آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری دهک‌بندی ارائه خدمات به ایثارگران از بودجه حذف می‌شود خوش‌به‌حال گردو‌ها اعتکاف ماه مبارک رجب با حضور ۱۵۰۰ معتکف در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود + فیلم (۳۰ آبان ۱۴۰۳) مروری بر زندگی و خدمات استاد «مهدی ولائی»، مأمور ثبت‌احوال نسخه‌های خطی حرم امام‌رضا(ع) زیارت، مدارِ معرفتیِ تربیت لبخند بزن تا سعادتمند شوی | مروری بر بیانات امام رضا (ع) درباره شادی و سرور خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی کار و تلاش برای سعادت خلق و رضایت خدا | چند توصیه اقتصادی برگرفته از سیره امام محمد باقر (ع)
سرخط خبرها

در سفر اربعین دلتنگ امام رضا (ع) می‌شوی

  • کد خبر: ۱۸۱۷۸۹
  • ۰۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۹
در سفر اربعین دلتنگ امام رضا (ع) می‌شوی
حالا من اینجایم. توی هواپیمای ایران ایر و محمدنیکان روی پایم دارد خروپف می‌کند و یک دستم توی موهایش است و با دست دیگر دارم این ستون را می‌نویسم و امان از بی خوابی.

‌می‌گویند اربعین را باید امام رضا (ع) بدهد و من که ۱۰ روز پیش مشهد بودم این را با یقین خدمتتان عرض می‌کنم. من امسال تقریبا هیچ امیدی به سفر اربعین نداشتم و در زیارت آخر سلطان طوس وقتی دست بر سینه گذاشتیم که خداحافظی کنیم مثل پسربچه‌هایی که برای مامانشان چشم و ابرو می‌آیند که مثلا رضایت نامه اردویشان را امضا کند زدم روی شانه محمد نیکان، پسرم و با حرکت لب‌ها دو را نشان دادم و گفتم اربعین. تیز بود و گرفت و دوباره تا شد و گفت: لطفا منو بابام رو اربعین بفرستین. حالا من اینجایم. توی هواپیمای ایران ایر و محمدنیکان روی پایم دارد خروپف می‌کند و یک دستم توی موهایش است و با دست دیگر دارم این ستون را می‌نویسم و امان از بی خوابی.

ساعت چهار و نیم صبح است، پلک هایم هزار کیلوست، بی خوابی کلافه ام کرده است. ولی چاره‌ای نیست. قول دادم به خانم زردکانلو مسئول محترم صفحه، راستش با یک معذرت خواهی ساده می‌شد بگویم وقت نمی‌کنم و ایشان هم یقینا می‌پذیرفت، اما وقتی پیام دادند لطفا مطلب آهوی ضامن دار (امام رضایی) باشد، دلم نیامد. این خودش هم برکتی دارد. راستش به رغم این حجم از خستگی.

نامردی بود برای آقایی که مهربان عالم است و این سفر را مدیون اویم چند خطی ننویسم، غرض اینکه توی سفر اربعین بی حدوحساب دلتنگ امام رضا (ع) می‌شوی، اربعین سفر شلوغ و پرهیاهویی است و تو نه اینکه خسته شوی نه، ولی یکهو دلت می‌کشد به آرامش و خنکای آن گنبد و بارگاه، به بازی و دویدن و آب بازی بچه‌ها توی آن صحن‌های معطر و تمیز. گفتم بچه‌ها یاد یک شعری افتاده ام که قرار بود در یک مجموعه شعر کودکانه امام رضایی کار شود و متأسفانه ابتر ماند و کار نشد، بد ندیدم یادداشتم را با همین شعر تمام کنم و لذت مشهد رفتن‌های کودکی مان زیر زبانمان لعاب بیندازد و کیفور شویم از آن همه شکوه و سادگی هوش ربا:

یک روز مادر من آرام بر لب حوض می‌شست روسری را
که دید کنج گلدان در زیر سایه بید جوجه کبوتری را

مادر که مهربان بود با جعبه کفش قرمز لانه برای او ساخت
آهسته با سرنگی آب و غذاش داد و یک حوله رویش انداخت

جوجه کبوتر من آرام جان گرفت و پرهاش بهترک شد
شب‌ها اتاق خوابم با بغبغوش پر از، آوای نی لبک شد

رفتیم مشهد آن سال با کل خانواده با خاله‌ها و دایی
هرکس وظیفه‌ای داشت دایی خریدِ نان و خاله ملیحه چایی

بابا وحید نان را آن شب برای دیزی آرام ریز می‌کرد
جوجه کبوترم هم مسئول سفره بود و آن را تمیز می‌کرد

یک روز عصر خسته برگشتم از حرم وَ دیدم کبوترم نیست
یک ریز گریه کردم تا خواب رفتم از خواب جز این خاطرم نیست

دیدم کبوتر من تاجی قشنگ و زیبا روی سرش نشسته
بالای گنبدی سرخ جوجه کبوتر من با مادرش نشسته

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->