«همه با هم کار» عبارتی کلیدی و جادویی برای رشد و توسعه کشورها و ملت هاست. البته قبلش باید به فکر، برنامه ریزی، انگیزه و هدفمندی که لازمه و ابزار مهم پیشرفت و تعالی ملت هاست، توجه شود. برخی به غلط فکر میکنند که کشورهای توسعه یافته دنیا هیچ گاه دوران افول یا سختی را پشت سر نگذاشته اند و از ابتدا همه چیز بر وفق مراد بوده است، اما درواقع این چنین نیست.
هر برکتی برای هر ملت به دنبال حرکتی رخ داده است. هر اندازه آن تلاش و حرکت عمیق تر، علمیتر و مبتنی بر برنامه ریزی و هدفمندی دقیقتر بنا شده باشد، دستاوردها و پیامدهای بهتری نیز به دنبال خواهد داشت. ژاپن به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی امروز، میتواند مثال مناسبی باشد. در جنگ جهانی اول، ژاپن از متفقین بود و در جنگ جهانی دوم با متفقین میجنگید. پایان جنگ جهانی دوم برای مردم ژاپن بسیار تلخ بود.
آنها پس از جنگی فرسایشی و درازمدت در اقیانوس آرام، سرانجام پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، بدون قید و شرط تسلیم شدند. برایند این جنگ خانمان سوز برای ژاپن به اندازهای وحشتناک بود که بسیاری از تحلیلگران در توصیف آن عبارت «به کلی ویران شده» را استفاده کردند. اما این کشور پس از اشغال توسط آمریکا، با یک برنامه پیگیر توسعه صنعتی و روحیه کار حداکثری، جمعی و هدفمند به رشد اقتصادی چشمگیری دست یافت و به یکی از اقتصادهای بزرگ دنیا و همچنین دومین قدرت صنعتی جهان بدل شد. خاستگاه اساسی تحول این کشور، تلاش عمومی و هدفمند است.
همه مردم در هر کاری باید خود را عنصری مؤثر در پیشرفت جامعه بشناسند و برای توسعه کشور مشتاقانه کار و تلاش کنند. در کشوری که منافع ملی ارزش تلقی شود، احساس مسئولیت درباره سرنوشت کشور در افراد جامعه امری درونی میشود. مردمان آن کشور برای توسعه و تعالی میهنشان متعهدانه میکوشند و منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح میدهند.
«روح ابتکار و شوق کار» در تعبیر علمی یعنی بهره گیری از خلاقیت و نوآوری و تحقق کار و تلاش حداکثری برای دستیابی به سطح بالایی از بهره وری، خلاقیت، داشتن فکر و ایده نو، و در آن نوآوری و خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است. میزان کار و پشتکار هر ملت امری فرهنگی است و در پیشینه تاریخی آن ملت ریشه دارد.
وقتی تولید و خلق ثروت در جامعهای ارزش تلقی شود، به دنبالش فرهنگ کار نهادینه میشود. باید با اقدامات فرهنگی مناسب در جامعه روح کار و تلاش و جد و جهد زنده شود و تن پروری و کم کاری به عنوان قبح فرهنگی معرفی شود. برای آنکه فکر خلاق و مبتکرانه نیروی کار همراه با اشتیاق عمل در جامعه متجلی شود، باید انگیزههای خدمتی نیروی کار توسط طراحان و دست اندرکاران کشور حفظ و تقویت شود.
مفاهیم «کار و مسئولیت پذیری» باید جامعه پذیر و فراگیر شود. متأسفانه برخی افراد در کشور با اشاره به مشکلات مدیریتی و کم وکاستیهای موجود، از زیر بار وظایف و مسئولیت هایشان شانه خالی میکنند؛ همانهایی که با نق زدنهای پیاپی محدودیتهای جاری کشور را پایانی بر همه آرزوهای ملت و جامعه قلمداد میکنند و راه را بر هرگونه امیدواری و تلاش میبندند.
البته ممکن است خیلی از مواردی که به عنوان ضعفهای موجود در کشور به آن اشاره میکنند، درست و بجا باشد، ولی هیچ کدام دلیلی بر کم کاری و نپذیرفتن مسئولیت نیست. همه ما باید سهم خود را از مشکلات برداریم و دین خود را در حوزه تلاش عمومی ادا کنیم.
همه ما خوب میدانیم که کشور با چه مسائل و مشکلاتی روبه روست و انکارشان کار عاقلانهای نیست، اما نکته مهم حفظ رغبت و امیدواری و تلاش حداکثری برای پیشرفت کشور با وجود همه این مشکل هاست.