به گزارش شهرآرانیوز شنبه گذشته با اعلام یک مورد قتل در بولوار ۲۲ بهمن مشهد در کوچه بشارت، با حضور تیم جنایی مشخص شد که جسد متعلق به مردی چهل و یکساله است که براثر اصابت چند ضربه چاقو به سینه و شکم کشته شده است، این در حالی بود که حدود دوازده ساعت از زمان مرگ گذشته بود. در ادامه با دستورات ویژه قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی، متهم به قتل که همسر مقتول بود دستگیر شد و بلافاصله به جنایت اعتراف کرد. بازجوییها باتوجهبه وضعیت زن که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی داشت، ادامه یافت و دیروز نیز متهم صحنه جرم را بازسازی کرد.
زن سی و یکساله دیروز تنها پس از گذشت سه روز از جنایتی که مرتکب شده و حق حیات را از همسرش گرفته بود، با دستور قاضی صفری به خانهای که دیگر هیچ چراغی آن را گرم نخواهد کرد، بازگردانده شد. او متهم است که شوهر جوانش را مقابل چشمان «یلدا» دختر سهسالهشان با ضربات چاقو کشته است.
زن صبح شنبه پس از جنایت، دخترکش را بغل زده و بهزعم خودش برای همیشه از خانهای که قرار بود روزی به تمام آرزوهایش در آن برسد، بیرون میزند. او نه جایی برای رفتن دارد و نه توان و حال خوشی برای فرار. او آنقدر عجله میکند که حتی کفشهای یلدا را در سرمای سخت صبحهای مشهد در خانه جا میگذارد.
ساعتی بعد او در گوشه یک خیابان زیر دیوار یک انبار ضایعات، میان نالههای سوزناک یلدا که سرما چهرهاش را درهمفشرده است، مواد مخدر کشیده و خودش را میسازد. گویا اینجا تازه متوجه وضعیت خودش و فرزندش میشود، اما دیگر جایی برای مراجعه ندارد. همینجاست که مالک انبار ضایعاتی دلش به حال این مادر و دختر سوخته و از آنها میخواهد تا وارد انبار شوند تا حداقل از شرّ سرما در امان بمانند، درخواستی که بهسرعت از سوی زن پذیرفته میشود.
انگار گرما زبان زن را نیز بازکرده و او از موضوعی صحبت کرده که مو را به تن مالک انبار ضایعات سیخ میکند. زن در میان صحبتهای بیسروتهش در پاسخ به اینکه خانهشان کجاست، بعد از دادن آدرس خانه، ادعا میکندکه شوهرش را کشته و از خانه گریخته است.
مرد تصمیم میگیرد که موضوع را به پلیس بگوید، اما موبایل ندارد و تا به خانه برسد عصر میشود که در تماس با پلیس ۱۱۰، اعلام میکند احتمالا در این آدرس کسی کشته شده است و پس از کشف جسد و حضور مقام قضایی، زن در انبار ضایعات دستگیر میشود.
زن جوان جثه نحیفی دارد، اما در جلسه بازپرسی مدعی شده بود که شوهرش میخواسته با چاقو او را بزند و او از خودش دفاع کرده و چاقو را از دستش بیرون کشیده و با همان چاقو همسرش را کشته است.
این ادعا بسیار دورتر از حقیقت بود و قطعا موضوع دیگری در این میان بوده که زن را وادار به این جنایت کرده بود. موضوعی که حتی مقام قضایی نیز آن را به زن گوشزد کرده و از او میخواهد تا واقعیت را بگوید، اما زن همچنان اصرار دارد که میخواسته از خودش دفاع کند.
از روز جنایت تا دیروز، چراغ این خانه خاموش بود. زن نیز بعد از اینکه وضعیت جسمانیاش بهتر شد، برای بازسازی صحنه قتل و اعتراف به آنچه کرده بود، به این خانه بازگردانده شد و چراغ خانه یکبار دیگر در برابر همسایههای کنجکاو روشن شد.
مقام قضایی از زن خواست تا با چاقوی چوبی، آنچه میان او و شوهرش گذشته بود را بازسازی کند. درحالی زن ادعا میکرد که چاقو را از شوهرش گرفته و با همان مرد را زده است که قاضی صفری از او خواست چاقو را از سربازی که نقش مقتول را بازی میکرد، بدون اینکه تیغه چاقو دستش را زخمی کند، پس بگیرد. اما زن نتوانست ادعایش را ثابت کند و تجربه مقام قضایی نیز نشان میداد که نکته باریکتر از مویی باید این وسط باشد که زن را وادار به این جسارت به همسرش کرده است.
بازپرس ویژه قتل از زن خواست که حقیقت را بگوید تا وکلا بتوانند کمکش کنند. زن که دید دیگر حنایش رنگی ندارد، اینبار اعتراف کرد که همان روز صبح با شوهرش دعوا کرده است. آنها از مدتی قبل بهخاطر کارهای شوهرش با هم اختلاف پیدا کرده بودند.
زن مدعی شد: «همسرم مردان معتاد را دور خودش جمع کرده بود و خانهمان را پاتوق مصرف کرده بود. هر چه به او میگفتم به خرجش نمیرفت. از وقتی دیدم که در این جمع مردانه زنهای معتاد هم حضور دارند، دوباره اعتراض کردم.»
صبح روز حادثه انگار زن و شوهر دوباره با یکدیگر جروبحث کرده بودند. مرد مثل همیشه به حرفهای زن بیتوجهی کرده و بعد از کشیدن مواد روی زمین خوابیده است. زن که عصبانی بوده ناگهان در تصمیمی که خودش میگوید ناگهانی بوده است، چاقو را از آشپزخانه برداشته و به سمت شوهرش رفته و درست مقابل چشمان یلدا، چندین ضربه به بدن مرد که احتمالا خواب بوده زده است و سپس با عجله دخترش را بغل کرده و از خانه بیرون رفته است.