آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز چه بسیار پیش آمده است به اسم کنجکاوی یا توهم دفاع از خود که از بدبینیهای ما ناشی میشده است، سر در زندگی دیگران کرده و کوشیدهایم سر از کارشان درآوریم تا یا به نفع خود یا در بزنگاهها، علیه آنها از اطلاعات بهدستآمده، سوءاستفاده کنیم.
چه بسیار آبروها که با تجسس بر زمین ریخته و چه بسیار دوستیها و محبتها که با یک بهظاهر کنجکاوی (فضولی) یکباره تمام شده است؛ به همین دلیل هم اسلام تجسس را نهی میکند و مؤمنان را از آن باز میدارد. مروری کردهایم این رذیله اخلاقی و عواقب سنگینش برای انسان را.
تجسس، یعنی تلاش برای دستیابی به اسرار، لغزشها و عیبهای پنهان دیگران. ریشه این تلاش در بیشتر اوقات به سوءظن و بدگمانی برمیگردد. ازآنجاکه آدمی میخواهد برای بدبینی و بدگمانی خود، سند و مدرک جور کند، دست به تجسس میزند، این درحالی است که قرآن کریم بهصراحت از این کار نهی و آن را حرام اعلام میکند؛ چنانکه در آیه۱۲ سوره حجرات میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید؛ زیرا بعضی گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید...».
امیرمؤمنان (ع) در عهدنامه مالکاشتر به وی توصیه میکنند در عیوب مردم که بر وی پوشیده است، کنجکاوی نکند و تا حد ممکن خطابخش و جرمپوش باشد. همچنین از آن حضرت نقل شده است: «هرکه در اسرار دیگران تفتیش کند، خداوند اسرار او را برملا مىسازد». (شرح غرر، جلد۳، صفحه۱۳۸۶، حدیث۴۵۸۱). علاوهبر این، ایشان تجسس در عیوب پنهان دیگران را سبب از دست دادن دوستی مردم میدانند؛ همانطور که امامصادق (ع) نیز تجسس در زندگی دیگران را سبب تنها و بیدوست ماندن دانستهاند.
بنا بر آنچه از روایات بهدست میآید، اسلام، تجسس در امور خصوصی افراد را بهشدت ممنوع میداند؛ زیرا سبب ناامنى اجتماع و سرچشمه انواع خصومتهاست؛ چون ممکن است با جستوجو در زندگى خصوصى دیگران، آبروى بسیارى از افراد برود، آتش کینهتوزى و دشمنى در جامعه روشن شود و جهنمى بهوجود آید که تمام افراد اجتماع در آتش آن بسوزند. اینجاست که میتوان دلیل حرمت این عمل را بهتر درک کرد.
این رذیله هم مثل دیگر رذایل و اخلاقهای ناپسند در نگاه دین، دارو و درمان دارد؛ بیماری تجسس را با از بین بردن ریشههای آن میتوان درمان کرد. همانطور که گفتیم، نخستین ریشه تجسس، بدگمانی است و چاره آنهم خوشبینی و اعتماد به افراد دیگر است. حسد، کینهتوزی، دشمنی و تکبر نیز از عوامل تجسس است.
آیتا... مکارمشیرازی سوءظن درباره اعمال خصوصى مردم را از عوامل تجسس میداند که سبب آگاهى بر عیوب پنهان و بهدنبال آن سرچشمه غیبت مىشود. وی تصریح میکند: «به همین دلیل در آیه۱۲ سوره حجرات، نخست از گمانِ دور بد، و در مرحله بعد، از تجسس و در مرحله سوم از غیبت، نهى شده است». (اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۳).
نراقی در معراجالسعاده آورده است: «پیامبر (ص) با همسرش صفیه، شبهنگام درحال حرکت بودند که مردی از انصار گذر کرد. پیامبر (ص) او را صدا زدند و فرمودند: این زنِ من صفیه است. مرد انصاری گفت: هرگز که من بر شما گمان بد ببرم! حضرت (ص) فرمودند: شیطان در رگ و خون بنىآدم جا دارد، ترسیدم بر شما داخل و باعث هلاکت شود». نراقی پس از نقل این داستان، یادآوری کرده است که «در این کار رسول خدا (ص) دو ارشاد عظیم براى امت هست؛ یکى دوری از ظن بد و دوم اینکه حتی پیامبر (ص) باید خود را از محل تهمت، دور نگه دارد».
فقها نیز با استناد به آیه دوازدهم سوره حجرات و احادیث متعدد، تجسس را حرام میدانند. همچنین تفتیش در عقاید و اسرار و خطاهای مؤمنان و نیز افشا و آشکار کردن آنها، با استناد به آیات قرآن، ازجمله آیه نوزدهم سوره نور، حرام است. تجسس در زندگی شخصی و خانوادگی افراد نیز مشمول این حکم است.
تجسس حتی برای اجرای فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر هم ممنوع است؛ حجتالاسلاموالمسلمین عالی در اینباره میگوید: ممکن است فردی، کاری را طبق فتوای مرجع خودش انجام دهد و شما خیال کنید گناه است یا کار دوپهلویی انجام دهد که هم میتواند گناه باشد و هم میتواند نباشد؛ مثلا خانم یا آقایی با هم راه میروند و دلیلی ندارد شما تجسس کنید که اینها زن و شوهرند یا خیر. وقتی شما درظاهر هیچ قرینه یا نشانه بدی نمیبینید، آن را بر وجه خوب ببینید. درواقع ما نباید منکرتراشی کنیم، بلکه باید منکری رخ دهد تا ما درمقابل آن بایستیم.
شهید ثانی در تعریف اصطلاحی تجسس میگوید: «معنی تجسس این است که بندگان خدا را زیر پرده ستاریت پروردگار، رها نکنی و پرده از روی کار آنان برداری و آنچه را که خداوند پوشیده داشته، آشکار کنی که این کار وسیله کسب اطلاع از امور مخفی آنها و پرده برداشتن از روی اسرارشان میشود و درنتیجه آنچه بر تو پوشیده بود، آشکار میگردد که اگر مخفی بود، دل و دینت سالمتر میماند» (کشفالریبه، ص۹).
حجتالاسلاموالمسلمین انصاریان در نکوهش تجسس و حرمت آن میگوید: خداوند در سوره مبارکه حجرات، از تجسس و پیجویی زندگی مردم نهی میکند. از دختر و پسر و کسب مردم پیجویی نکنید؛ برای مثال اگر شما را به میهمانی و افطار دعوت میکنند، حق ندارید از میزبان بپرسید که آیا خمس مالت را دادهای یا نه.
این استاد اخلاق ادامه میدهد: در امور اجتماعی هم این مسئله صادق است؛ ادارات حق ندارند هنگام استخدام طوری جوسازی کنند که کارمند، گذشته منفی خود را بگوید. این تجسس حرام است. هرکه در یافتن عیوب گذشته مردم جستوجو میکند، بیتردید کارش حرام است. فردی هم که پته خودش را روی آب میریزد، او هم مرتکب حرام میشود. پیامبر (ص) میفرمایند: ارزش آبروی مردم، ارزش خونهاست. چه کسی را بکشی، چه آبرویش را بریزی... به اسم تحقیق، آبروی مردم را نریزید.
روایات معصومان (ع) نیز بنا بر نقل شیعه و اهلسنت، تجسس و تفتیش در امور خصوصی و پنهانی مؤمنان را سخت نکوهش کردهاند و مؤلفان کتابهای حدیثی، گاه ابواب خاصی را به این موضوع اختصاص دادهاند؛ مثل حدیثی از پیامبر اکرم (ص) که آن حضرت پس از برحذر داشتن مؤمنان از سوءظن و تجسس و کارهایی از این دست، آنها را به برادری فراخواندهاند؛ به فرموده امامصادق (ع)، جهل در سه چیز مطلوب است؛ ازجمله در آنچه مقصود شرع نیست. براساس همین تصریحات، علمای اخلاق نیز جستوجو کردن در اسرار و امور پنهانی دیگران را ناپسند شمردهاند.
دانستن پیامدهای منفی و عواقب سوء تجسس، کمک میکند که دلیل حرمت این عمل را بهتر دریابیم. پیامبر (ص) میفرمایند: «به یکدیگر حسد نورزید و بغض و کینه نداشته باشید و در کار دیگران، تحسس و تجسس نکنید و مردم را (با کارهاى مختلف خود) از خود نرانید و بندگان خدا و برادران دینى باشید». (صحیح مسلم، جلد۴، صفحه۱۹۸۵، حدیث۲۵۶۳). از این حدیث میتوان دریافت که تجسس همانند حسد و کینه و نفرت، سبب دورى مردم از یکدیگر و ازهم پاشیدن شیرازه اجتماع است.
کلینی هم در کتاب کافی با نقل از رسول خدا (ص) آورده است: «ای گروهى که با زبان مسلمان شدهاید، اما دل شما اسلام را نپذیرفته است، در لغزشهاى مسلمانان جستوجو مکنید؛ زیرا هرکه تجسس درباره لغزشهاى مسلمین کند، خداوند در لغزش او جستوجو خواهد کرد و هرکه خداوند در لغزش او جستوجو کند، رسوایش خواهد کرد» (اصول کافى، جلد۲، صفحه۳۵۴، حدیث۴).
باوجود همه زشتی و حرمتی که آبروی مردم دارد، وقتی پای مصالح اجتماعی و حفظ امنیت جامعه درمیان باشد، تجسس و تفتیش ضرورت مییابد؛ زیرا دولت اسلامی ناگزیر باید از وضع دشمنان خارجی و فعالیتهای آنان و نیز فعالیتهای معارضان داخلی، اطلاعات کافی بهدست آورد و بر فعالیت کارگزاران و کارمندان خود نظارت کند و از نیازها و مشکلات توده مردم نیز آگاه باشد.
بدینترتیب در مواقعی، تجسس، جایز و حتی واجب میشود که تشخیص آن به عهده حاکم اسلامی است. این قسم از تجسس در سیره معصومان (ع) دیده میشود؛ چنانکه امیرمؤمنان (ع) در عهدنامه مالکاشتر به وی فرمان دادند کارهای کارگزارانش را پیگیری کند و بازرسانی صادق و وفادار برای نظارت بر آنان بگمارد (شرح نهجالبلاغه، نامه ۵۳)؛ همچنین به کعببنمالک، یکی از کارگزارانشان، فرمودند به نظارت و بازرسی عملکرد مسئولان شهرها و قرای عراق بپردازد.
امامعلی (ع) همچنین در نامه به مالک، شرایط انتخاب عاملان و مقامهای حکومتی را بیان کردهاند؛ حاکم اسلامی برای انجام دادن وظایف خود باید از افکار و آرا و نیازها و درخواستها و شکایتهای مردم آگاه باشد و این آگاهی، مستلزم نوعی تجسس از جانب حاکم درباره امور مذکور است. علاوهبر آنکه مصالح نظام اسلامی اینگونه تجسس را اقتضا میکند، احادیث و سیره نبوی و علوی نیز بر آن تأکید میکند.