برو کار می‌کن، نگو بازنشسته‌ام! پدر در پدر پهلوان‌زاده‌ایم گذر‌های هنری به وسعت شهر | گزارشی از بخش جدید جشنواره هنر‌های شهری بهار ۱۴۰۴ درنگی در کم‌وکیف برگردان‌های منثور منظومه فردوسی، به‌مناسبت انتشار «شاهنامه منثور»، اثر گیتی فلاح‌رستگار رقابت ۲۴ گروه در جشنواره ملی سرود رضوی مستند «جانان» اثر فیلم‌ساز مشهدی، روی آنتن شبکه دو + زمان پخش انتشار مجموعه داستان «شرّ درونش» قسمت ۱۲ مسابقه مافیا دن، در شبکه خانگی رکوردشکنی تقاضا برای بلیت مشهد، هم‌زمان با پخش قسمت پایانی «پایتخت» حضور دیزنی با «زوتوپیا۲»، «الیو» و «داستان اسباب‌بازی ۵» در جشنواره انسی رکوردشکنی نمایش آنلاین | «پایتخت ۷» در تلوبیون ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشا شد خانه منسوب به «سعدی» در حال ویرانی مجری مراسم جوایز امی ۲۰۲۵ را بشناسید زمان پخش فصل دوم سریال بی‌باک: تولدی دوباره صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ مروری بر حواشی سریال پایتخت ۷ | از جایگزینی سارا و نیکا تا سانسور چهار قسمت و پایان ناگهانی داستان
سرخط خبرها

ای نامه که می‌روی به سویش...

  • کد خبر: ۱۶۸۰۶۷
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۴
ای نامه که می‌روی به سویش...
من هر وقت توی حرم می‌روم و این زن و شوهر‌های جوان را می‌بینم که دست هم را گرفته اند و دارند زیارت می‌کنند یا توی حرم نشسته اند و دارند کتاب دعا می‌خوانند خیلی دلم برای شما تنگ می‌شود.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

با عرض سلام خدمت پریناز خانم عزیز دلم، امیدوارم حال شما خیلی خوب و عالی باشد. این دومین نامه‌ای می‌باشد که من از برای شما نوشتن می‌کنم. پیشاپیش بگویم خیلی دلم برای شما تنگ است و هر شب به شما فکر می‌کنم. من در این روز‌های سربازی ام در مشهد هیچ مشکلی ندارم مگر اینکه از شما دور می‌باشم. پدرتان گفته بود بروم خدمت و برگردم و با شما برویم سر خانه زندگی مان. من را ببخشید، در این ایام نامزدی ما که باید در کنار شما باشم و از ایام شیرین نامزدی لذت ببریم من در خدمت هستم.

حالا سربازی متأهل‌ها خیلی مدتش کوتاه است و خدا را شکر حقوقش هم خوب است. من در پادگان در کلاس‌های قرآن شرکت می‌کنم و تا حالا سوره‌های قارعه و تکاثر و هل اتی را از بر شده ام. من سعی می‌کنم خیلی هم زود به زود به حرم بروم و در آنجا از برای شما و خانواده محترمتان دعا بکنم. پارسال که گاوتان تب برفکی گرفت را من یادم می‌باشد. خیلی عمو کرامت پدرتان ناراحت شد، ولی خدا را شکر توانست سریع دوتا گاو هولشتاین خوب بخرد و در عوض آن‌ها داشته باشد.

پریناز جانم. من هر وقت توی حرم می‌روم و این زن و شوهر‌های جوان را می‌بینم که دست هم را گرفته اند و دارند زیارت می‌کنند یا توی حرم نشسته اند و دارند کتاب دعا می‌خوانند خیلی دلم برای شما تنگ می‌شود. به همین امام رضا قسم قول می‌دهم اولین سفری که بعد از خدمتم بروم همین حرم امام رضا (ع) باشد. به جان خودم می‌آورمتان اینجا و سعی می‌کنم خیلی به شما خوش بگذرد.

پریناز خانم، من شما را از خودم هم بیشتر دوست دارم و می‌خواهم اینجا کنار امام رضا (ع) بیاورمتان و بگویم بهشان این پریناز من است. خیلی دختر ماهی است. من را کمک کن که بتوانم در زندگی کنار او روز‌های خوبی را تجربه کنم. کمک کن که در سربالایی و سر پایینی زندگی کنار هم باشیم و نگذاریم هیچ سختی روزگار محبت شما را از دلمان بیرون کند.

من از امام رضا (ع) خواستم که حواسش به بچه‌های ما باشد و همه آن‌ها ان شاءا... آدم‌های مفیدی برای جامعه خود باشند و مادرشان را هم که پریناز خانم باشد از من بیشتر دوست داشته باشند.

پریناز خانم، من توی این مشهد کباب فروشی‌های خوب هم بلدم، می‌رویم کباب با ریحان می‌خوریم و بعد می‌رویم توی بازار‌های قشنگ از این کرم‌های خوشبو می‌خرم برایت که دست هایت که با قالی بافی زبر می‌شود نرم شود و بو‌های خوب بدهد. لباس فروشی قشنگ هم بلدم که می‌برمت و آنجا هرچی دوست داشتی بخر. اگر خودتان یا در منزل کم و کسری داشتید به من بگویید برایتان بخرم بفرستم. لطفا هرچیزی نیاز بود بگویید در نامه بعدی من سریع مرخصی شهری می‌گیرم و می‌روم تهیه می‌کنم برایتان ارسال می‌کنم. لطفا جواب نامه را زود بده من دلم برایت زود زود تنگ می‌شود.


نمکدان بی نمک شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد.

قربانت عباس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->