توبه به معنای بازگشت است و از وظایف بنده و عبد است که باید از مخالفت به موافقت و از عصیان به اطاعت بازگردد و درحقیقت، مرجع او خداست و بهسوی وی بازمیگردد و هم لطف خدای سبحان که بهسوی بندهای بازمیگردد که قبلا او را دربر نمیگرفت، بنابراین توبه حقتعالی، بازگشت او از عقوبت و عذاب، به لطف و تفضل و بخشش است.
پس حقیقت توبه، رجوع است؛ یعنی صرفا به معنای رجوع از گناه نیست، از همینرو بازگشت ابتدایی لطف خدا به عبد و نیز توجه مجدد حقتعالی بعد از رجوع عبد به خدا، همه مصداق توبه خدایتعالی است، درحالیکه رجوع از گناه درباره خدایتعالی اصلا مطرح نیست، بر همین اساس که توبه، هم رجوع خدا به بنده است با لطف و مهربانی و هم بازگشت بنده بهسوی خداست با تقرب، بنابراین توبه معصومان (ع) نیز به معنای این است که درحال رجوع و تقرباند؛ زیرا لازم نیست هر توبهکنندهای قبلا گناهی مرتکب شده باشد، بلکه در توبه تنها دوری از خدا مطرح است و انسان سالک نائل به مقام خلیفه اللهی نیز از همینرو که خود را از خدا دور مییابد، توبه و استغفار میکند.
چنانکه اشاره شد، توبه انسان همواره میان دو توبه الهی است؛ نخست لطف خدا، بنده را دربر میگیرد و موفق به توبه میکند. آنگاه پس از توبه و بازگشت عبد بهسوی خدا، بار دیگر لطف حقتعالی شامل بنده شده، توبهاش را میپذیرد و این، توبه دوم الهی است. مراد از «توبه» در آیه شریفه «اِنَّمَا التَّوبَه عَلَی ا... لِلَّذینَ یَعمَلونَ السُّوءَ بِجَهالَه ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریبٍ فَاُولئِکَ یَتوبُ ا... عَلَیهِم وکانَ ا... عَلیماً حَکیما» (نساء/۱۷) نیز توبه دوم مربوط به خداوند است؛ یعنی توبهای که خداوند در مرحله نهایی، تعهد داده است آن را قبول کند.
طبق تعهد و وعده قطعی خداوند، درصورت رعایت شرایط توبه، پذیرش توبه بنده بر خداوند لازم است. معنای تعهد الهی به چیزی، وجوب ازسوی خود حقتعالی است؛ یعنی واجب از ناحیه خداوند تعالی است نه اینکه بر خداوند متعال واجب است، همانگونه که بعد از پذیرش توبه و برطرف شدن گناه، مجازات کسی که جرمی مرتکب نشده است، ظلم است و چنین عذابکردنی از خدای تعالی، محال است، نه اینکه بر او محال باشد.
خلاصه آنکه وجوب قبول توبه، لزومی است که خداوند سبحان از سر لطف و رحمت و براساس وعده، آن را تعهد و بر خود واجب کرده است و لزوم تکلیفی و تحمیل از غیرخدا بر خدا نیست؛ زیرا چیزی بر خدا واجب نمیشود و هیچ چیزی بر خدا حاکم نیست، بلکه حکومت اسمی از اسمای الهی بر اسم دیگر است؛ یعنی رحمت او بر غضب و احسان او بر عدل و مانند آن حاکم میشود؛ چنانکه فرمود: «سبقت رحمتی غضبی» که تصریح به دربر گرفتن توبه عبد به دو توبه و لطف الهی، برای آن است که فرد نپندارد بازگشت از گناه مستقلا به دست خود بنده است؛ به همین دلیل خداوند تعالی با عبارتی که نشان از حصر دارد، عهد کرده است توبه گنهکار را بپذیرد، فرمود: «اِنَّمَا التَّوبَه عَلَی ا...»؛ یعنی با «انّما» آغاز کرد و این، دو شرط دارد:
۱. گناه از روی جهالت و سفاهت باشد نه از سر عناد، نفاق و تجری. جهل در اینجا در مقابل عقل و به معنای سفاهت است، نه در مقابل علم یعنی عالم نبودن ـ هرچند علمی هم که اثر عملی نداشته باشد، در حکم جهل است، وگرنه هرگز توبه عالمان پذیرفته نبود، حال آنکه توبه از احکام تکلیفی است و برای عالم و جاهل مشترک است.
۲. گنهکار، زود و بدون سهلانگاری و تا قبل از زمان احتضار، توبه کند و آن را تا زمان مرگ به تأخیر نیندازد که فرمود: «ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریب». پذیرش توبه در ظرف زمانی باید صورت بگیرد که انسان با اراده خود بازگردد و هنگام اضطرار، چون اختیاری وجود ندارد، بدین سبب توبه پذیرفته نمیشود. بدینسان توبه از گناه، از واجبات فوری است و گناهکار باید بیدرنگ توبه کند، وگرنه گناهی دیگر مرتکب میشود و هر لحظه که توبه را به تأخیر اندازد، گناهش افزون میشود.
خداوند، پذیرش توبه بندگانی را که از روی جهالت، گناه و قبل از احتضار توبه کنند، بر خود لازم کرده است و افزونبر آن به قبولی توبه آنان نیز وعده میدهد و لذا فرمود: «فَاُولئِکَ یَتوبُ ا... عَلَیهِم»؛ و از این وعده تخلف نمیکند؛ چون خلف وعده بر خدا محال است.
اینکه فرمود خداوند تعالی «علیهم» یعنی «بر» عبد توبه میکند نه بهسوی عبد، بدین معناست؛ یعنی فیضی است که از بالا بر سر عبد پرتوافکن میشود و بر عبد ریزش میکند، پس تکلیف به توبه، همگانی است؛ هرچند تنها برخی از آن بهره میبرند و توفیق خاص توبه براساس حکمت برای برخی فراهم میشود نه برای همه و از این فضل الهی و گرایش و هشیاری زائد، تنها برخی بهره میبرند.
پذیرش یا نپذیرفتن توبه افراد ازسوی خداوند نیز حکیمانه است و براساس مصالحی پنهان است که کسی از آن آگاه نیست و لذا در بخش انتهایی آیه شریفه فرمود: «فاُولئِکَ یَتوبُ ا... عَلَیهِم وکانَ ا... عَلیماً حَکیما»؛ یعنی خدا میداند چه کسی از روی جهالت، گناه کرده است و بدون سهلانگاری توبه میکند تا مشمول لطف حکیمانه الهی شده، توبهاش پذیرفته شود و نیز میداند چه کسی از سر عناد و لجبازی گناه کرده، توبه را ترک میکند.