آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ شاید برخی از ما درباره توجیه نخواندن نماز با حرفهایی از این دست که انسان باید دلش پاک باشد، یا آنکه من راه ارتباط خودم را با خدا دارم یا چرا فقط در نماز با خدا حرف بزنیم و امثال آن، مواجه شده باشیم؛ سؤالات و دیدگاههایی که بهدلیل بیاطلاعی و ناآگاهی از آثار نماز مطرح میشود، درحالیکه اگر حقیقت این واجب الهی را بدانیم، خود شیفته آن میشویم. این موضوع را در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین محمدابراهیم کفیل، استاد حوزه علمیه قم و مؤلف «راههای تکمیل نماز»، بررسی کردهایم که در ادامه میخوانید.
به نماز باید بهعنوان یک عبادت جامع نگریسته شود؛ عبادت در فرهنگ دینی، عامل حیات انسان معرفی شده است و در آیات متعدد این مضمون وجود دارد؛ چنانکه خدای متعال میفرماید: «ای اهل ایمان! چون خدا و رسول شما را به آنچه مایه حیات ابدی شماست (یعنی ایمان) دعوت کنند، اجابت کنید» (انفال، ۲۴). در آیه۹۷ از سوره نمل نیز میفرماید: «هرکه از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا بهجای آورد، ما او را به زندگانی خوش و باسعادت، زنده ابد میگردانیم».
نماز، مصداق کامل و جامع عمل صالحی است که بهعنوان تکلیف فراگیر و همیشگی بندگان، مشخص شده است. برپایه این آیات، حق حیات انسانیِ انسان، وابسته به عبادت میشود و مهم آنکه نماز در رأس عبادات قرار دارد. باید توجه کرد که نماز عامل حیات انسانیِ انسان است و به میزانی که آدمی از این عبادت فاصله بگیرد، گویی برای خود کم گذاشته و از این حق حیات، کاسته است؛ همانطور که یک درخت و گیاه برای ادامه حیات در ۲۴ساعت یا ۴۸ساعت به میزان مشخصی آب و نور نیاز دارد، انسان هم برای حیات انسانی خود در ۲۴ساعت، حداقل به هفده رکعت نماز نیاز دارد و بدون آن، حیات انسانی آدمی در معرض خطر مرگ وجودی قرار میگیرد.
علاوهبر این، مهمترین دغدغه انسان پس از برخورداری از حق حیات، آرامش است و این آرامش در نوع واقعی خود با کمک نماز، تأمین میشود و ترک یا بیاعتنایی به آن، کار را به جایی میرساند که انسان همنشین شیطان میشود و درپی این همنشینی، نهتنها خلقوخو و حیات آدمی تغییر میکند و بسیاری از بدیها برایش عادی میشود، بلکه روابط او با دیگران هم متأثر و از مسیر مطلوب خارج میشود. شخصی که نماز میخواند، خود را در محضر خداوند میبیند و خویش را از بسیاری از اعمال بد مانند گناهان زبانی، تهمت، غیبت و... دور نگه میدارد یا به خودیخود از منکرات دور میشود.
یکی از سؤالاتی که مطرح میشود، این است که اگر فرد نماز میخواند، چطور مرتکب گناه میشود؟ پروردگار در آیه۴۵ سوره عنکبوت، برای نماز کارکردی ممتاز قائل شده است و میگوید: «همانا نماز است که (اهل نماز را) از هر کار زشت و منکر بازمیدارد». اما باید دید کدام نماز چنین کارکردی دارد و برای انسان، این اثر را به ارمغان میآورد.
باید توجه کرد همانطور که طلا عیار خاصی دارد، خداوند در قرآن کریم برای نماز نیز عیاری خاص قائل شده است و میگوید: «نماز را مخصوصا برای یاد من بهپا دار». (طه، ۱۴)؛ یعنی نماز برای یاد خداست. ازسوی دیگر، خدای عالمیان میفرماید: «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» (بقره، ۱۵۲).
این آیات، ما را به این نتیجه میرساند که نماز از یکسو انسان را متوجه یاد خدا میکند و از دیگرسو توجه ویژه خدا را بهسوی ما جلب میکند، پس عیار نماز، به یاد خدا بودن است؛ به هر میزان نماز با این یاد گره بخورد، سد محکمتری در مقابل فحشا و منکرات در آدمی ایجاد میکند؛ بهعبارت دیگر، نماز اگر نماز باشد، چنین اثری را میگذارد، اما عیار آن به میزان یاد خداست؛ چنانکه ما طلا را هم با عیارهای مختلف میسنجیم.
ما نماز کمخاصیت داریم، اما نماز بیخاصیت نه، لذا اگر با نمازی در حد «ا... اکبر» ابتدا و «والسلام» پایانی در یاد خدا بودیم، آن نماز، نماز است، اما نه نمازی که تأثیری صددرصدی مقابل فحشا و منکرات بگذارد؛ یعنی هر نمازی، گام برداشتن بهسوی خداست، اما برخی نمازها در حد یک گام هستند و برخی دیگر در حد پیمودن راهی بسیار طولانی.
راههای متعددی در شرع مقدس برای بهدست آوردن حضور قلب در نماز توصیه شده است تا بهآسانی بتوان به عیاری که باید، در نماز رسید؛ یک راه عمومی آن، برخورداری از نظم و رعایت آن است. نظم در زندگی باعث میشود انسان در هر زمان فقط یک کار داشته باشد و تلاش کند آن کار را به شکل مطلوب انجام دهد. درمقابل، آنهایی که کارهای متعدد را در یک زمان پیش میبرند، معمولا به توفیقی که باید، حتی در امور دنیا نمیرسند و درباره نماز نیز به حضور قلب و تأثیری که بایسته است، دست نمییابند.
بخش مهمی از حواسپرتیهای ما در نماز بهدلیل درگیر شدن ذهنی با روزمرگیهاست، اما وقتی نظم داشته باشیم، این مسیر را بر شیطان میبندیم تا بهواسطه کارها، در نماز حواسمان را پرت نکند. یکی دیگر از راههای رسیدن به حضور قلب در نماز، پرهیز از امور لغو است؛ خداوند در آیات ابتدایی سوره مؤمنون به این مسئله اشاره میکند: «و آنان که از بیهوده رویگردانند»؛ لغو یعنی کاری که تأثیر مثبت بر آخرت انسان نمیگذارد.
در آموزههای دینی از دنیا به مزرعه آخرت تعبیر میشود؛ همانطور که اگر کشاورز کاری انجام دهد که نه بر کمیت محصول او اثر بگذارد نه بر کیفیت آن، کارش لغو است، در مزرعه دنیا هم انجام هرکاری حتی اگر نمود منفی نداشته باشد و خنثی باشد، لغو محسوب میشود؛ چه در دیدنیها باشد، چه در شنیدنیها و چه در خوردنیها. اگر امور لغو باشد، یعنی فایده ندارد و فقط صفحه ذهن انسان و وجود او را شلوغ میکند و هنگام نماز، مانع از حضور قلب او میشود.
امور لغو در ذهن، مثل فردی است که بیدعوت به همایشی وارد شده است و جا ندارد و باعث حواسپرتی دیگران میشود. برای حضور قلب در نماز هم میتوان از خدا درخواست کمک کرد؛ چنانکه قرآن کریم در آیه ۴۰ از سوره ابراهیم این نکته را یادمان میدهد: «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاه وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ». راه دیگر رسیدن به حضور قلب در نماز، توسل به اهلبیت (ع) است؛ چون در زیارات میخوانیم بهواسطه شما، خدا اعمال را از ما قبول میکند، لذا اگر در ابتدای نماز به ساحت مقدس امامحسین (ع) و امامزمان (عج) توجه داشته باشیم، نمازمان کیفیت مطلوب پیدا میکند.
از دیگر راههای ارتقای کیفیت نماز از طریق حضور قلب، این است که زمانی کوتاه قبل از نماز (حداقل یک دقیقه)، فکرمان را از هرچه غیرخداست، خالی کنیم؛ نه با فردی حرف بزنیم، نه تلویزیون ببینیم، نه گوشیمان را بررسی کنیم، فقطوفقط به نماز فکر کنیم و به قدر لحظهای، خود را برای پنج دقیقه در نماز بودن، آماده کنیم. این تأمل، آرامش لازم را برای حضور قلب در نماز به ما میدهد.
یاد خدا بودن یعنی در فکر کسی بودن که در هرکاری قدرت دارد و هیچ نیازی به غیر ندارد و از هر فردی به انسان، مهربانتر و بهترین محافظ و حامی اوست. چنین یادی از همهچیز مهمتر است؛ یعنی انسان بداند که این عالم مدیر دارد و اینطور نیست که بدون برنامه عمل کنیم، بلکه ریز جریانهای عالم برای خدا معلوم است، لذا مشکلات ما و راهحلهای آن و میزان تحمل ما را میداند.
هیچچیز برای خدا نشدنی نیست. این خدای بزرگ، راضی به رنج بندگان نیست و از همه به آنها مهربانتر است؛ یاد خدا با این ویژگیها آرامشبخش است و انسان را به آرامش میرساند؛ برای مثال خمیری را که در تنور نانوایی میاندازند، تصور کنید. نانوا به میزان پختگی به آن حرارت میدهد، نه به قدری که بسوزد؛ ابتلائات و امتحانات الهی نیز برای ما چنین حالتی دارد.
مهم آنکه خداوند برای یاد کردن خود و رسیدن ما به آرامش در پرتوی این ذکر و یاد، معجونی را که هم قرآن، هم ذکر و هم دعا در آن هست، در بهترین حالات و با بهترین سورهها و در بهترین ساعات شبانهروز و بهترین مکانها یعنی مسجد و بهسمت بهترین نقطه زمین که کعبه است به انسان عرضه کرده است تا با کمک آن، خود را در معرض بهترین یادها از خدای متعال قرار دهد. اگر نماز با این توجه خوانده شود، به آرامشی که باید، انسان را میرساند. بدون نماز شاید آسایش داشته باشیم، اما آرامش نداریم.