علت وقوع لرزش در خرم آباد چه بود؟ | زلزله رخ نداده است (۴ مهر ۱۴۰۲) + فیلم خرم آباد لرزید (۳ مهر ۱۴۰۲) آیا سایت تأمین اجتماعی هک شده است؟ (۳ مهر ۱۴۰۲) صدور و تمدید مجوز پایگاه تغذیه سلامت مدارس خراسان رضوی در حال انجام است سقوط مرگبار کارگر مشهدی از طبقه پنجم ساختمان سال گذشته ۴۰۰۰ مرکز غیرمجاز پزشکی پلمب شد | وزارت بهداشت اجازه ورود به اماکن مداخله‌گر در امور پزشکی را ندارد امکان استفاده از بیمه رایگان برای چه کسانی فراهم است؟ ثبت و رسیدگی به اعتراضات آزمون جذب آموزگاران ماده ۲۸ فقط الکترونیکی انجام می‌شود پیش‌بینی بارش باران در نواحی شمالی خراسان رضوی (٣ مهر ١۴٠٢) نگاهی به آسیب‌های دوستی اجتماعی برای زندگی مشترک سیم ارتباط با مخابرات قطع است! حال و هوای دانش‌آموزان در نخستین روز بازگشایی مدارس در مشهد| بازگشت نشاط به مدارس و خوشحالی دانش‌آموزان بازداشت سارقان معتاد در مشهد آتش در یک خانه روستایی جان ۲ نفر را گرفت پیش‌بینی بارش باران، وزش باد و خیزش گرد و خاک در نقاط مختلف کشور (۳ مهرماه ۱۴۰۲) ثبت مهارت فیروزه‌تراشی در فهرست میراث ناملموس جهانی در حال پیگیری است پلیس مشهد مانع خودسوزی یک مرد جوان شد تصادف زنجیره‌ای در محور نیشابور - مشهد (۲ مهر ۱۴۰۲) + فیلم جاده کندوان یکطرفه شد (۲ مهر ۱۴۰۲) معوقات رتبه‌بندی معلمان با حقوق شهریورماه واریز می‌شود (۲ مهر ۱۴۰۲) طوفان در سیستان، ۲۱۰۷ نفر را راهی مراکز درمانی کرد معطلی و تاخیر ۱۷ ساعته مسافران پرواز استانبول-تهران
خبر فوری

آخرِ خط!

  • کد خبر: ۱۸۴۷۶۱
  • ۲۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۲
آخرِ خط!
وقتی اتوبوس ایستاد و سوار شدم دیدم همه بلند شدند. لبخند زدم و بلند گفتم بفرمایید بنشینید، بفرمایید بنشینید، راحت باشید.

وقتی اتوبوس ایستاد و سوار شدم دیدم همه بلند شدند. لبخند زدم و بلند گفتم بفرمایید بنشینید، بفرمایید بنشینید، راحت باشید.

به راننده نگاه کردم و وقتی دیدم با اخم به من نگاه می‌کند گفتم: واقعا چرا مردم جامعه ما این طوری هستند؟ وقتی یک آدم محبوب مثل من را که مردم به خاطرش از جایشان بلند می‌شوند می‌بینند، چشم دیدنش را ندارند و آن‌ها هم همین طوری که شما با اخم به من نگاه می‌کنید به انسان موفق نگاه می‌کنند.

راننده گفت: این چرت و پرت‌ها چیه می‌گی انسان موفق؟ این‌ها می‌خوان از اتوبوس پیاده بشن که از جاشون بلند شدند.

گفتم: اگه راست می‌گی پس چرا پیاده نمی‌شن؟

راننده گفت: به خاطر اینکه شما جلو راهشون وایستادی و داری سخنرانی می‌کنی و تکون هم نمی‌خوری؟

گفتم: من مطمئنم به خاطر احترام به من بلند شدند، چون همه شون بدون استثنا از روی صندلی بلند شدند.
راننده گفت: همه بلند شدند، چون اینجا آخر خطه. حالا برو کنار بذار پیاده بشن.

همان طور که مسافران داشتند پیاده می‌شدند و من هم از آن پایین داشتم داخل اتوبوس را نگاه می‌کردم، گفتم: راستی آقای راننده به سلامتی داخل اتوبوس هم لوله کشی کردند؟ لوله کشی گاز هست یا لوله کشی آب؟ متری چند گرفتند؟ راستی ما آشنای لوله کش داریم اگه خواستین بگیم بیاد.

راننده شدت اخمش بیشتر شد و گفت: لوله کشی چیه؟ این‌ها میله‌های اتوبوس هستند. مگه تو تا حالا سوار اتوبوس نشدی؟

گفتم: نه، نشدم.

راننده پرسید: عجیبه که تاحالا سوار نشدی؟ چرا؟

گفتم: آخه ما خیلی پول داریم و سه چهار تا راننده شخصی داریم.

راننده گفت: واقعا این قدر پول دارین؟

گفتم: بله با اجازه تون. ما خیلی پول داریم. از بس پول داریم پول هامون توی گاوصندوق خونمون جا نمی‌شه مجبور می‌شیم توی تمام کشو‌ها و کمد‌های خونه مون پول بذاریم، حتی این جعبه‌های خالی پنیر که بیشتر مردم داخلش نخ وسوزن می‌ذارن، ما خودمون داخلش پول نگهداری می‌کنیم. این قدر پول هامون زیاده حتی نزدیک بود توی حمام هم پول نگه داریم، ولی ترسیدیم اونجا پول‌ها خیس بشن بعدش به خاطر پول شویی ما رو بگیرن.

راننده وسط حرف هایم درباره پول دار بودن خانواده ام، راهش را کشید و رفت داخل کیوسکی که انتهای خط بود. در همین حین احساس کردم یک نفر دارد گوشم را می‌کشد. به پشت سرم نگاه کردم دیدم پدرم است که گوشم را می‌کشد. بعد هم با ناراحتی گفت: بار‌ها بهت گفتم وقتی خودمون پا داریم هیچ دلیلی نداره که سوار وسایل نقلیه بشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} {*End Google Analytics Code*}