سرخط خبرها

انواع نگرش‌های تفسیری قرآن

  • کد خبر: ۱۷۰۴۷۶
  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۶
انواع نگرش‌های تفسیری قرآن
برای درک بهتر معارف موجود در بطن قرآن کریم، مفسران زیادی به تفسیر آیات قرآنی روی آورده‌اند، اما خوب است بدانیم چه نگرش‌هایی در تفسیر قرآن کریم وجود دارد.

برای درک بهتر معارف موجود در بطن قرآن کریم، مفسران زیادی به تفسیر آیات قرآنی روی آورده‌اند، اما خوب است بدانیم چه نگرش‌هایی در تفسیر قرآن کریم وجود دارد.

باتوجه‌به تفاوتی که در تأویل و تفسیر وجود دارد، نگرش‌های تفسیری نیز متفاوت خواهد بود؛ به همین دلیل می‌توان در اینجا به دو نگرش در تفسیر متون دینی به‌ویژه تفسیر قرآن اشاره کرد.

نگرش ظاهرگرا

ازجمله دستگاه‌های تفسیری، تفسیر ظاهرگرایانه و یک‌وجهی است. این نوع نگرش و تفسیر، عبارات قرآنی را بر معنای ظاهری‌شان حمل می‌کند. حامیان این نوع نگرش، ظاهرگرایی را به‌عنوان اصلی استثناناپذیر در فهم تمام آیات قرآن، اجرا و دربرابر فهم موضوعاتی که خلاف عقل است، سکوت می‌کنند. آنان به تفسیر یک‌وجهی و ظاهرگرایی، از به‌کارگیری عقل و اندیشه بشری در فهم قرآن مجید به‌شدت پرهیز و دیگران را نیز از این کار منع می‌کنند.

نمونه‌هایی از این نوع رویکرد را می‌توان در نظریات مالک‌بن‌انس، اهل‌حدیث یا پیروان احمدبن‌حنبل، داوود ظاهری و فرزند وی، ابوبکر ظاهری و همچنین در دیدگاه فرقه‌های کرامیه، اشاعره، ماتریدیه، ابن‌تیمیه، وهابیان و غیر این‌ها پیدا کرد. این نگرش، آفاتی را در فهم قرآن کریم به‌وجود می‌آورد که به‌طور خلاصه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

الف) با قبول نگرش تفسیر ظاهرگرا، تفاوتی بین آیات متشابه و محکم دیده نخواهد شد. درواقع این نوع نگرش، آیات متشابه قرآن را نفی می‌کند، درحالی‌که قرآن کریم آیات متشابه را با آیات محکم تفسیر می‌کند و با صراحت می‌فرماید که برای فهم آیات متشابه باید سراغ محکمات رفت. (آل عمران/۷).

ب) اگر برخی آیات قرآن مجید بر معنای ظاهری آن تفسیر شود، برای خدای‌تعالی باید جسم و محدودیت و نیازمندی را پذیرفت، چنان‌که در آیات سوره فتح/۱۰ و سوره فجر/۲۲ و قیامه/۲۲ و ۲۳ بر آن تأکید شده است.

ج) در بسیاری از آیات، حق‌تعالی شرط قبولی طاعات و حتی قرب به مقام قدسش را معرفت، معرفی می‌کند. ازسوی دیگر معرفت بدون تفکر و تعقل، امکان‌پذیر نیست، چنان‌که خداوند در سوره ماعون، آیات ۴ تا ۵ به این مهم اشاره کرده است. در این آیه شریفه، نهیب الهی بر نمازگزاران است. باتوجه‌به اینکه در قرآن کریم فراوان امر به نماز خواندن شده است، این سؤال مطرح می‌شود که چرا پروردگار در این آیه کریمه می‌فرماید: «وای بر نمازگزاران!»، درحالی‌که جا داشت می‌فرمود: «وای بر کسانی که نماز نمی‌گزارند؟»

پاسخ آن در ادامه آیه شریفه ذکر شده است: «وای به حال آن دسته از نمازگزارانی که از نمازشان غفلت دارند!» نمی‌فرماید: در نمازشان سهو و اشتباه می‌کنند، بلکه می‌فرماید: «از نمازشان سهو و غفلت دارند، نه در نمازشان». معلوم می‌شود کسانی هستند که نماز می‌خوانند، اما نمی‌دانند برای چه کسی و برای چه چیزی این کار را انجام می‌دهند. درواقع به نماز معرفت پیدا نکرده‌اند.
پس اگر روش ظاهرگرایان در تفسیر قرآن، شیوه مناسبی دانسته شود، طبیعتا بسیاری از این آیات و آیات دیگر را باید تعطیل کرد و درحقیقت، آن‌ها را به پشت‌سر رها ساخت.

نگرش ایمان‌گرا

ازجمله نگرش‌های تفسیری، رویکرد ایمان‌گرایانه است. ایمان‌گرایی رویکردی است که باور‌های دینی را قابل ارزیابی عقلانی نمی‌داند و هرگونه تلاش عقلانی برای اثبات یا رد یا حتی توجیه این باور‌ها را بی‌فایده تلقی می‌کند. در نگرش ایمان‌گرا برای تفسیر قرآن کریم، برهان، دفاعیات و مبانی علمی در اثبات و نفی آن نقش ندارد و نباید از عقل و اصول عقلانی برای توجیه باور‌های دین استفاده کرد.

طبیعی است اگر به نگرش ایمان‌گرا در حوزه تفسیر قرآن کریم اعتقاد داشته باشیم، یعنی باید میان عقل و تفسیر قرآن کریم جدایی انداخته شود. به‌عبارت دیگر باید بین علم و دین نیز این جدایی رخ دهد؛ چون حوزه علم همواره با عقل و عقلانیت حتی در علوم تجربی، قابل استفاده است، درحالی‌که براساس اعتقاد ایمان‌گرایان، عقل و عقلانی نگریستن به حوزه دین و متون دینی، موجب جدایی و تفکیک علم از دین خواهد شد.

در مقام بررسی نگرش ایمان‌گرایی، می‌توان گفت اگر طرفداران آن در مقام تفکیک میان حوزه علم و ایمان و بیان تفاوت این دو از یکدیگر باشند، این مطلب صحیح است. اما اگر ایمان‌گرایان در مقام نفی هرگونه ارتباطی میان حوزه علم و ایمان هستند و در تحقق ایمان، هرگونه نقشی را برای دانش و معرفت انکار می‌کنند، همان‌گونه که اصول دیدگاه آنان حکایت از این امر دارد، این نگرش مستلزم ایراد‌های بی‌شمار و مردود است، پس با یک نگرش کوتاه و اجمالی، می‌توان ایراد نفی هرگونه ارتباط میان علم و ایمان را دریافت.

اگرچه ایمان از طریق علم به‌دست نمی‌آید بلکه اعتقادی قلبی است، اما اگر بدانیم ایمان دو عنصر اساسی دارد که یکی برپایه اعتقاد و تسلیم استوار است و دیگری برپایه معرفت و شناخت، در این صورت نمی‌توان به‌طورکلی ایمان را خالی از کسب علم دانست؛ به‌ویژه اگر علم به معنای معرفت باشد. امیرمؤمنان علی (ع) فرمودند: «فَلْیَنْتَفِع إمْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ...» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳). یعنی، هر فردی از درون خودش باید نفع ببرد؛ زیرا شخص بینا تنها آن شخصی است که، چون سخنی بشنود، بیندیشد و، چون نگاه کند، بینش بیابد و از عبرت‌ها و تاریخ، سود جوید.

خوارج یک نمونه از نگرش ایمان‌گرا هستند که نگرششان، جز گمراهی و تباهی خود و جامعه، ارمغان دیگری نداشت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->