سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز «نمیدونی چقدر از دست کاراش خسته شدهام. با اینکه هر روز بهش یادآوری میکنم تو لیوان آب بخور، بازم میره سر یخچال و شیشه رو سر میکشه». «ما از اول ازدواجمون تا همین امروز سر جای دسته کلید و سوئیچ ماشین بحث داریم، اینقدر که بهش گفتم کلیداتو روی جاکلیدی آویزون کن دیگه زبونم مو درآورده. هرجا میرسه کلیدا و سوئیچ ماشین رو میندازه. هر روز صبحم دربهدر دنبال همونا میگرده». «نمیدونم این بچه چرا بهحرفم نمیکنه.
هزار بار بهش گفتم هرچی تو خونه میشنوی رو جلو فامیل نگو، ولی هر بار که با بچههای فامیل دورهم جمع میشن از اینور و اونور میشنوم همه وقایع توی خونه رو تعریف کرده»، «خیلی به خانمم گفتم نیازی نیست توی هر جمعی از جزئیات کار من بگی. از این کار خوشم نمیاد که دیگران بدونن چقدر حقوق میگیرم و چقدر قسط میدم، ولی بازم...». اگر بخواهیم همچنان این نمونهها را ادامه دهیم شاید تمامی نداشته باشد. حرفهایی که مربوط به حریم خصوصی خانواده است و باید در همانجا بماند و به بیرون درز نکند.
فرقی ندارد که در مهمانی باشیم یا مهمان برایمان آمده باشد یا اصلا در جمع دوستان و همکارانمان و دور از چشم اعضای خانوادهمان باشیم، همه اینها معاشرتهایی خارج از خانواده محسوب میشوند که باید حد و مرز صحبت کردن را در این جمعها بدانیم. دانستن اینکه خارج از خانواده مجاز به صحبت کردن درباره چه موضوعاتی هستیم نیاز به آموزش دارد. از همینرو امروز میخواهیم قدری بیشتر درباره آن با شما حرف بزنیم. موضوع مهم و گستردهای که با کمک علی سلمانیزاده، روانشناس به جنبههای مهم آن اشاره میکنیم.
برخی افراد برای اینکه سکوت بیشاز اندازه اذیتشان میکند یا فکر میکنند برای احترام بیشتر به مهمان باید دائم با او صحبت کنند، حاضرند برای شکستن سکوت هر حرفی بزنند. بیشتر وقتها هم از نظر خودشان حرفهایشان معمولی و پیشپا افتاده است و در واقع صحبت خاصی نیست که بخواهد به حریم خصوصی خانواده یا شخصیت اعضای خانواده خدشه وارد کند، ولی همین صحبتها ممکن است نظر شنونده را نسبت به فردی که دربارهاش گفتگو میشود تغییر دهد. برای نمونه خانمی که میزبان چند نفر از همسایههایش شده است فقط برای گرم گرفتن با آنها از شلوغبازیهای پسر نوجوانش میگوید.
از نظر او اینکه پسرش چقدر دیر از خواب بیدار میشود یا چقدر بیملاحظه لباسهایش را به این طرف و آن طرف پرتاب میکند، صحبتهای مهمی نیستند، درحالی که ممکن است شنوندهها برداشت کنند نظارت درستی از سوی پدرومادر این نوجوان روی کارهایش و نظام تربیتی درستی در خانواده حاکم نیست. این تنها یک برداشت است و هر کسی متناسب با تفکر خودش هر برداشت دیگری از این صحبتها میتواند داشته باشد.
در خانواده دو رکن مهم باید رعایت شود، نخست احساس امنیت و دوم تکریم و احترام. بیان کردن هر حرفی درباره حریم خصوصی خانواده به این دو رکن آسیب میزند. فرض کنید خانمی وسواس شستوشو دارد. همسر این خانم بدون توجه به چارچوبهای حریم خصوصی در هر جمعی از رفتارهای وسواسگونه همسرش صحبت میکند.
صحبتهایی از همان جنس «گرم گرفتن با مهیمانان» و «حرفی برای زدن داشتن». غافل از اینکه کار او شبیه این است که از رفتارهای وسواسگونه همسرش فیلمی تهیه کرده و آن را در خارج از خانواده به نمایش گذاشته است. زیر پا گذاشتن حریم خصوصی خانواده یعنی نادیده گرفتن اصل مهم تکریم و احترام.
همچنین صحبتکردن درباره خصوصیترین مسائل رابطه ممنوع است. درست است که متأسفانه اینگونه صحبتها بین خانمها و حتی آقایان معمولی و عادی است، ولی باید دانست که در واقع مسائل خصوصی را عمومی میکنیم و درست است که دیگران برداشت خود را به روی ما نمیآورند، ولی جنبههای مختلف رفتار جنسی و عاطفی کسی که از او صحبت میشود را میفهمند و این یعنی از بین بردن احساس امنیت در خانواده.
جنبههای حریم خصوصی خانواده فقط عاطفی و جنسی نیست، بلکه موضوعات اقتصادی، تحصیلی، روانی، شغلی و خیلی بیشتر از اینها را در برمیگیرد. فرض کنید دو خانم یا آقا که دوست قدیمی هستند در خیابان بههم برمیخورند. از آنجا که مدتها همدیگر را ندیدهاند از هر دری صحبت میکنند و حرفهایشان حسابی گل میاندازد.
برای نمونه یکی از حرفهای دمدستیشان این است که؛ «آره دیگه ماهم باید یک خدمتکار دائم بگیریم، چون از پَس کارهای خانه (یا ریختوپاشهای همسرم) برنمیآم». شاید این جمله بهنظر گوینده حرفی عادی است که این روزها هر مردی به مرد دیگر یا هر خانمی به خانمی دیگر میگوید، ولی اینطور نیست. همین یک جمله ساده ممکن است احساس دلسوزی را در شنونده تحریک کند و با توجه به شناختی که از این زوج دارد نسبت به بیتفاوتیها و بیتوجهیهای یکی از آنها به دیگری قضاوت نادرستی کند.
هرچند بهزبان نیاورد و در رفتارش تغییری ندهد. اینجاست که همین موضوع احتمال دارد در موقعیتی به گوش همسرِ گوینده هم برسد و احساس امنیت روانی که مبتنی بر تعهد است را در او خدشهدار کند، درحالی که گوینده مدعی است «حرفی نزدم که! چهار کلام او گفت و چند کلام هم من گفتم».
بهتر است برای زیر پا نگذاشتن حریم خصوصی خانواده سعی کنیم فضای گفتوگوهایمان با دیگران را به سمت موضوعهایی خارج از خانواده ببریم. وقتی با کسی روبهرو میشویم که میخواهیم با او معاشرت کنیم به علاقهمندیهایش توجه کنیم و درباره آنها صحبت کنیم. موضوعاتی مانند ورزش، علم، هنر، اقتصاد و .... همچنین بهتر است به شادابی در گفتگو بیشتر توجه داشته باشیم، یعنی بکوشیم گشادهرو و شادمان باشیم.
خوشطبعی، شوخی و مزاح بلد باشیم تا بیش از آنکه مجبور شویم از حریم خصوصی خانوادهمان بگوییم یا از حریم خصوصی خانواده شخص مقابلمان بشنویم، دقایقی را با شادابی و نشاط سپری کنیم. راهکار دیگر تذکر دادن یا ترک کردن جمعهایی است که احساس میکنیم صحبت در آنجا به سمت بدگویی یا غیبت کردن از کسی است. اگر آقا از همسرش ذکرخیر میکند، ایراد ندارد، ولی اگر خلاف آن را میگوید حرف را به سمت موضوع دیگری منحرف کنیم یا مستقیم بگوییم مایل نیستیم درباره کسی که حضور ندارد بشنویم.
بجا و درست صحبت کردن نیاز به آموزش و تمرین دارد. همه ما بزرگسالان کم و بیش رفتارهای نادرستی داریم که حاصل دیدن همین رفتارها در خانه پدرومادرمان است.
فرض کنید خانمی به خبرکشی عادت دارد و فرزندانش دائم این رفتار نادرست را از او میبینند.
طبیعی است که همین رفتار در فرزندان او هم نهادینه شود و آنها نیز چنین عمل کنند یا آقایی که عادت دارد اسرار خانواده را در جمع دوستان و آشنایان ببرد وقتی فرزندش همراهش باشد، او هم چنین میآموزد و رفتار میکند.
بهغیر از تربیتهای عملی که باید تا جای ممکن به آن توجه داشت، صحبتکردن درباره خط قرمزهای خانواده هم مؤثر است. ضروری است زوجها هم از ابتدای شروع زندگی مشترک و هم در زمان فرزنددار شدن گفتگوهایی در این باره داشته باشند و حد و حدودها را مشخص کنند. زندگی کردن آنقدرها هم سخت نیست، فقط باید هنر آن را کسب کرد.