آزادی بیان دروغی بیش نیست. بن بست ساختن برای آزادی را هدف گذاری میکنند. آتشی که در برگههای قرآن میاندازند، برای راه بندان بهاری است که در جانها ایجاد میشود. اصلا بحث معرفتی نیست که بخواهیم به ادبیاتی در این حوزه قلم زنیم و مؤلفههای حکمت و کلام را فهرست کنیم.
یک جریان صددرصد سیاسی است. یک هرزگی در حوزه فرهنگی است. تیرانداختن خرگوش به خورشید را به خاطر میآورد؛ خشم حیوانی کوچک و خواب آلود که آفتاب را مزاحم خواب خود میپندارد و تیروکمان بر دوش، میرود تا به تیری خورشید را بکشد و آفتاب را خاموش کند! نتیجه معلوم است؛ هیچ! این همه دستاورد اوست. این را در رویارویی خرگوش مسلکان با قرآن عظیم، بارها دیده ایم.
حاصل جمع این بازیها جز صفر نمیتواند باشد که خورشید هر روز از مشرق طلوع میکند و عالم و آدم را بر سفره آفتاب خویش میهمان میکند، حتی همان خرگوشهای شیطان را. آنچه در سوئد اتفاق افتاد هم به اندازه سنگ انداختن کودکی شر و بازیگوش به دریا نیست؛ اما «دستهای پشت پرده» این اتفاقات را باید به منطق اقتدار، «آرنج شکن» کرد که دگرباره عروسکهای کوکی را به میدان نفرستند. مسلمانان حتما هشیارتر و مقتدرتر از پیش با موضوع برخورد خواهند کرد.
ما به یاد داریم این کلام هدایتگر شهید بهشتی را که میفرمود: «خودت را به دست حوادث و جریانها نسپار، چون خدا تو را آفریده است تا به وجود آورنده جریانها باشی، نه تسلیم شونده در برابر جریان ها.» آن هم جریانهای دشمن ساخته که میخواهند ما را از پا بیندازند، غافل از اینکه ما به نام قرآن و در منهج کتاب خدا، «بحول ا... و قوته اقوم و اقعد» را آموخته ایم. برخاستن و نشستن ما به حول و قوه الهی است، نه در قاعده بازیای که آنان طراحی میکنند. همان که با حساسیت زدایی از غیرت دینی دنبال میکنند تا بنیانهای فکری مسلمانان را هدف قرار دهند.
در این بازی هم شاهد تحقق حرف به حرف همان قول معروفیم که میگوید: «سنگها را بسته اند و سگها را رها کرده اند.» میبینیم که آن فرد جسارت کننده به قرآن در حصار امن پلیس سوئد قرآن را آتش میزند، اما اعتراض ا... اکبرگویان مورد هجوم قرار میگیرد و پلیس، دسته جمعی بر سر فردی آوار میشود که سنگی به اعتراض پرتاب کرده است! واقعا سگها هار میشوند در سرزمینی که سنگها را میبندند! اما بدانند که اگر همه سنگها را هم ببندند و سگها گله درگله هم رها باشند، باز حق پیروز است. این وعده صادق خداست؛ والعاقبه للمتقین.