سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز «اول هفته که در پهلوی چپم احساس گرفتگی زیادی داشتم، نخست به دردم هیچ اعتنایی نکردم و آن را پای مقصر همیشگی یعنی اضطراب گذاشتم، ولی روز دوم دردم آن قدر شدت گرفت که به اجبار دست به گوشی شدم و با مطب پزشک متخصص تماس گرفتم. با اینکه به نظر میآمد باید اورژانسی مراجعه کنم، منشی برای روز بعد ساعت ۱۶ نوبت را ثبت کرد. فردایش سر ساعت مشخص وارد مطب شدم.
از بین جمعیت زیادی که در سالن انتظار حضور داشتند به سمت میز منشی رفتم و بعد از معرفی خودم، پرسیدم: کی نوبتم میشود؟ منشی درحالی که اخم به ابروهایش انداخته و سرش را با دفتر نوبت دهی بند کرده بود، گفت: بنشینید صدایتان میزنم. همان موقع خانمی از راه رسید، به سمت منشی آمد و با لبخند گفت: صبح خدمتتان تماس گرفته بودم... منشی هم خودکاری که در دست داشت را چند بار در موهایش فرو برد و بعد گفت: آها، درسته. بیمار که از اتاق بیرون آمد، شما بفرمایید داخل. چشمانم از تعجب گرد شده بود.
در روز روشن، منشی بی نوبتی و حق بیمارانِ در صف انتظار را پایمال کرد». چند سطر بالا را یکی دو روز پیش شهروندی در قطار شهری تعریف میکرد. دلش از کسانی که بی نوبتی میکنند حسابی پر بود. میگفت که همین امروز هم موقع سوار شدن در قطار شهری چند خانم که دیرتر از او رسیدند اجازه نمیدادند سوار قطار شود. کارد میزدی خونش درنمی آمد.
از اینکه در هر جای عمومی، یک مصداق از بی نوبتی گریبانش را گرفته بود گله میکرد. وقتی شکایتهای این خانم را شنیدم با خود میگفتم حرفهای او حرف دل خیلی از ماست. بی نوبتی در خیلی از مکانهای عمومی، درد همگانی است. از همین رو موضوعی که قصد داریم به آن بپردازیم رعایت نظم و نوبت در مکانهای عمومی است؛ موضوعی که نخ نماست، ولی آن قدر باید تکرار شود تا اثر فرهنگی خودش را روی برخی افراد جامعه بگذارد.
مرد وارد نانوایی میشود و بلند میگوید: من یک دانه نان میخواهم. کسی توجه نمیکند. پسر نوجوانی را که پشت دخل ایستاده است خطاب قرار میدهد و دوباره میگوید: من یک دانه میخواهم، صف یکیها کدام است؟ خانمی از بین جمعیت به مرد تازه وارد نگاه میکند و میگوید: اگر این طور باشد من هم یکی میخواهم. مرد مسنی هم که چهارپنج نفر مانده است تا نوبتش شود، سرش را برمی گرداند عقب و میگوید: پدرجان یکی و دو تا فرقی ندارد، من هم پای ایستادن در این صف طولانی را ندارم. واقعیت این است که صف نانوایی یکی از دم دستیترین مصداقهای رعایت نظم و نوبت و به طور کلی فرهنگ شهروندی در جامعه ماست.
با اینکه زمینه خریدهای اینترنتی برای خیلی از نیازمندی ها، حتی نان فراهم است، ولی صفهای نانوایی که همیشه یکی از پرحاشیهترین صفهای خرید هم بوده هنوز پابرجاست. اگر بخواهیم شهروند قانون مداری باشیم ضروری است صف را همیشه رعایت کنیم؛ در نانوایی، میوه فروشی، فروشگاههای بزرگ چند منظوره و هر مغازهای که برای خرید اقلام روزانه به آن مراجعه میکنیم.
این موضوع توصیه بزرگان هم هست. از امام خمینی (ره) نقل شده است که روزی به خدمتکار خانه شان میگویند: شنیده ام وقتی میروی در صف نان بایستی، میگویند ایشان خدمتکار آقاست و تو را جلو میبرند و هر چند تا نان که بخواهی، بی نوبت به تو میدهند. این کار را نکن. این خوب نیست. تو هم مانند دیگران در صف بایست.
وقتی برای خرید نان، میوه و هر مایحتاجی میروید انتظار ماندن در صف را هم داشته باشید. اینکه شما عجله دارید یا شرایط جسمی تان یاری نمیکند یا حوصله ندارید دلیلی نمیشود که همه شما را درک کنند.
دائم برای خودتان استثنا قائل نشوید؛ گفتن اینکه، یک دانه نان میخواهم، ماشینم را جای بدی پارک کرده ام، بچه ام تنهاست توجیهات خوبی برای رعایت نکردن نظم در صف نیست.
پیش از اینکه بخواهید با هر توجیهی، کار خودتان را در صف جلو بیندازید، به این فکر کنید که هر فردی مانند شما گرفتاری و عجلهای دارد.
احترام گذاشتن به یکدیگر زمان خاصی ندارد؛ همان طور که در یک مهمانی برای دوست و آشنا تعارف تکه پاره میکنید، در صف نانوایی و قصابی هم برای سایر شهروندان احترام قائل شوید.
این موضوع را در نظر داشته باشید که وقتی دلایل خود را مهمتر از دیگران میدانید، بار روانی منتظر ماندن در صف برایتان بیشتر میشود، درحالی که اگر به این فکر کنید هرکسی برای خرید نان مجبور شده است از یک کار مهمش بزند، این انتظار برایتان پذیرفتنیتر میشود.
آغاز رانندگی با نظم است، یعنی اگر از زمانی که پشت فرمان مینشینیم، بخشی از کارهای ابتدایی را با اولویت انجام ندهیم به مشکل برمی خوریم. راندن در خیابان هم از همین نظم پیروی میکند؛ اگر حق تقدم را رعایت نکنیم، بدون شک رانندگی پرمخاطره و مشاجرهای را تجربه میکنیم. برای نمونه اگر سر چهارراهها به چراغ راهنمایی و رانندگی توجه نداشته باشیم و نظم ترافیکی را برهم بزنیم، بدون شک حق رانندگان دیگر یا عابران پیاده را نادیده گرفته ایم. در زمان پارک خودرو هم اگر این گونه باشد که بگوییم، چون یک جای پارک را ما زودتر دیده ایم، پس حق ماست، با رانندگان دیگر به چالش میخوریم. از این رو منضبط بودن در رانندگی، ضروری است.
رانندگی خوب در شهر، هنر است. برای نهادینه کردن روحیه نظم پذیری در فرهنگ رانندگی نیاز به آموزش همگانی است.
رعایت نکردن قوانین انضباطی در فرهنگ و رفتار رانندگی و بی توجهی به نظم و حق و حقوق دیگران به غیر از هرج و مرج حاصلی ندارد.
مهمتر از خوب راندن، داشتن انضباط و فرهنگ رانندگی و رعایت حقوق دیگران است، از این رو توجه به علائم و هشدارهای ترافیکی برای حفظ نظم لازم است.
بی توجهی به حق تقدم و نظم در رانندگی، خستگی و بیماریهای جسمی و روحی زیادی برای شهروندان به وجود میآورد.
کارشناسان براین باورند که شخصیت کودکان تا هشت سالگی شکل میگیرد، بنابراین برای اینکه افراد یک جامعه از فرهنگ ترافیک برخوردار باشند باید از کودکی به آنها آموزش داد.
خدمات عمومی در مراکزی مانند ساختمانهای اداری و تجاری، پارکها و جادهها مثل سرویسهای بهداشتی عمومی، وضوخانهها و آبخوریها هم از آن دست مکانهای همگانی هستند که رعایت نظم اهمیت زیادی دارد. معمولا در چنین جاهایی نظم و توجه به صف، دیده نمیشود. بیشتر افراد با بهانههایی مشابه اینکه بچه دارند، کارشان فوری است، بیمار هستند، فرد مسنی همراهشان است و ... میخواهند بینوبتی کنند.
افزون بر اینکه برخی هم در اینطور وقتها برای اینکه صف را زودتر به پایان برسانند خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند. بهاحتمال زیاد در سرویسهای بهداشتی عمومی شما هم با افرادی روبهرو شدهاید که بدون نگاه کردن به اطرافیان جمعیت را پس میزنند و وارد یکی از اتاقکها میشوند. توجیهشان هم این است که جمعیت غریبهاند و کار خودمان مهمتر است.
چند یادآوری
برای اینکه تحمل حضور در مکانهای عمومی و صفها را داشته باشید، پیش از خروج از خانه به این موضوع بیندیشید و آمادگیهای لازم را در خود ایجاد کنید.
اگر ایستادن در هر صفی و رعایت نوبت، شما را خسته و آزرده میکند، بعضی کارها را در زمانهای خلوتتر انجام دهید؛ برای نمونه صبح زود به بانک مراجعه کنید یا منکارت خود را در زمانهایی که نیاز ندارید و فرصت بیشتری دارید شارژ کنید.