بزرگداشت چهل و سومین سالگرد شهادت شهید کامیاب در مشهد برگزار شد قیمت و زمان عمره ۱۴۰۳ مشخص شد؟ ثبت‌نام بیش از ۵۵ هزار زائر خراسانی برای پیاده‌روی اربعین (۸ مرداد ۱۴۰۳) مراسم اختتامیه مرحله استانی جشنواره ملی «فعالان دفاع‌ مقدس و مقاومت در فضای مجازی» در مشهد برگزار شد + فیلم دومین سوگواره مذهبی‌معنوی «نوای ارادت» در مشهد آغاز شد | مشارکت بیش از ۳ هزار نفر در نخستین سوگواره فروش ارز اربعین آغاز شد (۸ مرداد ۱۴۰۳) درباره فلسفه ساخت حرم و گنبد و بارگاه برای اهل‌بیت (ع) آمادگی آستان قدس رضوی برای ارائه خدمات به زائران اربعین در داخل و خارج مرزها آمادگی حرم مطهر رضوی برای میزبانی از زائران پیاده دهه پایانی ماه صفر سوغات مشهد با نمادسازی زیارت، هویت شهر را بازنمایی می‌کند آغاز‌به‌کار دومین مدرسه تابستانی «دارالعلم» با پیام آیت‌الله مکارم‌شیرازی (۶ مرداد ۱۴۰۳) ثبت نام هشتمین رویداد مجازی «بی نهایت» ویژه دهه هشتادی‌ها آغاز شد حسینی‌نژاد، قاری مشهدی، نفر سوم مسابقات قرآن روسیه شد تصویر کربلا در قلب مشهدالرضا(ع) | روایتی از تعزیه خوانی گروه نمایشی «حماسه اکبر» آیت الله اعرافی: حمایت ایران از غزه و فلسطین بر اساس تأکیدات قرآن کریم است کاهش مصرف برق حرم امام‌رضا(ع) برای کمک به پایداری شبکه برق  «حماسه اکبر» در عرصه میدان شهدای مشهد + فیلم انتظار بدون معرفت راه به کوفه می‌برد
سرخط خبرها

غم شما غم محفوظ...

  • کد خبر: ۱۷۵۱۰۵
  • ۲۹ تير ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۵
غم شما غم محفوظ...
پارسال توی حرم با محفوظ رفیق شدم. از اهالی اسلام آباد بود. نشسته بود کنجی از حرم و من توی بحرش بودم.

هر سال اول محرم سعی می‌کنم مشهد باشم. امسال هم خیلی تلاش کردم، ولی قربانش بروم نه بلیت پرواز گیرم آمد، نه بلیت قطار و گرمای هوا و شلوغی‌های کار‌های هیئتمان اجازه نداد با ماشین بزنم به جاده و ده دوازده ساعت بعدش مشهد باشم. امسال حس غریبی دارم؛ حس جاماندگی. نمی‌دانم محفوظ، جوان پاکستانی، امسال آمده است یا نه.

پارسال توی حرم با محفوظ رفیق شدم. از اهالی اسلام آباد بود. نشسته بود کنجی از حرم و من توی بحرش بودم. چشم دوخته بود به گنبد و انگار در یک جلسه تراپی است؛ زبان بدنش بی نظیر بود. با انگشت هایش انگار مواردی را می‌شمرد و با امام رضا (ع) حرف می‌زد و می‌زد به سینه اش که انگار می‌خواست بگوید برای پیشامدی مقصر است.

مثل ابر‌های کوه‌های پنجشیر می‌بارید و حالی داشت خردسوز. جلسه اش که تمام شد، هم وطنش بلند شد، شال بلند پاکستانی اش را دورش گرفت و محفوظ به چشم به هم زدنی لباس مشکی اش را عوض کرد. لحظات بهجت بعد از روضه بود. حالا محفوظ و رفیقش داشتند سلفی می‌گرفتند که به جمعشان پیوستم.
اینکه چه گفتیم و چه شنفتیم، آن هم در شب اول محرم را باید وقتی باشد که خیلی قلمم زور داشته باشد که بتوانم مبسوط بنویسم، نه در این وجیزه مجالش هست و نه صلاح است که نگاشته شود.

محفوظ از کودکی هایش گفت و هیئت‌هایی که در شهر و ولایتشان می‌گرفتند؛ و اینکه از کودکی به عزادار‌ها آب می‌داده و سقایی می‌کرده است. محفوظ معتقد بود ما ایرانی‌ها خیلی ثروتمندیم، ما رشته کوهی از جواهر داریم به اسم امام رضا (ع) که هرکجای خاک سرزمینمان باشیم، یک بلیت می‌گیریم و چند ساعت بعدش زیر سایه خنک رواق هایش نشسته ایم.

محفوظ می‌گفت فرهنگ سرزمینی آن‌ها این است که در آن دعانویسی و جادوجنبل و طلسم و ورد و این‌ها زیاد است و مردمانشان برای معمولی‌ترین تصمیم‌ها و کار‌ها به آن متوسل می‌شوند، اما معتقدند یک نگاه به ضریح امام رضا (ع) قوی‌ترین و محکم‌ترین و شش قفله‌ترین طلسم‌ها را هم خاکستر می‌کند و هرچه را بریسیم، چون پنبه حلاجی می‌کند. با محفوظ از اربعین هم گفتیم و شنیدیم، محفوظ سه سفر اربعین رفته بود و آرزو داشت مادرش را یک سفر به اربعین ببرد.

حالا که دارم این ستون را در تهران می‌نویسم، به این فکر می‌کنم محفوظ آمده است یا نه. همان گوشه سمت راست صحن گوهرشاد نشسته است و همان جوری دارد با امام رضا (ع) گفتگو می‌کند یا نه. همان جوری یاد من می‌افتد و برایم دعا می‌کند یا نه. من این گوشه تهران دلم برای امام رضا (ع) و محفوظ تنگ شده است. کسی آشنا ندارد آمار بگیریم ببینیم محفوظ از پاکستان در چند روز گذشته در گذرنامه اش مهر ورود به ایران خورده است یا نه؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->