ادعای جدید وزیر جهاد کشاورزی: قیمت برنج ایرانی بیش از ۱۰۰ هزار تومان در هر کیلوگرم کاهش یافته است (یکم شهریور ۱۴۰۴) طلافروشی‌های مشهد فردا (یکشنبه، دوم شهریور ۱۴۰۴) تعطیل است بورس شهریور را منفی شروع کرد | گزارش وضعیت بازار سهام (یکم شهریور ۱۴۰۴) قیمت امروز دلار، طلا، سکه و ارز دیجیتال (یکم شهریور ۱۴۰۴) | دلار یک کانال کم کرد یارانه نقدی مردادماه ۱۴۰۴ برخی خانوار‌های کارگری قطع شد تایید قطع شدن یارانه ۳ میلیون ایرانی توسط سخنگوی کالابرگ الکترونیکی (یکم شهریور ۱۴۰۴) نرخ طلا در مشهد اعلام شد | طلا در اوج (یکم شهریور ۱۴۰۴) حراج و پیش‌فروش سکه طلا از این هفته آغاز می‌شود (یکم شهریور ۱۴۰۴) پرداخت بدون تأخیر یارانه و حقوق کارمندان و بازنشستگان در ایام جنگ ۱۲ روزه پرونده خاموشی‌ها تا یک‌ماه آینده بسته می‌شود (یکم شهریور ۱۴۰۴) بخش قابل توجهی از محدودیت‌های برق تا پایان تابستان برداشته می‌شود  چرا ۳ میلیون نفر از دهک‌های ۴ تا ۹ از دریافت یارانه حذف شدند؟ (یکم شهریور ۱۴۰۴) قیمت طلا در بازار جهانی امروز (یکم شهریور ۱۴۰۴) اعلام شد خرید و فروش طلا تا چند گرم مشمول مالیات سوداگری می‌شود؟ پیش‌بینی قیمت دلار، طلا و سکه برای فردا (شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۴) عملیات اجرایی فاز دوم شعبه لطف‌آباد بندر خشک و هاب لجستیکی شمال‌شرق کشور آغاز شد صدور ۱.۵ میلیون مجوز الکترونیک کسب‌وکار در دولت چهاردهم سهمیه بنزین شهریور ۱۴۰۴ خودرو‌ها امشب شارژ می‌شود یارانه ۳ میلیون نفر در مرداد ۱۴۰۴ حذف شد وزیر نیرو: خراسان رضوی کانون احداث پروژه‌های بزرگ تولید برق است | از چالش ناترازی عبور می‌کنیم + فیلم آغاز تحویل ۹۵ هزار سکه پیش فروش سررسید از امروز (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) قیمت امروز خودرو داخلی و خارجی (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) + جدول تمهیدات ویژه دریافت تعداد بالای نان برای هیئات مذهبی و مساجد در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ در مشهد طرح فاضلاب شهر رضویه مشهد با حضور وزیر نیرو به بهره‌برداری رسید (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) زمان اولین حراج شمش طلا در شهریور ماه اعلام شد اختلال در فروش نان به دلیل قطع دستگاه‌های نانینو در مشهد | رئیس اتحادیه نانوایان مشهد: پیگیر حل مشکل هستیم چرا مبلغ قبض آب اخیراً افزایش یافته است؟
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->