محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ هر سال با شروع ماه محرم و ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع)، دست اندرکاران تأمین برنامه تلویزیون به سراغ آرشیوها میروند تا با فیلمها و سریالهای عاشورایی، لحن کنداکتور تلویزیون را تغییر دهند. در این مورد، دست تلویزیون در عرصه سریالها نسبتا پر است و برای تزریق حال و هوای محرم به آنتن تلویزیون، گزینههای پرتعدادی روی میز است، اما در عرصه فیلمهای سینمایی، تعداد آثاری که بازپخش آنها میتواند فضای محرم را تداعی کند، بسیار محدود است.
این موضوع به روشنی حاکی از آن است که عملکرد سینمای ایران، در عرصه تولید آثار تراز اول مرتبط با فرهنگ عاشورا، طی دهههای اخیر پذیرفتنی نبوده است و نمیتوان آن را موفق ارزیابی کرد. این ناکامی چیزی نیست که بتوانیم آن را به پای این هنرمند یا آن مدیر فرهنگی بنویسیم، بلکه یک اهمال عمومی و ناشی از سیاست گذاری ناکارآمد در زمینه راهبرد تولید آثار سینمایی فاخر مرتبط با فرهنگ عاشورا محسوب میشود.
حتی اگر سینما و همه استلزامات آن را نیز از ذهن خود پاک کنیم و به متن زندگی مردم کوچه و بازار سری بزنیم، واقعه عاشورا یکی از دراماتیکترین و اثرگذارترین روایتهایی است که هر فرد ایرانی در طول زندگی خود از آن متأثر میشود. نفوذ معنوی و روایی این واقعه در جامعه ایران به مراتب بالاتر از هر روایت حماسی دیگری است و گستره آماری آن نیز با هیچ چیز دیگری مقایسه پذیر نیست، به طوری که همه ساله شاهد این هستیم که افراد مختلف، از سنین پایین تا ایام کهن سالی، زیر بیرق سرور و سالار شهیدان به عزاداری میپردازند.
سینمای ایران، اما در عین ناباوری، نتوانسته موضوعی را که خود به خود دراماتیک است به قاب نقرهای بریزد و از مفهومی با بیشترین ضریب تأثیر و گستردهترین دایره مخاطبان، آثار درجه یک خلق کند. اساسا سینمای ایران در زمینه تولید فیلم با موضوع عاشورا ناکام بوده است و این موضوع میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که اغلب آنها به سیاستهای کلان سینمایی مربوط میشوند و با یک بازنگری متعهدانه اصلاح پذیر خواهند بود.
یکی از مهمترین دلایل ناموفق بودن تولیدات سینمایی مرتبط با فرهنگ عاشورا، بالا بودن هزینه تولید چنین آثاری است. وقتی که قرار باشد یک تهیه کننده سینما فیلمی بسازد که مستقیما به واقعهای تاریخی اختصاص دارد، خود به خود هزینه تولید این اثر بالا خواهد رفت. علاوه بر این، واقعه عاشورا یک رویداد تارخی است که نقطه اوج آن در میدان نبرد رقم میخورد و درصورت لزوم به تصویر کشیدن صحنههای جنگی، هزینههای تولید نیز چند برابر خواهد شد؛ از این رو مدیران سینمایی و کسانی که قرار است بودجه عمومی را صرف حمایت از تولیدات عاشورایی کنند، به سادگی نمیتوانند ظرفیتهای این عرصه را در اختیار تعداد زیادی از فیلم سازان قرار دهند؛ زیرا هزینه تولید بالا و بودجه محدود است و حمایتهای مالی نمیتواند شبیه آنچه در مورد سینمای هنر و تجربه یا عرصه فیلم کوتاه و سینمای مستند برقرار است، فراگیر باشد.
بر همین اساس بصیرت مدیران در حمایت مالی از پروژههای بزرگ سینمایی مرتبط با عاشورا یکی از مهمترین نیازهای این عرصه برای تولید آثار فاخر است. بدبختانه سینمای ایران از فقر یک یا چند متخصص تولید آثار تاریخی مذهبی فاخر که بشود با خیال راحت کار را به ایشان سپرد، رنج میبرد؛ کسانی شبیه به داوود میرباقری در تلویزیون که متخصص این عرصه باشند و واگذار کردن بودجه به ایشان ریسک بزرگی را متوجه مدیران سینمایی نکند. مسلما ظهور چنین فیلم سازانی یک شبه حاصل نمیشود و تکثیر میرباقریها در سینما مستلزم تدابیر آموزشی مستمر و سیاست گذاریهای کلان در زمینه تربیت متخصصان این عرصه است که طبعا در بلند مدت نتایج خود را نشان خواهد داد.
جدا از این موضوع، یک عرف عجیب در بین مخاطبان سینمای ایران وجود دارد که تولیدات فاخر و ارزشی، زودتر از حد معمول و به شکل رایگان، در دسترس عموم قرار خواهند گرفت. این باور عمومی هم در بلندمدت باید با بازنگری سیاستهای اشتباه گذشته برخی از متولیان امور فرهنگی تغییر کند تا توجه مخاطبان، به طور مساوی و صرفا بر اساس ملاکهای فنی و هنری، بین فیلمهایی از گونههای مختلف توزیع شود؛ نه اینکه همه فکر کنند یک فیلم اگر با محوریت موضوعات تاریخی و دینی ساخته شده است، پس لابد به زودی روی آنتن تلویزیون یا در سایتهای اینترنتی مشاهده میشود.
وقایع مرتبط با فرهنگ عاشورا صرفا به روزهای منتهی به عاشورای سال ۶۱ هجری محدود نمیشوند؛ بلکه موضوعات مختلف تاریخی، در برهههای تاریخی قبل و بعد از آن، وجود دارند که هر کدامشان میتوانند روح عاشورا را در خود منعکس کنند. بر همین اساس، موضوع یابی و ساخته و پرداخته کردن ایدههای شاخص و مستند تاریخی به منظور تولید فیلمهای سینمایی فاخر میتواند یکی از سیاستهای مؤثر مدیران سینمایی کشور باشد که دست بر قضا نیازمند هزینه زیادی هم نیست.
همکاری سینماگرانی که به تولید آثار سینمایی مرتبط با عاشورا علاقهمند هستند با پژوهشگران تاریخ و سایر حوزههای علوم دینی میتواند به فراهم آمدن محتوای غنی برای فیلمهای سینمایی عاشورایی یاری رساند. از نمونههای جذاب و موفق پرداختن به وقایعی که به نحوی غیرمستقیم با عاشورا مرتبط هستند، میتوانیم به سریال کم هزینه، اما خوش ساخت «معصومیت از دست رفته» و فیلم تکرار نشدنی «روز واقعه» اشاره کنیم که نقش آگاهی و بینش تاریخی نویسنده در هردو اثر تعیین کننده است.
علاوه بر این، ساختن فیلم درباره موضوعی شبیه به عاشورا که خودش جداگانه ارزش دراماتیک و دایره نفوذ گستردهای دارد، کاری بسیار دشوار است. در واقع پرداخت سینمایی واقعهای که قهرمانهای پرتعدادش در فرهنگ عمومی نفوذ کرده اند، تربیت نویسندگان و طراحان زبده را میطلبد. از لحاظ دراماتیک، قهرمان ساختن یکی از مهمترین راههای توفیق یک فیلم سینمایی است، اما ساختن فیلم از روی قهرمانهای واقعی و محبوب به مراتب دشوارتر از خلق شخصیتهای خیالی است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که درباره آثار سینمایی مرتبط با عاشورا حساسیت بسیار زیاد است؛ اتفاقی که باعث بروز مشکلات فراوان برای فیلم «رستاخیز» شد و در نهایت آن را به نابودی کشاند. سرنوشت «رستاخیز»، نه به عنوان یک فیلم سینمایی ساده، بلکه به مثابه شکست یک جریان سینمایی قابل بررسی است؛ زیرا باعث شد در سالهای بعد، کمتر فیلم سازی سختیها و ریسک تولید فیلمی مشابه را بپذیرد. به تعبیر دیگر، «رستاخیر» جریان تولید آثار عاشورایی فاخر را به خطر انداخت و شاید اگر مدیران سینمایی با اهتمام و جدیت این اثر را در زمان خودش مورد حمایت قرار میدادند، چه بسا امروز سینمای ایران آثار خوش ساخت متعددی درباره عاشورا به مردم عرضه کرده بود.
واقعیت این است که سینمای ایران معمولا در عرصه پخش و توزیع آثار شاخص خود دچار مشکل است و معمولا نمیتواند پل مستحکمی بین تولیدکننده و مخاطب ایجاد کند. در عرصه داخلی، هنوز هم مهمترین دلیل ترغیب شدن یک مخاطب ایرانی به تماشای فیلم روی پرده سینما توصیه شفاهی نزدیکان است و سهم روشهای درخوراعتنای دیگر، به منظور محک زدن یک فیلم سینمایی در حال اکران، بسیار ناچیز است. در چنین شرایطی، وضعیت عرضه فیلمهای ایرانی به فراتر از مرزهای کشور کاملا قابل حدس است و به طور کلی میتوان گفت که پخش کنندههای ایرانی در این زمینه منفعل عمل میکنند.
در حالی که مسلمانان و شیعیان زیادی در سرتاسر دنیا ممکن است تشنه تماشای آثاری با محوریت موضوعات عاشورایی باشند، سینمای ایران (بر فرض تولید فیلمهای باکیفیت در کلاس جهانی) سخت بتواند نظر مخاطب بین المللی این قبیل آثار را جلب کند و همین موضوع یکی از مهمترین ظرفیتهای سینمای تاریخی دینی در ایران را ناشکفته باقی میگذارد. مدیران سینمایی که وظیفه حمایت از محصولات دینی و عاشورایی را بر عهده دارند، باید قبل از هر چیزی به بازار جهانی این محصولات در کشورهای مسلمان توجه کنند؛ زیرا هموار کردن این بستر توزیع میتواند خود به خود فیلم سازان را به ساخت آثار فاخر ترغیب کند.