آیت‌الله علم‌الهدی: فرهنگ بسیجی محور عمل کارگزاران نظام باشد | هیچ منطقی در گرانی‌های بازار نیست آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری دهک‌بندی ارائه خدمات به ایثارگران از بودجه حذف می‌شود خوش‌به‌حال گردو‌ها اعتکاف ماه مبارک رجب با حضور ۱۵۰۰ معتکف در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود + فیلم (۳۰ آبان ۱۴۰۳) مروری بر زندگی و خدمات استاد «مهدی ولائی»، مأمور ثبت‌احوال نسخه‌های خطی حرم امام‌رضا(ع) زیارت، مدارِ معرفتیِ تربیت لبخند بزن تا سعادتمند شوی | مروری بر بیانات امام رضا (ع) درباره شادی و سرور خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی
سرخط خبرها

درباره فرقه واقفیه؛ اندیشه‌ای که در پی نفی امامت امام رضا(ع) بود

  • کد خبر: ۲۰۳۸۵۰
  • ۱۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۳
درباره فرقه واقفیه؛ اندیشه‌ای که در پی نفی امامت امام رضا(ع) بود
مروری بر ظهور فرقه واقفیه و انکار امامت حضرت رضا (ع) که می‌تواند سوژه داستان و رمان باشد.

علوی | شهرآرانیوز داستان عموما بر بستر تضاد شکل می‌گیرد و تا کشمکشی میان امور متضاد نباشد بعید است بتوان گره و بحران و در نتیجه، داستان آفرید. در داستان‌های تاریخی و مذهبی از جمله داستان‌هایی با محوریت روزگار امام هشتم (ع)، یکی از موضوع‌هایی که می‌تواند تضاد خلق کند؛ لغزش و کج روی است. در واقع، انحراف در دین محمد (ص) خیلی زود خود را نشان داد و پس از ایشان، منحرفان نه تنها تا روزگار امام رضا (ع) که حتی تا امروز – و معلوم نیست تا چند سال یا قرن دیگر – همواره بخشی از مسائل جهان اسلام محسوب می‌شوند!

این کج روی‌ها به اشکال گوناگون خود را نشان داده است و یکی از انواع آن که مذهب تشیع و پیروی اهل بیت (ع) در آغاز امامت حضرت رضا (ع) با آن روبه رو شد بحث انکار بود؛ برخی پیروان امام کاظم (ع) پس از شهادت ایشان امامت علی بن موسی الرضا (ع) را نپذیرفتند و ادعا کردند حضرت موسی بن جعفر (ع) همان مهدی موعود است که از نظر‌ها غایب شده است. آن‌ها چشم به راه ظهور امام هفتم (ع) ماندند و به عبارتی بر امامت ایشان توقف کردند؛ از این رو به «واقِفیه» یا «واقِفه» یا «مَمْطوره» موسوم شدند. به نظر می‌رسد مطالعه و نگارش داستان و رمان در این باره، افزون بر جذابیت‌های روایی می‌تواند به تأمل مخاطب در تاریخ اسلام و کسب آگاهی بیشتر بینجامد.

پیدایش واقفیه

در کتاب‌هایی که درباره دانش‌های تاریخ و رجال و مذاهب بحث می‌کند، تعبیر «واقِفیه» بار‌ها به کار برده شده است. علت این است که با شهادت هر امام برخی پیدا شدند که بر امامت ایشان توقف کردند؛ مثلا نقل شده که سبائیه (پیروان عبدا... بن سبا) خبر شهادت امیر مؤمنان علی (ع) را انکار کردند و گفتند ایشان رجعت و جهان را سرشار از عدل خواهند کرد.

یا برخی پیروان مختار ثقفی – خون خواهان امام حسین (ع) که از قاتلان امام (ع) انتقام گرفتند – پس از امام سوم (ع) امامت حضرت سجاد (ع) را نپذیرفتند و علاوه بر اینکه محمد حنفیه، برادر حضرت حسین (ع)، را امام خواندند، بر پیشوایی او توقف کردند و مدعی شدند او مهدی موعود است.

همچنین با شهادت امام حسن عسکری (ع) شیعیانی امام یازدهم (ع) را مهدی قائم دانستند. بااین همه، چنان که حسن بن موسای نوبختی، متکلم و فیلسوف شیعه و مؤلف کتاب «فِرَقُ الشِّیعَه»، می‌نویسد، واقفیه به معنای خاص آن – و هر گاه این تعبیر با قیدی به کار نرود - همان‌هایی بودند که به جای پیروی از امام رضا (ع) بر امامت امام کاظم (ع) توقف کردند.

منکران شهادت پدر و امامت پسر

با شهادت امام هفتم (ع)، مسئله جانشینی ایشان شیعیان را به دو دسته تقسیم کرد. دسته نخست بیشترِ شیعیان بودند که به «قطعیه» مشهور شدند. آن‌ها بنا به وصیت امام کاظم (ع) و شواهد موجود، از امامت فرزند معصومشان رضا (ع) اطاعت کردند. دسته دوم، اقلیت واقفیه بودند؛ همان‌ها که امام هفتم (ع) را امام آخر دانستند و گفتند ایشان جانشینی برای خود معرفی نکرده اند یا از اینکه امام (ع) شخصی را به جانشینی معرفی کرده باشند اطلاعی ندارند.

این فرقه کمابیش یک سده در تاریخ اسلام حضور داشت و خود به شاخه‌هایی تقسیم می‌شود. عده‌ای از آن‌ها اگرچه قبول کردند امام کاظم (ع) شهید شده اند، بر این باور بودند که حضرتْ مهدی قائم هستند و وقتی زمان بازگشتشان برسد قیام خواهند کرد.

عده دیگر می‌گفتند ایشان به شهادت نرسیده اند، بلکه خودشان وفات یافته اند و خداوند وی را به آسمان‌ها برده و در زمان قیام، بر زمین فرود خواهد آورد. برخی دیگر از آن‌ها اساسا معتقد بودند که حضرت زنده اند و مخفیانه از زندان بنی عباس خارج شده اند و تا زمانی که بر خاور و باختر زمین چیره شوند و عدالت را حکم فرما سازند، نخواهند مرد. یک دسته دیگر هم بودند که به آن‌ها «بشیریه» نیز گفته اند.

بشیریه به جز انکار شهادت امام کاظم (ع)، زندانی شدن ایشان به دست حکومت جبار و فاسد عباسی را هم رد می‌کردند؛ چرا که از دید آن‌ها حضرت غیبت کرده و یکی از اصحابشان به نام محمد بن بشیر را وصی و جانشین خود معرفی کرده و انگشتر شان را به او بخشیده بودند و ابن بشیر نیز پس از خود فرزندش سمیع بن محمد را به پیشوایی مردم معرفی کرده بود و این یکی هم شخص دیگری را معرفی می‌کند و اوضاع به همین منوال پیش می‌رود تا اینکه زمان ظهور و قیام موسی بن جعفر (ع) برسد.

در میان واقفیه گروه معتدل تری موسوم به «لاادریون» هم بودند که می‌گفتند ما نه مهدویت موسی بن جعفر (ع) را تکذیب می‌کنیم و نه وفات ایشان را و در کل نمی‌دانیم ایشان از دنیا رفته یا زنده اند و بر امامتشان توقف می‌کنیم تا این امر بر ما روشن شود. گروه بعدی، «موسویه» بودند که امام هفتم را مهدی موعود می‌دانستند، ولی با این باور که حضرت از دنیا رفته و سپس به دنیا رجعت کرده اند، اما در غیبت به سر می‌برند و با اصحابشان دیدار می‌کنند و دستور‌های لازم را به ایشان می‌دهند.

از کجا پیدا شدند؟

با توجه به گفته شـیخ طوسی، محدث و فقیه نامدار شیعه، نخستین واقــفان بر امامت حضرت کاظم (ع) وکیلان آن امام معصوم در عراق و مصر - علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیســــی رواسی - بودند. در آن زمانْ شیعیان واجبات مالی خود را به این وکلا می‌دادند تا به دست امام (ع) برسانند، اما وکیلان نام برده با شهادت حضرت، برای اینکه اموال یادشده را – که ثروت هنگفت و درخورتوجهی بود - به امام رضا (ع) ندهند، امامت ایشان را انکار کردند و به این ترتیب تبدیل شدند به پایه گذاران فرقه واقفیه.

بنابراین، طمع در مال دنیا یکی از عوامل شکل گیری انحراف افراد موسوم به واقفیه بود. عده‌ای از شیعیان حتی پس از شهادت امام رضا (ع) به واقفیه پیوستند، زیرا پذیرفتن امامت حضرت جواد (ع) که فقط هفت سال داشتند برایشان دشوار بود و سپس گفتند حضرت رضا (ع)، چون جانشین بالغی ندارند پس خودشان هم امام نیستند!

یک شبهه اعتقادی دیگر واقفیان این بود که می‌گفتند امام معصوم را فقط امام معصوم غسل می‌دهد و با توجه به اینکه امام کاظم (ع) سال‌ها در زندان بودند و در زمان وفاتشان حضرت رضا (ع) حضور نداشته و پدر را غسل نداده اند پس علی بن موسی الرضا (ع) نمی‌تواند امام باشد! از سوی دیگر برداشت نادرست از مسئله قائمیت کار را به جایی رساند که توصیه‌ها و درس‌های امام هفتم (ع) و دیگر ائمه (ع) را نادیده گرفتند و پیشوای هفتم را مهدی قائم دانستند. به این شبهات در کتاب‌های علمای شیعه پاسخ داده شده است.

سگان باران خورده!

لقب «سگ‌های باران خورده» صفتی است که به واقفیان داده شده است. ماجرا این است که میان بزرگان قطعیه (گروه اکثریت شیعه پس از شهادت امام کاظم (ع)؛ باورمندان به امامت علی بن موسی الرضا (ع)) و سردمداران واقفیه مناظره‌ای برپا شد.
بزرگان شیعه استدلال‌هایی محکم آوردند که واقفی‌ها انکار کردند و از این رو، یکی از عالمان شیعه به نام یونس بن عبدالرحمن قمی گفت: «ایشان در چشم من از سگ‌های باران خورده (کلاب ممطوره) سست‌تر هستند.» البته بر پایه یک نقل دیگر، یکی از عالمان قطعیه مشهور به ابن میثم آن‌ها را به سگان باران خورده تشبیه کرده است. بعد از این مناظره واقفیه در میان اغلب شیعیان معروف شدند به «ممطوره» اگرچه همچنان بیشتر به واقفیه شناخته می‌شدند.

واقفیه به مثابه سوژه داستانی

واقفیه انحراف بزرگی در تداوم تشیع پدید آوردند و در این راه کتاب‌هایی برای اثبات دیدگاه هایشان نوشتند که امروز اثری از آن باقی نمانده است. فعالیت خود آن‌ها نیز پس از یک سده و بعد از غیبت صغرای حضرت مهدی (عج) رنگ باخت. عالمان بزرگی مانند شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی در آثار خود به شبهاتی که آن فرقه در دین وارد کرد پاسخ داده اند (مثلا اینکه نمی‌توان اثبات کرد امام رضا (ع) پدر بزرگوارشان را غسل نداده اند).

مطالعه این آثار و تاریخ اسلام می‌تواند دید گسترده تری از روزگار ائمه (ع) به ویژه عصر امام رضا (ع) به نویسنده بدهد و مایه‌های آفرینش آثار داستانی در این زمینه را فراهم سازد. برای نمونه می‌توان راجع به احمد بن محمد بن ابی نصر بَزَنْطی داستان نوشت؛ محدث شیعه که مدتی به واقفیه پیوست، اما مکاتبه اش با حضرت رضا (ع) سبب بازگشت او به مسیر حق شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->