اظهارات تکان‌دهنده همسر سابق قاتل الهه حسین نژاد: او سابقه‌دار بود سقوط مرگبار کارگر از آسانسور یک هتل در اهواز (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) ترافیک سنگین در محور اصلی مشهد - تهران از عصر امروز (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) دستگیری ۱۱ نفر از عوامل برهم‌زننده نظم عمومی در بیمارستان فارسان علت اصلی حادثه هوایی و فوت خلبان در قزوین مشخص نیست اسامی لاک‌ها و محصولات غیرمجاز کاشت ناخن اعلام شد قتل در جگرکی سیار عبدل‌آباد بر سر دو دختر | قاتل مست بود آیا قاتل الهه حسین‌نژاد راننده اسنپ بوده است؟ قالیباف: سیاست‌های آمریکا در اجلاس بریکس به چالش کشیده شد ۳ کشته در پی تصادف در مسیر مشهد به سرخس اطلاعیه پلیس درباره بازسازی صحنه قتل الهه حسین نژاد ویدئو | آغاز ثبت‌نام آزمون‌های استخدامی دستگاه‌های دولتی از هفته آینده جاده هراز یک طرفه شد (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) پیش‌بینی هوای مشهد و خراسان رضوی | تداوم هوای خنک در مشهد و بارش باران در سطح استان (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) ممنوعیت سگ‌گردانی با خودرو در تهران (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) تعطیلی تمامی تفرجگاه‌ها در خراسان رضوی تا روز یکشنبه (۱۸ خرداد ۱۴۰۴) تردد خودرو‌های سنگین در محور کلات-مشهد ممنوع شد (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) ورود دانشگاه علوم پزشکی سبزوار به حادثه مرگ کودک جوینی حین «ختنه» واکنش پزشکی قانونی به شایعۀ تجاوز به مرحوم الهه‌حسین‌نژاد ۱۸۰ هزار نفر طی سه روز گذشته از مرز‌های کشور راهی عتبات عالیات شدند هشدار نارنجی وقوع سیلاب برای برخی از نقاط کشور صادر شد (۱۵ خرداد ۱۴۰۴) آموزش و پرورش به دنبال عدالت آموزشی و کیفیت‌بخشی هشدار خودمراقبتی برای شهروندان مشهد صادر شد دستگیری قاتل محیط‌بان خائیز در بهبهان ویدئو| قاتل الهه حسین‌نژاد اعتراف کرد| جنایت سارقی شیطان‌صفت پیمانکار مقصر در حادثه مرگ دلخراش ۱۴ مسافر قطار مشهد-یزد ۲۰۰ میلیون تومان جریمه شد فروش اینترنتی مکمل‌های غذایی تعیین تکلیف شد مبلغ متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان چقدر است؟ آیا مصرف مغزدانه‌ها در دوران بارداری ممنوع است؟ 
سرخط خبرها

آغاز پویش آزادی زنان زندانی در مشهد | چراغ خانه‌ها روشن می‌شود

  • کد خبر: ۲۰۳۶۰۸
  • ۱۲ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۱
آغاز پویش آزادی زنان زندانی در مشهد | چراغ خانه‌ها روشن می‌شود
با پویش آزادی زنان زندانی در مشهد در آستانه میلاد حضرت‌زهرا (س) چراغ خانه‌ها روشن می‌شود.

به گزارش شهرآرانیوز، فقط باید یک زن باشی تا دلت برای تماشا کردن قد و بالای فرزندت غنج برود. باید یک زن باشی تا بفهمی وقتی حرف دلتنگی برای پوست کردن سیب‌زمینی و دم کردن چای در یک شب سرد زمستانی می‌شود، یعنی چه. باید یک زن باشی تا بفهمی خدا در آفریدن روح تو چقدر هنرنمایی کرده و چه لطافتی به خرج داده است.

حالا فکر کن برای این همه عشق و مهربانی به‌دلیل یک جرم غیرعمد حکم حبس بریده باشند. بین همه پرونده‌های ریز‌و‌درشتی که از زندانیان به دست ستاد مردمی دیه خراسان‌رضوی می‌رسد، بخشی از آن مربوط به جرائم غیرعمدی است که مرتکبانش زن هستند و به دلایل مختلف مالی و‌... محکوم به حبس شده‌اند.

بر‌اساس آمار ستاد دیه خراسان‌رضوی اکنون ۲۹ زن به دلیل جرائم غیرعمد در زندان مرکزی مشهد هستند و سه نفر از آن‌ها شرایط آزادی را دارند. حالا قرار است پویش آزادی مادران زندانی، زنانی را که شرایطش را دارند به آغوش خانواده برگرداند؛ پویشی که بهانه‌اش سالروز ولادت حضرت‌فاطمه‌زهرا (س) و روز زن است.

ماجرای شلیک ناخواسته

کاغذ نوشته شده دخترش را که «مامان دوستت دارم» چسبانده است به دیوار روبه روی تخت اتاق ندامتگاه تا پیش چشمش باشد. صبح به صبح در آن چهاردیواری خاکستری و کدر نگاهش به بلندی و کوتاهی حروف نوشته شده روی برگه خط دار می‌افتد که با انگشت‌های کوچک «مریم کوچولو» کج ومعوج نوشته شده است. اشک روی گونه هایش سر می‌خورد و پایین می‌آید. هزار جور سؤال در ذهنش می‌چرخد؛ یعنی می‌شود دوباره مریم را ببینم و یک بار دیگر شانه را روی مو‌های لخت و صافش بکشم. دلش ضعف می‌رود برای وقت‌هایی که روبان قرمز را پاپیونی روی سرش محکم می‌کرد. او حالا انبوه حوادث و ماجرا‌هایی را که پشت سر گذاشته است، مرور می‌کند.   

این روز‌ها همه چیز را از خاطر برده است؛ هیاهو و بدو بدو‌های دنیای بیرون را؛ حساب روزها، ماه‌ها و فصل‌ها را؛ حتی تاریخ سال شمسی را. انگار که صد‌ها سال است همین جا پشت همین میله‌ها زندگی می‌کرده است، اما برای لحظه‌ای مریم از ذهنش دور نمی‌شود. یعنی حالا دارد چه کار می‌کند. نکند لباس تنش کم باشد و سرما بخورد. کاش چاشت مدرسه یادش نرود. می‌گوید هیچ وقت برای دشمنم هم چنین گرفتاری‌ای را‌ نمی‌خواستم، اما نمی‌دانم چه شد که این اتفاق برای خودم افتاد.   

تلخی این ماجرا آزارش می‌دهد. کابوس لحظه‌ای رهایش نمی‌کند. نمی‌تواند سرش را بالا بگیرد و حرف بزند. نمی‌داند آن اتفاق چطور افتاد. هر بار که آن روز و لحظه را مرور می‌کند، عرق سردی روی پیشانی اش می‌نشیند. پاهایش سست و بی حس و حال می‌شود. مشهدی نیست و اهل سبزوار است. در شهر‌های کوچک آدم‌ها تقریبا همدیگر را‌ می‌شناسند و این موضوع خجالتش را بیشتر می‌کند. 

درست نفهمید ماجرا از کجا آب خورد و پیش آمد. چطور بین آن نزاع و جمعیت حاضر شد. برادرش، ابراهیم، با توپ پر و اسلحه شکاری به دست آمده بود وسط میدان. هنوز هم هر چه فکر می‌کند، نمی‌فهمد چطور ماجرا به دعوایی سخت ختم شد. آن روز و آن لحظه برای لحظه‌ای از جلوی چشمش دور نمی‌شود. می‌خواست اسلحه را از دستش بگیرد. اطراف دعوا هر لحظه شلوغ‌تر می‌شد. می‌دانست برادرش جوان و خام است و هر لحظه ممکن است اتفاقی که نباید، بیفتد.   

گرفتن اسلحه شکاری از دست ابراهیم در آن لحظه خیلی سخت بود؛ اما او باید این کار را‌ می‌کرد. اسلحه را که‌ می‌گرفت، خیالش راحت‌تر می‌شد که خطر جان کسی را تهدید نمی‌کند. در حال آرام کردن برادرش و گرفتن اسلحه بود و متوجه نشد چطور یک دفعه و ناگهانی تیر شلیک شد و به کودکی اصابت کرد که در حال تماشاکردن این صحنه بود. هاج وواج ایستاده بود به تماشا کردن. آن همه هیاهو یک دفعه فروکش کرد. صدا از کسی بلند نمی‌شد. همه ترسیده بودند. اسلحه توی دستش بود و کودک افتاده غرق در خون. نمی‌دانست خواب می‌بیند یا بیدار است.   

یادش نمی‌آید که هیچ وقت این طور دست وپایش را گم کرده و غافل گیر شده باشد. وساطت برای ماجرای دعوای ابراهیم به قیمت پرداخت دیه و محکومیت به شش ماه حبس برای او تمام شد. یک عمر با آبرو زندگی کرده بود و حالا نمی‌توانست سرش را بالا بگیرد. کار ابراهیم همه رؤیا‌های جوانی اش را در چشم بر هم زدنی نابود کرد.   

این دردناک‌ترین قصه زندگی اش است که هر بار به خاطر می‌آورد، بغضش می‌ترکد؛ نمی‌داند این همه اشک از کجا می‌آید. فقط می‌داند صبح تا شبش را به گریه می‌گذراند. گریه زیاد، سوی چشم هایش را گرفته است. می‌گوید: مثل همیشه امیدم به خداست. تازه حالا فهمیده است وقتی یک نفر می‌گوید یک روز در زندان به اندازه صدسال می‌گذرد، یعنی چه. امید دارد به زودی گره از کار او هم باز شود. می‌گوید: خدا نصیب هیچ بنی بشری نکند.

زندان برای چک

سیده است و ۴۴ سال از عمرش را با آبرو و احترام زندگی کرده است. اعتقاد دارد اگر سختی و مرارت همه سال‌های زندگی اش را جمع کند، رنج آن به اندازه یک صدم روز‌هایی که در زندان بوده است هم نمی‌شود. سیده سمانه یکی از گرفتاران در بند زندان است و هنوز به محیط آن عادت نکرده است. البته هیچ کس به این محیط عادت نمی‌کند؛ غربت سختی دارد.

می‌گوید: با همراهی همسرم در مغازه عکاسی کوچکی کار می‌کردیم و زندگی مان سخت می‌گذشت. از پارسال تصمیم گرفتیم به خاطر بهترشدن زندگی، کار خریدوفروش گوشی را هم انجام دهیم، بلکه کمک خرج کوچکی باشد. با توکل به خدا شروع کردیم. اولش کار بد نبود تا اینکه در عوض خرید گوشی چند فقره چک کشیدم که مبالغ زیادی هم نداشتند؛ اما موعدش که رسید، دستمان خالی بود و پولی در بساط نبود و شاکی هم چک مبلغ سنگین را که به عنوان پشتوانه چک‌های مبلغ پایین بود، به اجرا گذاشت و اتفاقی که نباید بیفتد، افتاد.

دست‌گیری از زندانیان

چشم‌های منتظر مادرانی که عمری با آبرو زندگی کرده اند و ناخواسته به خاطر جرائم مالی در زندان هستند، این روز‌ها به بخشش و دست‌های نیکوکارانی است که توان مالی دارند و‌ می‌توانند گرهی از مشکل آن‌ها باز کنند؛ همه آن‌هایی که حسرت در آغوش کشیدن فرزندانشان را دارند و برخی هایشان به خاطر رنج روز‌هایی که گذرانده اند حتی نذر کرده اند اگر زمانی بضاعت مالی شان اجازه داد، بخشی از آن را برای کمک به زندانیان جرائم غیرعمد بگذارند.   

هنوز هم تعداد کسانی که به خاطر رقم‌های کوچک مالی در زندان هستند زیاد است و در مقابل آن خیران و نیکوکارانی قرار دارند که آرام و بی سروصدا کارشان را راه می‌اندازند. پویش «مشهد مهربان» هم که به همت شهرداری مشهد به مناسبت‌های مختلف در محله‌های شهر راه اندازی شد، رهایی شماری از زندانیان جرائم مالی غیرعمد را به دنبال داشته است؛ بااین حال زندان از مادران به خاطر جرائم غیرعمد در حبس، خالی نشده است.   

پویش آزادی مادران زندانی هم طرح پیشنهادی ستاد دیه استان است که هم زمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن اجرا می‌شود، آن هم درحالی که این ۲۹ زن زندانی فقط خودشان آسیب نمی‌بینند و تبعات زندانی بودن آن ها، دامن خانواده هایشان را هم می‌گیرد.

چراغ روشن خانه

جواد غفاریان قدیرزاده طوسی، مدیر نمایندگی ستاد مردمی رسیدگی به امور دیه و کمک به زندانیان نیازمند استان خراسان رضوی می‌گوید: غالبا تمرکز آزادسازی روی زنان زندانی است، زیرا اگر پدر از خانواده جدا شود، مادر می‌تواند تااندازه‌ای کمبود حضور او را جبران کند، اما اگر مادر جدا شود، خانواده فرو می‌پاشد و در همین راستا معمولا ستاد برای بانوان مانده در حبس به سرعت خیر پیدا می‌کند و تا جایی که امکان داشته باشد، نمی‌گذارد این زنان مدت زیادی در زندان باشند.   

او ادامه می‌دهد: ستاد دیه قبل از این جریان هم با همکاری شهرداری مشهد در اجرای پویش «مشهد مهربان» در این کار خیر دخیل بوده است؛ همچنین اتحادیه فروشندگان و سازندگان طلا و جواهر نیز در پویش آزادسازی زندانیان جرائم مالی مشارکت می‌کنند.   
غفاریان از نذر متفاوت برخی از خیران یاد می‌کند که با عنوان پویش «خیر ماندگار» از اردیبهشت دو سال گذشته کلید خورده است و همچنان ادامه دارد.   
او از برهه‌ای یاد می‌کند که خیلی‌ها عزیزانشان را به خاطر کرونا از دست می‌دادند و به نیت امواتشان در طرح آزادسازی زندانیان شرکت می‌کردند.   

او می‌گوید: شماری از نیکوکاران کسانی بودند که به نیت مادر مرحومشان می‌خواستند هزینه اهدایی شان، فقط صرف آزادی زندانیان زن شود و این موضوع جالبی بود که‌ نمی‌خواستند خانه‌ای بدون حضور مادر باشد.   
به گفته مدیرعامل ستاد دیه استان، در این طرح تاکنون قریب به ۲۸۰ خانواده پای کار آمده اند و نزدیک به سیصد زندانی (مرد و زن) از پشت میله‌های زندان نجات پیدا کرده اند.

هدیه ماندگار

پویش «هدیه ماندگار» طرح دیگری است که ستاد دیه استان برای رویداد‌ها و اتفاق‌های شاد زندگی خانواده‌ها برنامه ریزی کرده است.   
غفاریان اظهار می‌کند: این طرح از مرداد امسال اجرا می‌شود و خانواده‌ها می‌توانند هدیه اتفاق‌های شیرین زندگی شان را خرج آزادی زندانیان کنند و تا به امروز پنج خانواده در آن مشارکت داشته اند.   

او خاطره روزی را که پدربزرگی برای تولد نوه اش به ستاد دیه مراجعه کرد و به خاطر خوش قدمی نوزاد متولدشده برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد کارت کشید تا آن را هدیه به دخترش کند، هیچ وقت از یاد نمی‌برد و‌ می‌گوید: کار خیر زن و مرد و سنی خاص نمی‌شناسد. شما فکر کنید خبر خوش آزادی یک مادر این شب‌ها به یک خانواده برسد و چراغ چند خانه در این شب مبارک روشن شود. اصلا می‌توانید تصورش را بکنید خدا برای این کار خیر چه اجری می‌نویسد؟   

او دلایل محکومیت و حبس بانوان را به چند علت خلاصه می‌کند: معمولا چند دلیل مشخص دارد؛ یا برمی گردد به وام‌های صندوق‌های خانگی که اگر اعضای شرکت کننده متعهد نباشند، متولیان متضرر می‌شوند. یک دلیل دیگر دسته چک‌هایی است که به نام این بانوان است و معمولا همسر، فرزند و... با آن‌ها کار اقتصادی می‌کنند و برگشت چک و شکایت شاکی باعث حبس زنان و گرفتاری خانواده‌هایی می‌شود که برخی شان خیلی آبرومند هستند و برای همین، آزادی آن‌ها حس متفاوت و شیرینی دارد.   

غفاریان این را هم می‌گوید که بخشی از هزینه آزادی زندانیان را ستاد دیه تقبل می‌کند و بخشی از آن را شاکیان بخشیده اند؛ مابقی را هم نیکوکاران تأمین کرده اند.   
خوشحالیم که خبرنگاریم؛ راویان قصه‌هایی که به شادی ختم می‌شود و روایت ‎هایی که چراغ چند خانه را در این شب‌های سرد زمستان روشن می‌کند و اجر آن برای کسانی محفوظ می‌ماند که قلبشان همیشه به مهربانی می‌تپد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->