جشن فارغ التحصیلی از معدود آیینهایی است که همه جای دنیا -تقریبا- یک شکل برگزار میشود. دانشجوها لباس مشخصی دارند و یک یا چندنفر درباره آینده برایشان سخنرانی میکنند و دست آخر کلاهشان را همه باهم میاندازد بالا. در عکسهای این جشن میبینیم که دانشجویان زیادی خوش حال اند، زیادی میخندند، زیادی با هم کلاسی هایشان عکس میگیرند و زیادی قربان صدقه استادهایشان میروند.
خاصیت این عکسها نمایش افراطی امید و امیدواری است و لابد این زیاده روی باید چیز طبیعی باشد، چون به خیال خودشان قدم گذاشته اند به همان آیندهای که یک عمر منتظرش بودند؛ آیندهای که سالها برایش زحمت کشیده اند. سالها جماعتی بهترین و ایدئالترین تصورات را گذاشته اند برای بعد دانشگاه و حالا فصل برداشت است. لابد کلاهشان را هم بالا میاندازند تا با چشم باز در آغوش خوشبختی بیفتند و مزه گسِ دنیا به کامشان بیاید. در نتیجه، برای اینکه راحت این مسیر را بپیمایند، لابد لباس گشاد میپوشند و کلاه منگوله دار.
متأسفانه، اما بسیاری شان خیلی زود متوجه میشوند خبری نیست، بیشتر تصوراتشان از بیخ اشتباه بوده و باید راه دیگری میرفتند یا یک چیزی را اول مسیر جا گذاشته اند. چندوقت پیش «سی ان ان» گزارشی منتشر کرد از عکسهای فارغ التحصیلی دانشجویان چینی؛ تصاویری که با همه آنچه در جشنهای فارغ التحصیلی در یادمان بوده است، زمین تاآسمان فرق میکند. دانشجوها با خستگی و خمودگی ولو شده اند روی زمین، روی نیمکت مات آهنی دانشگاه. تصاویری که یک جور اعتراض به همین توهمات است. درواقع، این تصاویر نشان میدهد آنها برای قدم گذاشتن در دسته پروپیمان آدمهای بیکار جامعه با لباس گل وگشاد دورهم جمع شده اند.
جشن فارغ شدن چینیها از تحصیل، اول مصیبت آیندهای نامعلوم است. بعضی جشنها گول زننده اند. بعضی خندهها غصه دارند، بعضی رهاییها حصارند. چینیها اینجا عکسهای واقعی از فارغ التحصیلی دانشجویان را ثبت کرده اند؛ نه کلاهشان را بالا انداخته اند و نه زیادی خوش حال اند. آنها فقط خسته اند، خسته از یک مسیر نامعلوم.