین نام آشنای صمیمی بخوانمش. بی هیچ واژه‌ای که رنگی از تکلف و تصنع در آن باشد- خانه اول ما مشهدی هاست.

جایی که در آن بزرگ می‌شویم، قد می‌کشیم، می‌بالیم، زندگی می‌کنیم و می‌میریم. ما مشهدی ها، هر کداممان هزار و یک خاطره داریم که جایی در همین جغرافیای امن و آرام اتفاق افتاده است، از خاطره‌های محو کودکی تا خاطره‌های سوزان جوانی و احتمالا خاطره‌های حسرت بار کهن سالی.

هر کداممان، احتمالا اولین بار حرم را وقتی دیده ایم که در آغوش گرم مادر بوده ایم، یا وقتی دستمان، در دست‌های زمخت پدر بوده است، بعد نشانی حرم را یاد گرفته ایم. یاد گرفته ایم چطور از هرکجای شهر، راه بیفتیم و به حرم برسیم. یاد گرفته ایم کدام اتوبوس را سوار بشویم تا در ایستگاه آخرش، پیاده شویم و بدانیم همان جایی هستیم که باید باشیم.

ما مشهدی‌ها همه مان، اهل حرمیم، حتی اگر زندگی و گیر و گورهایش نگذارد آن قدر‌ها که دلمان می‌خواهد در هوای حرم نفس بکشیم و صدای زیارت نامه خواندنمان در همهمه گنگ مناجات‌ها گم بشود، جایی در دل مقرنس‌ها و اسلیمی ها، در دل آینه‌های هزار تکه. ما مشهدی‌ها همیشه اهل حرمیم، در تمام روز‌های شاد و در تمام روز‌های غم بار. ما همیشه در حرم زندگی می‌کنیم، حتی اگر روز‌ها و روز‌ها نتوانیم به زیارت بیاییم.

ما همیشه همین جاییم. سرانجام هم یک روز وقتی گرم زندگی هستیم، برای آخرین بار، چشممان به گنبد طلا می‌افتد، برای آخرین بار در فلکه آب، در همهمه آدم‌ها و ماشین‌ها دستمان را روی سینه می‌گذاریم و سر خم می‌کنیم، برای آخرین بار امین ا... می‌خوانیم و برای آخرین بار کتاب زیارت نامه را می‌گذاریم در قفسه اش و مهر نماز را می‌اندازیم توی جامهری... و بعد از آن، مثل خاطره‌ای محو گم می‌شویم در آبی فیروزه‌ای کاشی‌ها و در هندسه شلوغ مقرنس ها، در خمیدگی دل پذیر طاقی، و باز برای همیشه هــمــین جــــا می‌مانیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->