امیر جعفری بازپرس کهنه‌کار سریال «کوری» شد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزاری رویداد تولید پوستر و اکران شهری به مناسبت سالگرد شهادت دکتر رئیسی و شهدای خدمت در مشهد از توس تا کوالالامپور | میزبانی رایزن فرهنگی ایران از فارسی‌آموزان مالزی روایتی مستند از تشکیلات مخفی حزب توده ایران | کتاب «سایۀ سرخ» به نمایشگاه سی و ششم رسید رمان‌های محبوب اورسن ولز و کاترین هپبورن ژرار دوپاردیو، بازیگر برجسته فرانسوی، در آستانه محکومیت افتتاح باشگاه ادبی سیمرغ به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی بزرگداشتی برای هنرمندی که صداقت و عشق به مردم، بخش جدایی‌ناپذیر از هنر اوست افتتاح باشگاه سیمرغ در آرامگاه فردوسی | محفلی برای شاعران و نویسندگان نوجوان تصویری از ریشه‌های نور در اقیانوس ژرف عرفان | نگاهی به نمایشگاه نقاشی و حجم در نگارخانه آسمان مشهد ادای دین هنرمندان مشهدی به شهید جمهور | درباره یک هم آفرینی هنری به مناسبت اولین سالگرد شهادت آیت الله رئیسی نصرالله مدقالچی در آستانه جراحی | آماده‌سازی برای دوبله فصل جدید «آن‌شرلی» فعالیت «تلویزیون اینترنتی همشهری» بدون مجوز! همکاری مهران احمدی، امین حیایی، هادی کاظمی و مهران مدیری در فیلم سینمایی زالو شیوا ارسطویی، نویسنده و شاعر، به خانه ابدی بدرقه شد «شاهنامه»، کتاب راهنمای حکومت داری | درباره کتاب «استقبال از شاهنامه در سده‌های میانه به سانِ آینه پادشاهان» برگزاری یازدهمین دوره کنگره شعر «از توس تا نیشابور» در مشهد + فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
سرخط خبرها

سیب تلخ، شیرین شد

  • کد خبر: ۱۸۸۹۸۵
  • ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۰
سیب تلخ، شیرین شد
ناجی العلی خاصیت طرح هایش این بود که خشن‌ترین و سهمگینانه‌ترین جنایات اسرائیل را از مجرا‌های ذهنی و فکری اش می‌گذراند که بی کلمه و واژه همه دنیا بفهمد در سرزمین‌های اشغالی چه خبر است و خون است که از حلق زمین بالا می‌رود.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

شهر ما بم دوتا کتاب فروشی داشت. کتاب‌هایی هم که داشتند عموما به کار ما بچه‌ها نمی‌آمدند. من از همان بچگی کرم کتاب بودم و تابستان‌ها هر روز صبح از خانه بی بی می‌زدم بیرون که بروم اداره ارشاد و ببینم آن پارچه نویسی دلبر روی نرده‌های اداره نصب شده است که: نمایشگاه بزرگ کتاب شهرستان بم با حضور ناشران برتر کشوری. از همان روز من می‌شدم یک آدم دیگر.

خدا می‌داند چقدر شیلنگ کهنه و قابلمه و نان خشک از خانه بی بی و همسایه‌ها کش رفتم و به نمکی‌های دوره گرد فروختم و با پولش کتاب خریدم. قیصر امین پور، احمدعزیزی، فریدون عموزاده خلیلی و ... از جمله کشفیات من بود در آن ایام طلایی تا آنکه با نقاشی‌های ناجی العلی آشنا شدم.

یک کتاب بود پر از نقاشی با موضوع فلسطین و فقط خدا می‌داند چقدر گریستم و آه کشیدم و آرزو کردم یک روزی کنار فلسطینی‌ها علیه رژیم غاصب کشورشان بجنگم.
حالا ناجی العلی که بود؟

صبح روز ۲۲ ژوئیه مردمی که از آن خیابان سرد و مه گرفته رد می‌شدند، ناگهان صدای شلیکی میخکوبشان کرد. مردی روی زمین افتاده بود و از جمجمه اش خون روی سنگ فرش خیس خیابان جاری بود. دقایقی بعد آمبولانسی آژیرکشان رسید و او را به بیمارستان رساند، ولی مرد بعد از گذشت حدود یک ماه در کما پلک هایش برای همیشه روی هم آمد و خاطره شد. قاتل هیچ وقت شناخته نشد، ولی خیلی تابلو بود که کار کار اسرائیلی هاست. مقتول،  ناجی سلیم حسین علی بود که همه به اسم ناجی العلی می‌شناختندش. ناجی العلی یک کاریکاتوریست زاده روستای شجره فلسطین بود.

قدرت طرح‌های کارتونی او به قدری قوی بود که دشمنان فلسطین قدرت این را نداشتند با کلمه و طرح و کارتون به جنگش بروند و با یک گلوله سربی توی سرش فکر و ذهنش را خاموش کردند.

ناجی العلی خاصیت طرح هایش این بود که خشن‌ترین و سهمگینانه‌ترین جنایات اسرائیل را از مجرا‌های ذهنی و فکری اش می‌گذراند که بی کلمه و واژه همه دنیا بفهمد در سرزمین‌های اشغالی چه خبر است و خون است که از حلق زمین بالا می‌رود.

امضای ناجی العلی یک پسرک بود، یک پسرک که هیچ وقت صورتش را در کارهایش نمی‌دیدیم. چهارتا شاخ مو روی کله اش بود، لباس هایش وصله دار و دست هایش از پشت سر در هم گره خورده و فقط نظاره گر بود. اسم پسرک حنظله بود، حنظله یعنی سیب تلخ و خود ناجی العلی جایی گفته که پسرک در یک گرداب روحی بر من حلول کرد و شد امضای همه کارهایم.

این‌ها را گفتم که بگویم این روز‌ها که فلسطین خبر یک رسانه‌های جهان است باز هم قبل از خواب دارم به حنظله ناجی العلی فکر می‌کنم. به همان پسرک ده ساله‌ای که در آن سال‌ها فقط نظاره گر بود و هیچ کاری از دستش بر نمی‌آمد جز فشرده شدن فنر خشمش و تصمیم برای کاری کارستان.

این روز‌ها به این فکر می‌کنم همه بچه فلسطینی‌هایی که آن سال‌ها هم سن و سال حنظله بودند و قدم به قدم و روز به روز قاب‌هایی که حنظله دید را دیدند و همه فکرهایشان را روی هم ریختند و مثل همه آدم‌هایی که تصمیم گرفتند از صبح شنبه یک کار بزرگ کنند، آن‌ها هم شنبه شروع کردند و کاری کردند که جهان انگشت به دهان ماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->