این روزها همه شعار «مبارزه با فساد» می دهند و مدام دم از این مبارزه می زنند که ورزش باید پاک شود.
ظاهر ماجرا، دلنشین و خواستنی است؛ اما آیا اراده ای برای مبارزه با فساد پدید آمده است؟
همه حقیقت ورزش، پیش روی ماست. متاسفانه همه آنچه باید بدانیم را می دانیم. اینکه در فوتبال پایه چه اتفاقاتی می افتد و همه مظاهر فساد را در آن شاهدیم. خنجرها و قمه هایی که این روزها در مسابقات پایه از غلاف بیرون می آید، تفکر مسمومی است که سالها قدرت و قوت گرفت و هیچ گاه با آن برخورد نشد.
مدیران، حوصله و زمان کافی برای مبارزه با این فساد نداشتند و همین کاهلی، به طرف مقابل مجال داد قدرتمند و سازمان یافته عمل کند.
وزیر ورزش روزی به عنوان کاندیدای ریاست بر یک فدراسیون وارد جریان انتخابات شد و از نزدیک ماجراهای مجامع انتخاباتی را حس و لمس کرد. او حالا خوب می داند شایسته سالاری، از دید اعضای مجمع به گونه ای کاملا متفاوت تفسیر و تعبیر می شود. او خوب می داند چه فسادی زیر پوست انتخابات ورزشی وجود دارد. او خوب می داند فدراسیونی که بدون رئیس اداره می شود در چه بیراهه ای وقت تلف می کند.
وزیر ورزش به دلیل سالها تنفس در این فضا همه چیز را خوب می داند چون خوب و بدهای ورزش ما را زیاد دیده است. این ورزش با ظاهر فریبنده خود که بسیاری را اغوا می کند، باطنی کاملا متضاد دارد که اهلش آن را می بینند و می شناسند. به این دلیل، فساد را باکتری نمی بینند تا با تلسکوپ دنبالش بگردند.
همه اینها را گفتیم تا به این جمله برسیم: برای مبارزه با فساد در ورزش، لازم نیست صدها کیلومتر راه برویم یا زجر فراوان متحمل شویم تا آن را و یافته و تن نحیف ورزش را درمان کنیم. فساد همین جاست؛ درست مقابل چشم مدیران ورزشی ما. بدون چشم مسلح هم قابل شناسایی است. فقط برای ریشه کن شدن، اراده ای قوی می خواهد. دقت فرمودید؟ اراده ای قوی.