تولیت آستان قدس رضوی: معماری مشهد باید امام‌رضایی باشد | ضرورت فضاسازی متفاوت، مفهومی و زیارت‌محور تولیت آستان قدس رضوی: پرستاران، ادامه‌دهندگان راه حضرت زینب(س) در دفاع از کرامت و سلامت انسانی هستند ویدئو | جشن تکلیف دختران ۹ کشور اسلامی در حرم مطهر امام رضا (ع) بیش از ۴۵ هزار مسجد در کشور بدون امام جماعت هستند فعالیت ۲۵ هزار و ۷۰۰ قرارگاه محله اسلامی در سراسر کشور تجلیل از خادمان و سقایان زائران پیاده امام رضا (ع) در مشهد ویژه‌برنامه «عقیله بنی‌هاشم» با حضور بانوان اردوزبان در حرم مطهر امام‌رضا(ع) برگزار شد پخش مستند «خورشید کاروان» از سیمای استانی خراسان رضوی جایزه ادبی یوسف به ایستگاه چهاردهم رسید + مهلت ارسال آثار اجرایی شدن طرح حفظ «شهید سلامی» به منظور تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن آغاز کنگره ملی بزرگداشت ۳ هزار شهید خراسان شمالی با برگزاری اردوی راهیان‌نور نهایی شدن قرارداد‌های مربوط به حج ۱۴۰۵، سه ماه پیش از آغاز عملیات اعزام زائران مشهد میزبان برگزاری جشنواره امامت و مهدویت خواهد بود برنامه «مهمان مهر» میزبان ۶۰۰۰ دانشجو از سراسر کشور در حرم حضرت معصومه(س) ۵ تا ۱۰ درصد سهمیه حج کشور به ایثارگران اختصاص دارد | حج برای این قشر رایگان نیست حذف مالیات چادر مشکی و اجرای نصفه‌ونیمه یک مصوبه! توضیحات رئیس سازمان حج و زیارت درباره جزئیات حج تمتع ۱۴۰۵ خدا را، خدا نمی‌دانیم! «شفاعت» بالی برای پرواز تا قرب الهی | نگاهی به حکمت۶۳ نهج‌البلاغه در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین نظافت‌یزدی
سرخط خبرها

حرم، آخر دنیا

  • کد خبر: ۱۷۳۸۹۷
  • ۲۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۰
حرم، آخر دنیا
آن روز‌ها که من کوچک بودم، فکر می‌کردم همه چیز به حرم خلاصه می‌شود. حرم برای من همه چیز بود.

قدیم‌تر‌ها آخر مسیر همه اتوبوس‌های مشهد حرم بود. مثلا روی تابلو پیشانی اتوبوس نوشته بود: «میثم شمالی- ۴۸ - حرم».

آن روز‌ها که من کوچک بودم، فکر می‌کردم همه چیز به حرم خلاصه می‌شود. حرم برای من همه چیز بود؛ بالاشهر بود، ته دنیا بود. با مادر سوار اتوبوس‌های خط ۴۸‌ می‌شدیم تا برویم حرم. بعد اتوبوس فلکه طبرسی نگه می‌داشت. ایستگاه آخرش بود.

پیاده می‌شدیم و من لحظه شماری می‌کردم که برسیم به دکه نان رضوی تا مادر برایم از آن کیک‌های شکری بخرد که یک کاغذ قهوه‌ای داشت. هنوز دنبال طعم آن کیک می‌گردم. خوش مزه‌ترین خوراکی‌ای بود که خورده بودم. نمی‌دانم خاصیت روز‌های بچگی بود یا مواد اولیه آن روز‌ها با امروز فرق دارد. بعد همین طور که از خوردن کیک لذت می‌بردم و دست دیگرم چادر مامان را گرفته بود، می‌رفتیم حرم.

مادر دعای ورود به حرم را می‌خواند و چشم من دنبال کبوترانی بود که آن سوتر داشتند گندم می‌خوردند. مادر سلام می‌داد و من غرق در شکوه گنبد و پنجره فولاد بودم. مادر زیارت نامه می‌خواند و من غرق در آینه کاری‌ها و کاشیکاری‌های دارالولایه بودم. مادر داشت با امام رضا (ع) درددل می‌کردم و من گیج ضریح و حال خوش اطرافش بودم.

حالا هم که تنها می‌روم حرم، همین است. می‌روم دارالولایه. همان جایی که با مادر همیشه می‌نشستیم، نماز می‌خوانم و بعد می‌نشینم به یاد آن روز‌ها زل می‌زنم به آینه‌ها و کاشی ها.

یک دوره‌ای هم گیج فرش‌های بزرگ دارالولایه شده بودم. وجب می‌کردم ببینم طول و عرض این فرش چند وجب است. معمولا وسط کار اشتباه می‌کردم و خودم را با رنگ و طرح قالی‌ها سرگرم می‌کردم.

آن روز‌ها آب خوری‌های برقی صحن جمهوری اسلامی برای من اوج پیشرفت فناوری بود. باورم نمی‌شد که وقتی دستم را می‌بردم زیر شیر، آب جاری می‌شد.

حرم برای من جایی است که انگار زمان در آن متوقف شده و این از بخت خوش من است که امامی دارم که هروقت دلم می‌گیرد، خودم را دخیل حرمش می‌کنم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->