به گزارش شهرآرانیوز وقتی با عشق شروع کرده اند و میتوانند با هم بمانند، حیف است که دل خوریها بزرگ شود و جای دل دادگیها را بگیرد. فلسفه ایجاد باشگاه اجتماعی همسران مشهدی که به اختصار «با هم» خوانده میشود، همین است؛ طرحی که پس از وقفه چندساله، پارسال شروعی دوباره داشت و تلاش میکند بخشی از خلأهای آموزشی برای داشتن یک زندگی شیرین را در زوجهای جوان مشهدی پر کند.
جزئیات این طرح که در ۹ ماه زوجهای شرکت کننده را درگیر آموزشهای غیرمستقیم میکند، موضوع گفت وگوی ما با عباسعلی نظافت فخرآبادی است. مدیر فرهنگ سرای خانواده و جمعیت شهرداری مشهد که مدیریت طرح «با هم» را برعهده دارد، متولد ۱۳۶۴ و کارشناس ارشد روان شناسی است.
یکی از آسیبهای حوزه خانواده، طلاقهای عاطفی و محضری است. بیشترین میزان طلاق در سه سال اول زندگی رخ میدهد. تصورش را بکنید چقدر ناراحت کننده است که یک خانم و آقا با هزار امید وارد زندگی مشترک شوند و بعد از مدتی کوتاه بفهمند نمیتوانند ادامه دهند. پیرو این آسیب، از دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد خواستیم پژوهشی انجام بدهد. «با هم» بر اساس نتایج این پژوهش شکل گرفت.
سه آزمون درباره زوجها انجام شد. یکی از آنها باورهای ارتباطی بود. نتایجش نشان داد زوجهای جوان مشهدی دچار باورهای ارتباطی غلطی هستند که به نوعی پاشنه آشیل اختلافاتشان به شمار میرود. مثلا اینکه ۵۷ درصد زوجها از طرف مقابلشان انتظار ذهن خوانی داشتند. باورشان این بود که همسرشان ناگفته باید متوجه شود چه خواستهای دارند و برای رفع آن پیش قدم شود. ۹۵.۵ درصد این باور را داشتند که ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی همسرشان تغییرناپذیر است.
بیش از نیمی از زوجهای بررسی شده، دچار کمال گرایی جنسی بودند و اظهار میکردند که اگر این رابطه با بهترین کیفیت انجام نشود، به این معناست که یکی از دوطرف مشکل دارد. باور اشتباه دیگر این بود که افراد به تصور اینکه سواد کلاسیک، مساوی با سواد زندگی است، فکر میکنند مهارتهای زندگی را هم یاد دارند، درحالی که این دو از هم جدا هستند و یک تحصیل کرده در حد مدرک دکتری هم برای داشتن زندگی موفق به آموزش احتیاج دارد.
اولین بار سال ۱۳۹۶ روی ۱۵۰۷ زوج انجام شد. هر سال آن را به روز میکنیم. امسال بررسیها روی ۴ هزار زوج انجام شد.
اتفاقا نه. نسل جوان ما به نوعی مشاورگریز است. یعنی خیلی اهل گوش کردن و کلاس و نصیحت نیست. بگویی بیا این دوره آموزشی را شرکت کن، میگوید نیاز ندارم و خودم میدانم. این تصور در آقایان عمومیت بیشتری دارد. از طرفی، شرط پذیرش در باشگاه اجتماعی «با هم» این است که زن و شوهر با همدیگر شرکت کنند. باید کارهای خلاقانهای برای انتقال این مفاهیم انجام میدادیم. باشگاه اجتماعی همسران مشهدی این طور شکل گرفت.
فرایندی که تعریف کردیم، ۹ ماه طول میکشد.
برای اینکه باورهای ارتباطی زوجها اصلاح شود، به آموزش مستمر نیاز است و با یکی دو ساعت اتفاقی که باید، نمیافتد.
بله، چون آموزشها غیرمستقیم است. اولین گام برای واردکردن زوج ها، برگزاری همایشهای ۱۲۰۰ نفره است. امسال تا الان شش همایش برگزار کرده ایم و هفت تای دیگر مانده است برای اینکه به هدف کمّی مان برسیم.
حدود ۱۰ هزار زوج. این ۲۰ هزار نفر میشود تقریبا نصف ازدواجهای ثبت شده در سال ۱۴۰۱. ما در هر سال، زوجهایی را که سال پیش عقد کرده اند، آموزش میدهیم.
مدل اجرای آن متفاوت است. این طور نیست که فقط یک سخنران داشته باشیم برود روی صحنه و صحبت کند. شیوه ما آموزش خلاق است و بیش از چهار حس مخاطب را درگیر میکند. استفاده از تئاتر، دادههای تصویری، استندآپ، گفتگوهای دوطرفه استاد و مخاطب و... باعث میشود مخاطب علاقهمند شود. بنیانهای روانی زن و مرد و شمای کلی «با هم» را برایشان میگوییم و انتخاب را میگذاریم به عهده خودشان که با ما بمانند یا نه.
حدود ۸۰ درصد.
رویداد فیلم را داریم. هدفمان از به سینمابردن زوج ها، حل تعارض در روابط همسران است. بایدهایی مثل افزایش آستانه تحمل را در قالب نمایش دو فیلم کوتاه، به صورت غیرمستقیم آموزش میدهیم. بعد هم استاد میآید و فیلمها را نقد و بررسی و زوجها را درگیر این سؤال میکند که اگر جای شخصیتهای فیلم بودید، چه کار میکردید.
نه. «اتاق عقد» و «هنوز نه» از تولیدات فیلم کوتاه جشنواره فجر هستند و با موضوعی که مدنظر ماست، هم خوانی دارند.
بله. این را از روی بازخوردها متوجه میشویم. نه فقط تماشای فیلم، بلکه درباره هر برنامهای که ذیل «با هم» تعریف میکنیم، در انتها نظرسنجی میشود.
گامهای بعدی «با هم» بر اساس باورهای غلط شناسایی شده پیش میرود. یکی از آسیبهایی که شناسایی کردیم، کم بودن مسئولیت پذیری در زوج هاست. میخواهند بروند سر خانه و زندگی شان، اما حتی نمیتوانند بروند دنبال خانه بگردند. ما با تعریف رویدادهای اجتماعی مختلف، سعی میکنیم آنها را به سمت افزایش مسئولیت پذیری و باور توانایی هایشان ترغیب کنیم. مثلا میبریمشان بازدید از مؤسسه همدم یا آسایشگاه شهید بهشتی. میبینند یک فرد با ضریب هوشی کم دارد معرق کاری میکند در حد اعلا یا دست ندارد، اما با پا نقاشیهای هنرمندانه میکشد. میبریمشان آسایشگاه جانبازان. معنی عملی ایثار را که میبینند، به فکر فرومی روند.
زنده شدن حس نعمت شناسی و تأمل درباره اینکه چطور از توانمندی هایشان استفاده کنند، در حل تعارضات زوجها تأثیر مثبت دارد. کنار اینها کارهای عام المنفعه هم تعریف کردیم. مثل ایده «نمک زندگی» که به قبول حضانت مالی پانصد طفل یتیم از سوی زوجها به مدت یک سال منجر شد. زن وشوهرها حس خیلی خوبی داشتند از اینکه میتوانستند در کنار شادی جشنی که برایشان برگزار کرده ایم، کارهایی از این دست هم انجام دهند.
در اردوهای یک روزه مان برای زوجها روی اصلاح همین باورها تمرکز میکنیم. اردوگاهی را انتخاب کردیم که سالنهای مجزا داشته باشد برای دورههای ویژه خانمها و آقایان. سمت صبح، صحبت اساتید، بازیها و مسابقاتی که برگزار میشود، موضوعاتی عمومی است و سمت عصر، آموزشها معطوف به روابط زناشویی میشود.
بنده به عنوان مشاور خانواده، آنجا از روی سؤالاتی که مخاطبان میپرسند، به عمق فاجعه پی بردم که چقدر سطح اطلاعات زوجهای ما ضعیف است. هرچه میدانند، در حد چیزهایی است که در فضای مجازی خوانده اند و احیانا فیلمهایی که در تلفن همراهشان دارند. به دلیل همین ندانستن هاست که به روابطشان آسیب میزنند؛ آسیبهایی که شاید اصلاح آنها سالها طول بکشد.
بیش از نیمی از زوجها در دوران نامزدی هستند. ما هم معتقدیم که اگر در دوران عقد آموزش ببینند، خیلی بهتر است. بررسی کردیم حدود یک سوم مشکلات زوجهایی که سر خانه و زندگی شان رفته اند، از مسائل دوران عقد ناشی میشود.
نه. اختتامیه هم داریم برای زوجهایی که همراهمان بوده اند. خانواه هایشان را هم دعوت میکنیم. اختتامیه را این بار در ورزشگاه امام رضا (ع) برگزار خواهیم کرد؛ اواخر فروردین سال آینده. یکی از چالشهایی که در زوجها شناسایی کردیم، نداشتن هزینه برگزاری مراسم عروسی است. اختتامیهای که برگزار میکنیم، آن قدر فضای خوبی دارد که پارسال یک سوم زوجها اعلام کردند جشن «با هم» را به عنوان مراسم عروسی شان در نظر گرفته و با یک ماه عسل، زندگی مشترکشان را شروع کرده اند. طرح درخت کاری و پلاک کوبی به نام زوج ها، تورهای گردشگری، زوج فیروزهای و... ریزبرنامههایی است که ذیل «با هم» تعریف شده و آن قدر متعدد است که فرصت نشد درباره هرکدام توضیح بدهم.
از ۱۰۰ درصد افرادی که در افتتاحیه با ما هستند، ۲۰ درصد در گام دوم که رویداد فیلم است، شرکت نمیکنند. ۸۰ درصد باقی مانده همچنان با ما هستند تا مرحله اردوها. در اردوها به ۵۰ درصد میرسیم. حدود ۳۵ درصد از کسانی که در افتتاحیه شرکت کرده بودند، تا اختتامیه همراهمان میمانند.
این طور نیست که هر زوجی نیاید، ناشی از این است که از برنامه خوشش نیامده است. نتایج نظرسنجیها و میزان رضایت از اساتید و برنامهها میگوید که ریزش، دلایل دیگری دارد. یکی این است که زوجها در هر گام، بیشتر به این نتیجه میرسند کهای وای، ما چقدر مسئله داشتیم با هم. از گردونه ما خارج میشوند و سراغ کلینیکها میروند؛ به ویژه آنهایی که از نظر مالی برخوردارند. خودشان فهمیده اند که به مشاوره نیاز دارند.
ما از زوجها آزمون میگیریم و تحلیل آن را میدهیم به دانشگاه فردوسی مشهد. دانشگاه دفترچه سنجش علمی را به خود فرد هم میدهد. نشان میدهد که به عنوان مثال، آقا نیاز به درمان افسردگی دارد یا مثلا خانم باید دوره مهارتهای زندگی را سپری کند. ما رقیب کلینیکها نیستیم و استقبال میکنیم از اینکه زوجها بروند سراغشان تا در زمانی وسیعتر و باکیفیتتر مسائلشان را حل کنند.
پیش از اختتامیه، برنامه مشاورههای فردی را برای این زوجها اجرا میکنیم. با کلینیکهای متخصص و متعهد قرارداد بسته ایم و زوجها را معرفی میکنیم تا بروند و مشاوره بگیرند. کارگاههای روان شناسی دوازده نفره هم داریم که در فرهنگ سراها به همت معاونتهای فرهنگی مناطق برگزار میشود.
«با هم» هدیه شهرداری است به زوجهای مشهدی. فقط برای اردو هزینه میگیریم، آن هم به اندازه حدود یک سوم مبلغ پذیرایی صبحانه، ناهار و میان وعده ها. هدفمان این است که به حضور در برنامه متعهد باشند.
تلاشمان این است که دستگاهها را همراه کنیم، اما تا الان فقط علوم پزشکی همراهی کرده است.
اسم «با هم» را که میشنود، برای صحبت درباره آن، مشتاقانه داوطلب میشود. زینب نوایی و همسرش یکی از زوجهایی هستند که پارسال در چند برنامه «باهم» شرکت کرده اند. او جزئیات آن را به یاد ندارد؛ اینکه در کدام همایش، از کدام استاد، چه چیزهایی یاد گرفته است.
آنچه در ذهن این بانوی بیست ساله به یادگار مانده، تصویری روشن است از لحظههایی شاد و پر از آموزش نکتههای ناب و کاربردی. او کارگاهها و جشنهایی را به یاد میآورد که جذاب بودند؛ آن قدر که نه خود و نه همسرش حاضر نبودند از خیر شرکت در آنها صرف نظر کنند. حسرتی که از پارسال در ذهنش برجسته است و آن را با ما در میان میگذارد، این است که چرا از نکاتی که استادان مطرح میکردند، یادداشت برداری نکرده است تا هر از چندی به آنها سر بزند و مرورشان کند، آن قدر که آویزه گوش و چراغ راه ارتباط درست با شوهرش شود.
درست نمیداند ارسال شماره ۸ به سامانه ۱۰۰۰۱۰۸ پیشنهاد کدام یک از آشنایان بود. هرچه بود، توجه به این پیشنهاد، برای ایمان غضنفری و همسرش خیر افتاد. او با گذشت ماهها از تمام شدن دورههای اصلی «با هم»، هنوز هم خاطره شوخ طبعیهای استادان را به یاد دارد و اینکه چقدر با مهارت میتوانستند حرفهای کاملا جدی را با چاشنی شوخی به زوجهای جوان منتقل کنند.
او میگوید: شیوه برگزاری برنامهها در «با هم» آن قدر عالی و حرفهای بود که خستگی و کسالت را حس نمیکردی. وقتی برنامه تمام میشد، متوجه میشدی کلی چیز تازه یاد گرفتهای درباره اینکه با همسرت چطور باید رفتار کنی.
نکته مثبت دیگری که از «باهم» به یاد دارد، بیان مباحث با چاشنی مثال بود؛ مثالهایی عینی از مراجعانی که برای حل مشکلات زناشویی به اساتید مدعو در طرح «با هم» مراجعه کرده بودند و حالا هرکدام آینه عبرتی بودند برای زوجهایی که نمیخواستند دچار اختلافات یادشده شوند.
ایمان از ارتباطش با این باشگاه میگوید که همچنان ادامه دارد: همسرم عضو کانال «با هم» است. اگر برنامهای داشته باشند، به من میگوید تا با همدیگر شرکت کنیم. چند هفته پیش از طرف این باشگاه به تماشای فیلمی آموزنده دعوت شدیم. خوبی «با هم» این است که هر چندوقت یک بار، چیزهایی را که یاد گرفته ایم، در قالبی مناسب یادآوری میکند. آدم هر چقدر هم که بلد باشد، باز هم اگر دانسته هایش را مرور نکند، فراموش میکند.
«یک همایش رفتیم، یک اردو، یک برنامه گردشگری، دوبار سینما و...» فائزه مداح، «با هم» و برنامه هایش را با جزئیات به یاد دارد. شروع این برنامه ها، تقریبا هم زمان با پایان دوره نامزدی و آغاز زندگی مشترک او و همسرش در سال ۱۴۰۱ بود و هر دو به این آموزشها نیاز داشتند.
همه سؤالاتمان درباره باشگاه را با «عالی بود» جواب میدهد و میگوید: حیف که نتوانستیم در کارگاههای تخصصی اش شرکت کنیم. ساعتش به کار همسرم نمیخورد. اگر بیشتر، آخر هفتهها برگزار میشد، بهتر بود.
دلیل رضایت او از برنامههای این باشگاه، به تجربه اش از دورههای عمومی و خصوصیای برمی گردد که پیش از آن شرکت کرده بود. او پس از شرکت در «با هم» متوجه تفاوت فاحش در سطح اساتید و کاربردی بودن نکات شد. رایگان بودن شرکت کردن در بیشتر برنامههای «باهم» را یکی دیگر از نکتههای مثبت آن بیان میکند و با اطمینان میگوید: اگر کسی از اطرافیانم ازدواج کند، حتما تشویقش میکنم که با همسرش در این باشگاه ثبت نام کند.