شرایط فروش لاماری ایما هیبرید اعلام شد پیش‌بینی بورس یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴ پیش‌بینی قیمت دلار در روز یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴ کشف ۱۵۰۰ کیلوگرم مرغ منجمد و ۳۴ تن برنج وارداتی در مشهد (۱۲ مهر ۱۴۰۴) پیش‌‌بینی قیمت طلا و سکه یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴ ثبت نام ایران خودرو از ۴.۵ میلیون نفر گذشت (۱۲ مهر ۱۴۰۴) جزئیات پنجمین مرحله پیش‌فروش سکه با سررسید ۳۰ دی ماه اعلام شد بورس دوباره روند صعودی گرفت | گزارش وضعیت بازار سهام (۱۲ مهر ۱۴۰۴) دلار روند نزولی گرفت (۱۲ مهر ۱۴۰۴) کاهش ۵۵ درصدی ارزش صادرات طلای سرخ در ۷ سال گذشته | صادرات زعفران در مسیر سقوط   مهلت خرید از کالابرگ الکترونیکی تا چه زمانی است؟ قیمت طلا در مشهد اعلام شد | طلا دوباره به کانال ۱۱ میلیون تومان رسید (۱۲ مهرماه ۱۴۰۴) قانون کار هیچ محدودیتی برای تعیین دوباره یا چندباره دستمزد کارگران قرار نداده است قیمت طلای جهانی در بازار امروز (شنبه، ۱۲ مهرماه ۱۴۰۴) اعلام شد | درخشش هفتگی طلا در بازار جهانی آغاز پیش‌فروش سکه‌های ۱۳۸۶ از امروز (شنبه، ۱۲ مهرماه ۱۴۰۴) برنامه بانک مرکزی برای افزایش عرضه ارز از امروز (شنبه، ۱۲ مهر ۱۴۰۴) عملیاتی می‌شود خطر سرمازدگی محصولات کشاورزی در خراسان رضوی از فردا تا سه‌شنبه (۱۲ تا ۱۵ مهر ۱۴۰۴) گرانی طلا و رونق بازار نقره | سرمایه‌گذاری خاکستری جذاب و پرریسک رئیس کل بانک مرکزی خبر داد: افزایش عرضه ارز با نرخ توافقی در مرکز مبادله پیش‌بینی بورس برای فردا (شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴) حباب سکه ۱.۲ میلیون تومان بیشتر شد چرا سود سهام عدالت برخی‌ها واریز نشد؟ (۱۱ مهر ۱۴۰۴) رشد ۳۴ درصدی صادرات خراسان رضوی در نیمه نخست ۱۴۰۴ | تراز بازرگانی خارجی استان به ۸۳۰ میلیون دلار رسید کشف بیش از ۲۶ هزار کیلوگرم برنج احتکارشده در مشهد (۱۰ مهر ۱۴۰۴) رشد ۴ درصدی تولید برق نیروگاه‌های حرارتی در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ یکصد و بیست و هشتمین حراج شمش طلای مرکز مبادله ایران (۱۳ مهر ۱۴۰۴) برگزار می‌شود +جزئیات قیمت طلای جهانی در بازار امروز (۱۰ مهرماه ۱۴۰۴) اعلام شد | افزایش بی‌سابقه قیمت طلا متوقف شد نرخ امروز طلا در مشهد اعلام شد | طلا وارد کانال ۱۱ میلیون تومان شد (۱۰ مهر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->