از جنگ که سخن میگوییم، بر ضرورت بازگویی و تبیین آن واقعیت که تأکید میکنیم، نه بهدلیل تقدیس جنگ است و نه حتی تجدید خاطرات آن روزها که بخش مهمی از صفحات کتاب زندگی ماست. حتی فقط برای تعظیم حماسهسازان نیست، هرچند این هم دینی است که بر ذمه داریم. بایسته میدانیم گفتن از دفاعمقدس بهخاطر شایستگیهای بینظیری است که در آن شکل گرفت و هنوز هم نظر حقبین را به خود جلب میکند. ما با گفتن از دفاعمقدس، سر احیای فرهنگی را داریم که زندگی را زیباتر میکند.
میخواهیم به سنتهایی خود و جامعه را رجوع دهیم که رجعت به بهشت را در زمین معنا میدهند. ما از جنگ و جنگافزار نمیگوییم، از دست بالا در جنگ و بزرگی پیروزیها هم سخن نمیگوییم، هرچند این را هم برای امروز و فردای کشوری که میخواهد سرفراز باشد، لازم میدانیم. حرف روشن ما در این میان، تبیین واقعیتهایی است که نسل دفاعمقدس آن را زیستهاند؛ واقعیتهایی که اگر امروز هم سرمشق باشد برای ما، همه دفترهای زندگی ما از زیبایی سرشار خواهد شد.
ما میخواهیم امروزمان ترجمه دیروز باشد. میخواهیم رسم زندگی برونسی و کاوه و باکری و بابایی و آبشناسان و منفردنیاکی و... درس امروز همه ما باشد. آرزویی که اگر محقق شود، به جامعه تراز ظهور نزدیک خواهیم شد. ما دیده و خواندهایم و به زیست خویش تجربه کردهایم که فرماندهان ما، در معرکه نفر اول بودند، اما در استفاده از همان اندک امکاناتی که بود، آخر صف قرار میگرفتند. حالا اگر مسئولان محترم به همان قاعده رفتار کنند، همهچیز درست میشود. باور کنید که درست میشود، چون بسیاری از مردم نه از «کمبودها» بلکه از نابجا مصرفشدن «بودها» ناراحتاند.
از اختلاسهایی که اخلاص گذشتگان را به ریشخند میگیرد، ناراضیاند. از نیشخندهایی که زلال لبخند مخلصان را به طعنه زخم میزند، دلخورند. اگر مسئولان مثل برونسی در بیتالمال حساب ریالبهریال را داشته باشند، مردم هم با همان یقینی که جان خود را در اختیار برونسی قرار میدادند، پای کار مسئولان امروز خواهند آمد. اگر آنگونه که مهدیآقای باکری، فرش پهنشده جلو تریبون را جمع کرد و روی تریبون گذاشت، امروزیها هم حساب تاروپود فرش بیتالمال را داشته باشند، مردم ایمانشان را به رفتارشان گره خواهند زد.
اگر آنگونه که محمود کاوه، خودرو اهدایی را به جبهه اهدا کرد و خودش مسافر تاکسی شد، امروزیها هم چشم بر شاسیبلند ببندند، مردم همراه خواهند شد. اگر آنگونه که منفردنیاکی، ماندن در کنار سربازانش را بر بودن در کنار فرزندش ترجیح داد، آقایان هم در کنار آقازادهها به بچههای مردم توجه میکردند، ماجرا خیلی فرق میکرد. اگر به رفتار حرفهای آبشناسان توجه میشد و ازخودگذشتگیاش را درس میانگاشتیم برای آموختن، میتوانستیم چند کلاس معرفت و انسانیت را جهشی پشتسر بگذاریم. بله، اینکه از جنگ میگوییم، برای توجه به این «اگر» هاست. برای بارورکردن آنکه اگر چنین شود، ایران برای فتح قلههای موفقیت توانی مضاعف خواهد یافت. چنین باد، انشاءا...