نقدی بر وضعیت کنونی شعر آئینی | احساسات و گریه در شعر سوگ‌محور باید همراه محبت ولایت و شعور باشد برگزاری نشست انتقال تجربه با حضور عادل تبریزی در سینما هویزه مشهد شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۵ و ۶ تیر ۱۴۰۴) + شبکه و زمان پخش سیمای محرم ۱۴۰۴ | معرفی برنامه‌های ویژه تلویزیون همراه با زمان پخش چرا توزیع سریال «شکارگاه» به تعویق افتاد؟
سرخط خبرها

حکایت فیل در تاریکی

  • کد خبر: ۱۸۶۴۳۸
  • ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۳
حکایت فیل در تاریکی
در دوران حکومت سلطانشاهیان، تاجری از سرزمین هند به همراه مال التجاره‌ای فراوان وارد قونیه شد.

در دوران حکومت سلطانشاهیان، تاجری از سرزمین هند به همراه مال التجاره‌ای فراوان شامل چای ترش، چای سبز، چای سفید، چای شیرین، فلفل، هل، زنجفیل و فیل وارد قونیه شد و از آنجا که با یکی از تاجران قونیه آشنایی قدیمی داشت، در منزل وی سکنی گزید.

وقتی تاجر میهمان مال التجاره اش را در انبار تاجر میزبان گذاشت و رحل اقامت خود را در منزل او افکند و دوش گرفت و گرد سفر از تن شست، تاجر میزبان به نزد وی آمد و پس از خوشامدگویی به وی، درباره برنامه وی از وی سؤال کرد.

تاجر میهمان گفت: بنا دارم چای ترش را در قونیه به عمده فروشان و بنکداران بفروشم و چای سبز و چای سفید را به حلب ببرم و چای شیرین را خودم بخورم و فلفل و هل و زنجفیل را به تاجری در قسطنطنیه بفروشم و فیل را نیز برای تحویل به سیرک بزرگ خلیل عقاب به آنطالیا ببرم.

تاجر میزبان گفت: چه خوب. وی سپس افزود: بیا پیش از تحویل فیل با آن تفریحی بکنیم. تاجر میهمان گفت: آخ جون تفریح. حالا چه تفریحی؟ تاجر میزبان گفت: مردم این شهر تابه حال فیل ندیده اند و با آن آشنایی ندارند. بیا او را در اتاق تاریکی قرار دهیم و از رعیت بخواهیم یکی یکی وارد اتاق شوند و فیل را لمس کنند و بگویند چه چیزی را لمس کرده اند.

بی شک پاسخ‌های مضحکی از قبیل شیلنگ و بادبزن و ستون و شمشیر و شیر سماور خواهند داد و اسباب خنده و تفریح ما را فراهم خواهند ساخت.

تاجر میهمان که علاقه بسیاری به خنده و تفریح داشت پیشنهاد تاجر میزبان را قبول کرد. فردای آن روز دو تاجر اتاق تاریکی را آماده کردند و فیل را در آن قرار دادند و مردم را صدا کردند و از آن‌ها خواستند یکی یکی به داخل اتاق بروند و بر چیزی که داخل اتاق است دست بسایند و پس از بیرون آمدن گزارش دهند که بر چه چیز دست بسوده اند. مردم نیز صف بستند تا یکی یکی وارد اتاق تاریک شوند.

نفر اول وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد. تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم خرطوم فیل بود. نفر دوم وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد. تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم گوش فیل بود. نفر سوم وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد. تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم پای فیل بود. نفر چهارم وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد.

تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم عاج فیل بود. در این لحظه تاجر میهمان رو به تاجر میزبان کرد و گفت: وا. این‌ها قبلا فیل دیده بودند؟ تاجر میزبان گفت: بعید می‌دانم. تاجر میهمان گفت: پس چرا؟ تاجر میزبان یکی از مردم را کنار کشید و از وی پرس وجو کرد و به تاجر میهمان گفت: این‌ها کلیدواژه فیل را در داستان‌های مثنوی سرچ کرده اند؛ و بدین ترتیب مردم عادی با استفاده از موتور‌های جست وجو تفریح تاجران را منغص کردند و به خانه‌های خود بازگشتند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->