فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

صلح است میان کفر و اسلام ...

  • کد خبر: ۱۸۰۹۶۵
  • ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۸
صلح است میان کفر و اسلام ...
ما که در مطبوعات می‌نگاریم و به نوعی روزنامه نگار محسوب می‌شویم اگر رفتیم  و مثل آن مرحوم خاشقچی ابوی گرامی تان یکهو هوس کرد رنده مان کند چه؟

‌می‌گویم نقره جانم تصدقت گردم
به به ... دیدید فتوی مرسوله را؟ دیدید بالاخره سفیرکبیر امورات خارجه مان با شازده سعودی نشستند سنگ هاشان را وا کندند؟ می‌گویم نقره خانم این اتفاقی است که درست در همین ایام فوتوی یادگار جناب سفیرکبیر و شازده، آقاجانتان کاغذ بفرستد بگوید بیا عمارت وکیل آبادتان تکلیف صبیه ما را مشخص کنید اتفاقی است؟ یعنی حقیقتا نرم شده اند؟ از این کاغذ پراکنی هامان بویی برده اند؟ خانم جان شما یک خط و خبری بگیرید بفرمایید ما چه کنیم؟ برویم عمارت به آستان بوسی یا خیر؟

می‌گویم ما که در مطبوعات می‌نگاریم و به نوعی روزنامه نگار محسوب می‌شویم اگر رفتیم  و مثل آن مرحوم خاشقچی ابوی گرامی تان یکهو هوس کرد رنده مان کند چه؟ ما که برای وصال شما تا آخر جهان هم باشد می‌رویم و تاوان هرچه باشد می‌دهیم لکن بیخود و بی جهت یک تلواسه‌ای به جانمان افتاده مثل چی ... تازه دلمان خوش شده بود که سفیرکبیر با شازده نشسته است و از بغل آمریکای جهانخوار خزیده توی بغل ایران عزیزمان و قرار است برای رعیت در باب فروش نفت و دلار و قیمت مسکن و خودرو و تحریم‌ها فرجی حاصل شود. لکن با این کاغذ واصله بد به دلمان راه افتاده. حالا نه که بترسیم، فقط می‌گوییم‌ای کاش در نامه اشاره‌ای کرده بودند که نقل مجلس چیست و قرار است در چه باب گپ بزنیم.

عجالتا ما که خواهان شماییم در این شکی نیست و هرچه شرط وشروط کنند به دیده منت می‌پذیریم. حکایت عشق سوای سیاست است و البت که در هر دو، دو دوتا چهارتا نمی‌شود. در هر دو باید گاهی چشم بست و دید را نادید کرد. در هر دو باید از بعضی خواسته‌ها کوتاه آمد و از بعضی نواقص چشم پوشید. زندگی هم همین است جانانم.

ما می‌رویم و گپمان را می‌زنیم و برای وصال به شما هرچه باشد روی چشممان می‌گذاریم، ان شاءا... الرحمن که وصال صورت گیرد و ما در کنار شما بقیه عمر را در آرامش و صلح و صفا زندگی کنیم و خداوند متعال اولاد صحیح و سالم نصیبمان کند و چراغ دلمان باشند پدرسوخته‌ها ... به محض وصول کاغذ جوری که آقاجان بو نبرد، خط و خبری بگیرید کاغذ بنویسید شرح ما وقع کنید که با ذهنی مرتب و منظم خدمتشان مشرف شویم و کلیات ابوالبقا نبافیم. زیاده عرضی نیست. بوسه به پیوست است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->