مدیر پخش شبکه یک صداوسیما عزل شد| اعلام جرم علیه ۸ نفر چهره ماندگار | درباره جلال‌الدین معیریان، بنیان‌گذار چهره‌پردازی کلاسیک ایران سایه مات خندوانه | نگاهی به برنامه ۱۰۰۱ و انتظارات برآورده نشده آن گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های مشهد به‌مناسبت روز ملی معماری پرورده آفتاب ایران | مختصری در احوال و آثار شیخ بهایی روایتی سینمایی از یک قهرمان | گفتگو با عوامل فیلم سینمایی صیاد انتشار فراخوان جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان تفلیس آغاز اکران انیمیشن رویاشهر در سینما آیا نویسندگان پرفروش آینده دنیا باید ستاره فضای مجازی باشند؟ جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا برای فرانسیس فورد کوپولا فیلم کوتاه داستانی «جای خالی» در جشنواره ایتالیایی برنامه‌های رادیو به مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) + زمان پخش اکران سیار انیمیشن «رؤیاشهر» در شهر‌های فاقد سینما درگذشت پاپ تماشاگران «مجمع کاردینال‌ها» را چند برابر کرد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ حضور دیوید کراننبرگ در فیلم «آماده یا نه ۲» آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

آن روز‌های خوب

  • کد خبر: ۱۶۹۹۲۳
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۹
آن روز‌های خوب
آن روز‌های گرم تابستان قطعا سختی‌های خودش را داشت، اما خوبی بزرگش این بود که به من فرصت تجربه کردن و آموختن داد.

خرداد، ماه دل شوره و بیدارخوابی نسل ما دهه شصتی‌ها بود که برای آمادگی امتحانات مدرسه و دانشگاه خون دل می‌خوردیم و لحظه شماری می‌کردیم شروع تعطیلات تابستانمان را پس از آخرین امتحان جشن بگیریم.

اینکه می‌گویم تعطیلات، منظورم صرفا چند صباحی فراغت از تحصیل و مدرسه است. من و رفقایم  آن روز‌ها با شروع تابستان در مغازه‌های بازار رضا (ع) و اطراف حرم دنبال کار می‌گشتیم.

بعضی‌ها هم که هنری بلد بودند، می‌رفتند در کارگاهی کار می‌کردند. بعضی دیگر فالی و شانسی می‌فروختند.

البته بعضی هاهم بودند که با آمدن تابستان، در جست وجوی کلاس زبان، کلاس شنا، مدرسه فوتبال و از این طور چیز‌ها بودند.

اما من وقتی به خودم نگاه می‌کنم، اگر فالی نفروخته بودم، یا کنار بازار حکیم که آن روز‌ها در پوشش بازار روس‌ها رونق عجیبی داشت و امروز چیزی از آن شکوه نمانده است، باتری قلمی (چهارتا ۱۵۰ تومان) نمی‌فروختم یا در بازار رضا (ع) شاگردی مغازه اسباب بازی فروشی را نکرده بودم، امروز قطعا یک جای کارم می‌لنگید.

آن روز‌های گرم تابستان قطعا سختی‌های خودش را داشت، اما خوبی بزرگش این بود که به من فرصت تجربه کردن و آموختن داد. فرصت داد تا با آدم‌هایی که از شهر‌های گوناگون ایران برای زیارت می‌آمدند، معاشرت کنم، چم وخم کاسبی را بیاموزم و بتوانم از نوجوانی به استقلال مالی برسم. چیزی که شاید بچه‌های امروز فرصت تجربه کردنش را ندارند.

عکس: محمدرضا هاشمی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->