قیمت سکه های طلا در مرحله سوم پیش فروش چقدر است؟ (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) اقدامات سازمان بازرسی برای بهینه‌سازی مصرف انرژی و کاهش ناترازی قیمت امروز طلا و سکه در مشهد اعلام شد (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) | طلا در مشهد ارزان شد قیمت امروز دلار، طلا و سکه (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) | ریزش قیمت طلا همچنان ادامه دارد دلار وارد کانال ۸۸ هزارتومان شد (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) ۸۸۷ غرفه نوروزی فروش صنایع‌دستی در خراسان رضوی راه‌اندازی می‌شود جزئیات مهم از تعطیلی پنجشنبه‌ها و کاهش ساعت کار آغاز مرحله سوم پیش‌فروش سکه طلا با ضرب ۱۴۰۴ از ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ انعقاد قرارداد ۲۰ میلیون دلاری ترکیه و افغانستان در منطقه ویژه اقتصادی سرخس سازمان مالیاتی: مزایا، فوق‌العاده‌ها و پاداش‌ها مشمول مالیات بر حقوق می‌شود + سند سوخت‌گیری با حساب بانکی در سال ۱۴۰۴ عملیاتی می‌شود آغاز توزیع ۳۸۰۰ تن برنج هندی و پاکستانی در بازار مشهد و خراسان رضوی (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) آیا کاهش ساعت کاری شامل کارگران و بخش خصوصی می‌شود؟ بازار کالا‌های اساسی خراسان رضوی زیر ذره‌بین نظارت ستاد تنظیم بازار قیمت خودرو در بازار امروز (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) | تارا اتوماتیک ایران خودرو ارزان شد + جدول ۵۰۵ سایت خرید و فروش طلا مجوز قانونی دریافت کردند واریز اعتبار کالابرگ الکترونیکی به حساب سرپرستان خانوار‌های دهک‌های درآمدی اول تا سوم از امروز (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) قیمت طلای جهانی در بازار امروز (۱۶ اسفند ۱۴۰۳) اعلام شد | بازار طلای جهانی حس و حالی ندارد یارانه اسفندماه ۱۴۰۳ برای دهک‌های مختلف خانوار چه زمانی واریز می‌شود؟ هشدار به کارفرمایان و اصنافی که اتباع غیرمجاز را به کار بگیرند آیا تعطیلی پنجشنبه‌ها شامل بخش خصوصی هم می‌شود؟ پیش بینی قیمت طلا و سکه (پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳) پیش بینی قیمت ارز و دلار (پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳) گفت‌وگوی ایران و ترکمنستان برای ایجاد مناطق تجاری مشترک زمان عرضه میوه تنظیم بازار نوروزی ۱۴۰۴ در کشور مشخص شد قیمت امروز خودرو‌های خارجی و مونتاژی (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) | تیگو ۸ پرومکس به ۳ میلیارد و ۴۱۵ میلیون تومان رسید وضعیت بغرنج منابع آبی کشور ریزش قیمت دلار به کانال ۸۹ هزار تومان (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) قیمت امروز خودرو‌های داخلی (۱۴ اسفند ۱۴۰۳) | تارا ۱۰ میلیون تومان افت کرد
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->