تصدقت گردم نقره جانم، به محضرتان عارضم که غریبی در غربت یک درد است و غریبی در وطن هزار درد. فکر کن چه همه بیدارخوابی بکشی، عرق بریزی، زحمت متحمل شوی که بروی و برای مملکت افتخار بیافرینی و در برگشتن یکی نباشد که بیاید و دست روی شانه ات بزند و در آغوشت بگیرد و بگوید دست مریزاد، خداقوت.
لابد میپرسید خبر چیست؟ خبر این است که تیم بسکتبال باویلچر مملکت عزیزمان رفته به هلند و در آنجا روی سکو ایستاده و در جهان سوم شده است و این اتفاق هم برای اول بار بوده که رخ داده است. یکی از این حضرات مسئول در امر ورزش نکرده است برود یک شاخ گلی بخرد، بیاورد فرودگاه بر گردنشان بیندازد و خداقوتی بگوید.
به قطع و یقین نقره جان که این اعزه قهرمانان ویلچرنشین و اجرومزدشان بابت شادکردن دل رعیت در نزد پروردگار محفوظ است و خداوند پاداششان را خواهد داد، لیک عرضم این است، آن رجال صاحب منصب به عقلشان نرسید که این رفتن در وهله اول به نفع خودشان است! آدمی با بزرگ عکس میگیرد که بزرگ نشان دهد خودش را، اینکه بروی در کنار دماوند بیاستی و فوتوی یادگار بگیری، پیام آن فوتوی مرسوله این است که آی جماعت بیننده، این عکس دماوند بزرگ است و من برکنار آن رسیده ام و لهذا بزرگم... این رشته ویلچرنشین عزیز ما هم حقیقتا کاری کرده است کارستان...
یقینا مجموع قرارداد و جوایز و دریافتی شان از یک بازیکن تیم فوتبالی خیلی کمتر است، اما افتخاری خلق کرده اند که در اندک رشتههایی به اینجا رسیده اند و دریغ که التفات نداریم.
خانم جان، به لطف و از صدقه سر همین شیربچه هاست که آن اعزه کت وشلوارپوش و خاطرنشان کن و تأکیدکن عزتی دارند و کسی جواب سلامشان را میدهد. مگر نه اینکه این حضرات را گذاشته اند که رتق وفتق امور قهرمانان کنند، بستر لازم فراهم کنند که بروند و نتیجه بگیرند و برگردند؟ مگر کاری دیگر غیر از این دارند؟ چه کاری واجبتر از به استقبال این جوانمردان رفتن داشته اند که ترجیح به انجام آن داشته اند؟
حالا دورت بگردم، من مرده شما زنده، فرداروزی دوباره موعد انتخابات فدراسیون که بشود، همین حضرات غایب چنان باد در گلو میاندازند و از بالای عینک زل میزنند به جماعت روزنامه چی که آی من آنم که رستم بود پهلوان... بله در دوره مدیریت فخیمه ما بود که تیم ملی بسکتبال بر سکوی سوم ایستاد و اگر نبود مدیریتهای مدبرانه ما، هرگز بدین مهم دست نمییافت و اگر میخواهید دوباره ما در خدمت تیم ملی باشیم و در دور بعد این تیم بر سکوی اول یا دوم جهان بایستد، بسم ا...، به ما رأی بدهید که بتوانیم دل مردم را شاد کنیم. راستش نقره خانم، عزیزجانمان همیشه میگفت آدمی معطل عزتی است که میبیند. کارد بخورد به شکم... آدمی به روی باز و گشاده جایی مهمان میشود، نه در باز و گشاده...
خلاصه اینکه خانم جان، بمیریم برای ذوق ترک برداشته و قلب مچاله شده این پهلوانان که در وطن خویش غربت کشیدند...