قطار لیگ دستهسوم فوتبال کشور هم به ایستگاه پایانی رسید و دیشب نبردهای حساس در گروههای سهگانه دنبال شد. در پایان این فصل پرفرازونشیب، دو نماینده استان خراسانرضوی نه توانستند به لیگ دستهبالاتر صعود کنند و نه به دسته پایینتر سقوط کردند. تیمهای فوتبال شادکام و شریعتنوین مشهد درحالی در هفته پایانی این مسابقات مقابل حریفان به میدان رفتند که هردو میدانستند برد و باخت این بازیها برایشان توفیری ندارد و فقط برای دفاع از حیثیت بربادرفته فوتبال استان پابهتوپ شدند. اما چرا نمایندگان مشهد در این فصل رقابتهای لیگ دستهسوم نتوانستند راه به جایی ببرند و باز هم حسرت صعود از لیگ دستهسوم بر دل مشهدیها ماند؟
تاریخ فوتبال مشهد نشان میدهد با وجود حضور قدرتمند نمایندگان شهرمان در ادوار گوناگون، حتی در لیگبرتر فوتبال، هیچگاه لیگ دستهسوم به مشهدیها وفا نکرده است؛ مسابقاتی که با ساختار پیچیده و عجیبوغریبی در دو مرحله انجام میشود و اگر تیمی از مشهد در این سالها توانسته است مرحله اول را پشت سر بگذارد، در مرحله دوم زمینگیر شده و عطای صعود را به لقایش بخشیده است.
در سالهای گذشته تیمهای زیادی از مشهد، از پاس گرفته تا صنعت اعتماد ایرانیان، در این رقابتها حاضر بودند، اما هیچکدام نتوانستند از سد لیگ دستهسوم بگذرند؛ لیگی که آنقدر سخت و طاقتفرساست که چهبسا سرخابیهای بزرگ پایتخت هم اگر روزی سر و کارشان به این لیگ بیفتد، شاید نتوانند دیگر کمر راست کنند.
حاشیههای لیگ دستهسوم بهواسطه دیدهنشدن مسابقات، نبود کنترل کافی از سوی نهادهای بالادستی و رسانهاینشدن بسیاری از تخلفات، معمولا بیشتر از دیگرلیگهاست؛ حاشیههایی که این فصل هم دامن نمایندگان مشهد را گرفت و هم شریعتنوین و هم شادکام بخش زیادی از ناکامیشان به همین سبب بوده است.
شادکام با مدیریت عجیبوغریب اینستاگرامی که مالکش ریزترین مسائل درونتیمی را در اینستاگرام منتشر میکرد، در طول فصل چهار سرمربی عوض کرد! آن هم در تیمی که از همان ابتدای فصل در رقابت صعود بود و کسی نمیداند چرا مالکش با دستان خود تبر به ریشه تیمش زد.
از طرفی شادکامیها در طول فصل بهجای پذیرش اشتباهاتشان، با مقصردانستن این و آن، در پی فرار از پذیرش خطایشان بودند. در سوی مقابل، وضعیت شریعتنوین هم بهتر نبود؛ تیمی که البته بیشتر حاشیههایش بهواسطه بیپولی بود. بیپولی وسط فصل چند بازیکن این تیم را به یاغی بدل کرد و سرمربی هم ترجیح داد بهجای تلاش برای صعود، روی اعتقاداتش پا نگذارد و آنها را از تیم اخراج کند؛ مسئلهای که موجب بروز مشکلات جدی در تیم شد و شریعتنوین نتوانست آنطور که باید و شاید نتایجش را کنترل کند.
داوریهای لیگهای پایینتر بهمراتب بحثبرانگیزتر از داوری در لیگبرتر است. لیگ دستهسوم فوتبال امسال هم از این قاعده مستثنا نبود و اشتباهات داوری در بسیاری از بازیها دامان هردو تیم مشهدی را گرفت؛ بهشکلی که اگر واقعا داوریها درست بود، شاید دستکم شریعتنوین حالا در جدول بالاتر از شادکام ایستاده بود! شاهد بزرگ این مدعا هم گل سالم احسان محروقی در شهرآورد مشهد بود که سه امتیاز مفت را از چنگ شریعتنوین درآورد و به حساب شادکام واریز کرد. البته شادکامیها هم در دیگربازیها کم از داوری متضرر نشدند.
یکی از حاشیههای تیم شادکام مشهد در طول این فصل، تغییرات عجیب روی نیمکت فنی این تیم بود. شادکام پس از سه بازی با سعید خانی صدرنشین جدول بود، اما یکباره مالک باشگاه با یکیدو تن از بازیکنان سرشناس فوتبال بین نیمه به رختکن تیم رفت و از آنها خواست تا به بازیکنان تذکرات فنی بدهند!
مسئلهای که کاپیتان سابق ابومسلم و سرمربی تیم، یعنی سعید خانی را ناراحت کرد تا همان ابتدای فصل اولین جدایی روی نیمکت شادکام صورت بگیرد. با رفتن خانی، نیکبختواحدی روی نیمکت شادکام نشست که نهتنها سابقه و تجربهای در مربیگری نداشت، بلکه از نظر حاشیهای هم ید طولایی داشت. با این همه، نیکبخت هم پس از سیزده بازی و با وجود اینکه تیمش در جایگاه سوم جدول و همامتیاز با تیم دوم، در رقابت صعود بود، یکباره مالک او را هم کنار گذاشت.
جدایی نیکبخت هم ضربه سنگینی به این تیم زد و بعد نوبت حسین بادامکی شد؛ مردی که فقط یک بازی روی نیمکت شادکام نشست و بلافاصله پس از بازی، مالک باشگاه مدعی شد او ترکیب را بد چیده است و به همین دلیل او را از تیم کنار گذاشت. جالبتر آنکه کریم ابراهیمی هم که پیش از بادامکی فقط یک جلسه سرمربی شادکام بود، پس از رفتن بادامکی باز برگشت و سرمربی شد تا در آخرین بازی تیم روی نیمکت بنشیند. در سوی دیگر، شریعتنوینیها هم بیحاشیه نبودند.
طغیان ساسان رجبزاده و دروازهبان سوم تیم در میانه فصل منجر به اخراج آنها شد و حتی برخی بازیکنان دیگر هم تا آستانه اخراج پیش رفتند و اگر پادرمیانی برخی مدیران باشگاه نبود، شاید این تیم هم خیلی زودتر از حد تصور از هم میپاشید. این حاشیهها دست آخر موجب شد پایان قصه شاهنامه لیگ دستهسوم فوتبال کشور برای مشهدیها تلخ باشد.