آیین اختتامیه چهارمین اجلاس ملی مهدویت و انقلاب اسلامی برگزار شد | مفاهیم مهدوی در کتب درسی گنجانده می‌شود آیت‌الله علم‌الهدی: باید مهدویت در جامعه پررنگ‌تر باشد | مقاومت، بهترین سلاح تولید امید مهدوی است نسخه خطی مصحف الرضا(ع)؛ جزوه کلام‌الله منسوب به‌خط حضرت رضا(ع) بازنشر شد تقویت اخوت ایمانی و ائتلاف قلبی جامعه، راهبرد ائمه جمعه باشد | تفرقه‌افکنی و عداوت‌آفرینی در نماز جمعه جایی ندارد جشنواره ملی جنات با هدف ارتقای جایگاه تبلیغ برگزار می‌شود مدیر تشریفات دفتر رهبر معظم انقلاب: حوزوی‌ها در جهاد تبیین جدی عمل کنند «نوسرباز»؛ پویشی ملی با هدف تربیت نسل مهدوی وزیر علوم: دانشجویان در سفر عمره به درک مفاهیم قرآن بپردازند «بنیاد قرآنیان اسوه» به دنبال اقدامات تحولی در حوزه قرائت قرآن کشور است اختتامیه چهارمین دوره مسابقات مدیحه خوانی کوثر محبت در مشهد برگزار شد قناعت؛ ضمانت آرامش و نشاط خانواده راه‌های انس و ارتباط هر چه بیشتر با امام زمان (عج) | محبت خود را با عمل اثبات کنید استقبال ویژه سرخسی‌ها از تولیت آستان قدس رضوی (۱۸ بهمن ۱۴۰۳) + فیلم دین‌گریزی برخی از جوانان ربطی به حکومت دینی ندارد مستند «سلوک سیّدِ پارسا» روی آنتن شبکه چهار می‌رود ۱۱۰ مبلغ به بقاع متبرکه سراسر کشور در ایام دهه فجر اعزام شدند دومین اجلاس مجمع خطبای خراسان برگزار شد (۱۷ بهمن ۱۴۰) امامزادگان باید منبع معادشناسی باشند جزئیات ثبت نام عمره ماه مبارک رمضان در استان خراسان رضوی
سرخط خبرها

آن روز‌های حرم

  • کد خبر: ۱۷۰۴۸۵
  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۷
آن روز‌های حرم
آن روز‌ها رواق امام خمینی (ره) صحن بود، یعنی سقف نداشت. به جایش آجر سه سانتی‌هایی داشت که رج به رج نشسته بودند روی هم و بندکشی مرتبی شده بودند.

آن روز‌ها رواق امام خمینی (ره) صحن بود، یعنی سقف نداشت. به جایش آجر سه سانتی‌هایی داشت که رج به رج نشسته بودند روی هم و بندکشی مرتبی شده بودند. در صحن یک حوض زیبا بود که چند لامپ رنگی در وسطش خودنمایی می‌کرد. آن روز‌های دهه ۷۰‌ نمی‌دانم چه گرهی در کار اقوام ما افتاده بود که همه باهم چند شب جمعه رفتیم در همان صحن امام خمینی (ره) دعای کمیل خواندیم. ما بچه بودیم و چشم می‌گذاشتیم شب جمعه از راه برسد تا برویم حرم و بدویم در صحن امام. در آن روز‌های شیرین کودکی تجربه چند ساعت با بچه‌های فامیل بودن در جایی بی انتها مثل حرم برایم خیلی غنیمت بود.

لحظات خوشی بود. گذشت، مثل برق گذشت. چند سال بعد رفتم در جست وجوی خاطرات آن شب ها، اما همه چیز عوض شده بود. صحن امام داشت جایش را به رواق امام می‌داد و حالا آن جغرافیا با سقفی شگرف مسقف شده است. سقفی که پر است از گچ کاری و آینه کاری‌های چشم نواز که وقتی سرت را بالا می‌گیری تا ببینی شان، آن قدر محو در شکوه این سقف زیبا می‌شوی که دلت نمی‌خواهد از آن چشم برداری.

قدیم‌ها وقتی از ورودی پایین خیابان وارد حرم می‌شدیم، شفاخانه حضرت سمت چپ بود. بعد که کمی جلوتر می‌آمدیم، یک درخت خیلی زیبا وسط راهی بود که به صحن انقلاب می‌رسید و بوی غذای آشپزخانه حرم همیشه آنجا می‌آمد؛ غذایی که آن روز‌ها و در دهه ۷۰ به آسانی در دسترس نبود و خوردنش شبیه معجزه بود. یک بار آقایی به پدربزرگم یک فیش غذا داده بود، بی بی جان که رحمت خدا بر او باد، یک دیگ بزرگ برنج گذاشت وسط حیاط، غذای حضرت که رسید، قاتی برنج‌ها کرد تا به همه بچه‌ها و نوه هایش برسد. هنوز بوی گلاب آن پلو و خاطره آن دورهمی‌های شیرین با من است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->