زهرا شریعتی | شهرآرانیوز یکی از اتفاقات زیبا و به یادماندنی که به میزبانی شهر امام مهربانیها رقم میخورد، مراسم ازدواج دانشجویی است؛ طرح ملی «هم سفر تا بهشت» با شعار ازدواج آگاهانه، آسان، بهنگام و پایدار از اوایل دهه ۸۰ در مشهد برگزار میشود و در آن زوجهای دانشجو ضمن سه روز اقامت رایگان در مشهد، از برنامههای متنوع فرهنگی و آموزشی در زمینه مهارتهای زندگی بهره مند میشوند تا در کنار خاطره زیبا و برکات این سفر مقدس، از همان آغاز زندگی مشترک، عواملی را که پیوندشان را تهدید یا تقویت میکند، بشناسند.
امسال در بیست وششمین دوره برگزاری این طرح، بیش از ۱۰ هزار زوج از سراسر کشور ثبت نام کرده اند که از این تعداد تاکنون ۲ هزار و ۵۰۰ زوج به مشهد مشرف شده اند و مابقی نیز تا پایان سال مشرف خواهند شد. آنچه در ادامه میخوانید خرده روایتهایی از شرکت کنندگان در این مراسم است از زوایای گوناگون.
حضور در مهمان سرای حضرت رضا (ع) و تنعم از خوان بهشتی آن حضرت، توفیقی است که برای زوجهای دانشجو فراهم شده تا خاطره زیارتشان را ماندگارتر کند. پس از اتمام ویژه برنامه «فرصت عاشقی» در رواق مطهر حضرت زهرا (س) در یک شب زمستانی، اما به واقع بهاری، سری میزنیم به مهمان سرای حضرت.
آقا روح ا...، داماد ۲۲ ساله یزدی، دانشجوی رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران و یکی از هم کلاسی هایش، به اتفاق همسرانشان با شور و نشاط خاصی مشغول صرف غذا و گپ وگفت هستند که دقایقی را همراهشان میشویم. او که حدود هفت ماه از پیوند ازدواجش با عروس خانم هجده ساله دانشجوی مدیریت بازرگانی میگذرد، از حضور در این مراسم ابراز خوشحالی میکند: «اولین بار است که به اتفاق همسرم به مشهد مشرف میشویم.»
از چندوچون ازدواجشان که میپرسیم، با تأکید بر روزی رسانی مادی و معنوی خدا ادامه میدهد: «هم زمان خواستگاری، هم حالا، شغلی نداشتم و ندارم، اما پدرخانمم حتی یک بار هم از کار و... نپرسیده است. اعتقاد دارم و میبینم که خدا روزی مان را میرساند.»
عروس خانم هم میگوید: «شاید باور نکنید، اما در مجموع از وقتی ازدواج کرده ایم، اتفاقات خوب یکی پس از دیگری غافل گیرمان میکند.»
زیبا خدابنده، نوعروس حافظ قرآن و دانش آموخته رشته مدیریت بازرگانی، شش ماه است که زندگی مشترکش را آغاز کرده و با انتخاب خود، به سادهترین شکل ممکن به خانه بخت رفته است: «مهریه ام را هجده سکه به نیت هجده سال عمر حضرت زهرا (س) قرار دادم. برای جهیزیه هم صرفا وسایلی را که برای شروع زندگی ضرورت دارد، تهیه کردیم و در مراسمی ساده، اما باصفا، به خانه بخت رفتیم تا هم از گرفتاریهای بیهوده در ابتدای زندگی در امان باشیم، هم الگویی باشیم برای ازدواج آسان.»
عروس خانم جوان که از سال ۱۳۹۳ هم زمان با دوره دانشجویی، حفظ قرآن را شروع کرده و به اتمام رسانده است، در اقدامی دور از انتظار، به خواستگاری جواب داده که تا آن زمان اهل نماز نبوده است: «معتقدم کسی که به خدا اعتماد داشته باشد، شکست نمیخورد؛ بنابراین در جریان ازدواج هم با اینکه خواستگاران زیادی داشتم، خیلی اتفاقی و سریع، به آقابهمن که از اقوام دورمان بود و شاید تقید چندانی به مسائل دینی نداشت، جواب دادم، به این شرط که نماز بخواند و روزه بگیرد که او هم پذیرفت و حالا هم پشیمان نیستم.»
دیدن زوجهای جوانی که در نخستین سال زندگی مشترک، بر همه تردیدها درباره فرزندآوری غلبه کرده و سه نفره در مراسم ازدواجشان شرکت کرده اند هم تحسین برانگیز است. پیدا کردنشان کار سختی نیست. معمولا به خاطر بی قراری یا بازیگوشی بچهها امکان نشستن در میان جمع را ندارند و حوالی درب خروجی یا حاشیه جمعیت، قدم میزنند.
زینب، دانشجوی پرستاری علوم پزشکی یزد و مادر ۲۱ساله «متین کوچولو» که بهار پارسال با سادهترین شکل ممکن و با مهریه چهارده سکه به خانه بخت رفته، به خاطر بارداری، امکان حضور در مراسم ازدواج دانشجویی پارسال را نداشته است، اما امسال، سه نفره به مشهد مشرف شده اند. او میگوید: «راستش را بخواهید، برخلاف همسن و سالانم، نه از ازدواج هم زمان با تحصیل نگران بودم و نه از بچه دار شدن. اینکه صبر کنیم درسمان تمام شود، برای ازدواج، خیلی دیر میشود. آن موقع سخت گیری هایمان هم بیشتر شده است و انتخاب مشکل تر. از طرفی خوشبختانه همسرم هم بعد از ازدواج، هم بعد از تولد پسرمان، خیلی مرا حمایت و کمک میکند؛ به همین خاطر نه تنها افت تحصیلی نداشتم، بلکه معدلم بالاتر هم رفت.»
همسرش، جواد فیروزآبادی نیز که دانش آموخته رشته عمران است، همین طور که به دلیل بی قراری پسرش بین نشستن و ایستادن مردد مانده است، صحبتهای همسرش را ادامه میدهد: «زندگی مان قبل و بعد از بچه دارشدن خیلی فرق کرده؛ هم شیرینتر شده است هم پربرکت تر.»
سوره، عروس خانم، دانشجوی سال پنجم پزشکی و از هم وطنان اهل سنت کشورمان است که بعد از ازدواج با همسری شیعه، به مذهب تشیع مشرف شده و از این بابت بسیار خوشحال است؛ «من کُردزبان و از خانوادهای اهل تسنن هستم؛ زمانی که محسن به خواستگاری ام آمد، مشکلات زیادی برای ما ایجاد شد، چون خانواده ام راضی نمیشدند با یک شیعه ازدواج کنم و بابت همین موضوع خیلی سختی کشیدیم تا بتوانیم با هم زیر یک سقف برویم.»
اینها را عروس خانم بیان میکند و همسرش محسن مظاهری که دانشجوی کارشناسی ارشد هوافضا در دانشگاه مالک اشتر اصفهان است، با تأیید صحبتهای همسرش میگوید: «با توکل به خدا و عنایت ائمه اطهار (ع) مشکلاتی که بر سر راه ازدواجمان بود برطرف و همسرم هم شیعه شد.»
آقاداماد که به زندگی ساده علاقه دارد، ادامه میدهد: ما دانشگاهیان و تحصیل کردهها در این زمینه باید پیش قدم باشیم تا دیگراقشار جامعه نیز به این سمت حرکت کنند.
در روزگاری که مهریه یا همان «اصل مطلبِ» مجالس خواستگاری، به چالشی بزرگ بر سر راه تشکیل زندگی یا تداوم آن تبدیل شده و نظرات و مواضع مختلف نسبت به آن وجود دارد، برخی همان چهارده سکه مرسوم را هم میبخشند، آن هم بدون هیچ دغدغه یا چشم داشتی؛ مانند سمانه، دانش آموخته رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه بیجار که فقط ۹ ماه از ازدواجش میگذرد.
او میگوید: «خانواده ام خیلی مخالف بودند، ولی من محترمانه قانعشان کردم که هرکسی مسئول زندگی خودش است. حالا که من دارم مستقل میشوم، دوست ندارم با مهریه سنگین، دل امام زمانم را بشکنم؛ بنابراین اگر واقعا خوبی و خوشحالی مرا میخواهید، من با این مهریه موافقم.»
آقاداماد هم معتقد است: «با بخشش مهریه، مسئولیتی از من کم یا از دوشم برداشته نشده، زیرا مسئولیت اصلی من که تعهد اداره زندگی و تکیه گاه بودن است، همیشه وجود دارد.»
زوج دیگری روی همه مهریههای کم را سفید کرده اند و هیچ سکهای در کارشان نیست. در دورهای که نوعروسان خوشبختی شان را در سکهها ضرب میکنند، عروس خانم چگونه تنها به شاخه گلی اکتفا کرده است؟!
زینب خانم، لیسانس حسابداری است، اما گویا حساب و کتاب زندگی اش از اعداد و ارقام پیشی گرفته که یک را ضرب در دهها سال زندگی کرده است: «مادیات در زندگی من ارزش چندانی ندارد، بلکه زیباترین و باارزشترین پشتوانه زندگی فقط خدا و کتاب اوست و بس. ازدواج کرده ام تا عاشقانه زندگی کنم، نه اینکه زندگی ام به عیار سکه و زرق و برقها ارزش پیدا کند؛ اعتقاد دارم اگر کسی اهل گذشت و درک نباشد، هزاران سکه هم به زندگی اش وصله بزند، طعم خوشبختی را نخواهد چشید.»
حتی حلقه ازدواجشان هم نقره است و بدون هیچ مراسمی عازم سفر عشق شده اند تا آغاز زندگی مشترکشان را به نگاه امام رئوف متبرک کنند: «همیشه به حال زوجهایی که در ازدواجهای دانشجویی میدیدم، غبطه میخوردم و آرزوی چنین ازدواجی را در سر داشتم؛ زیرا این ازدواج را ایده آلترین نوع مراسم ازدواج میدانستم، اما تا پایان زمان دانشجویی ام این امکان فراهم نشد. باوجوداین بعد از فارغ التحصیلی، خداوند خواسته ام را اجابت کرد و با محمدآقا که دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی بود، ازدواج کردم و به آرزویم رسیدم.»
آقاداماد هم میگوید: «زینب خانم تنها به یک جلد کلام ا... مجید رضایت داشت و آن یک شاخه گل را هم به پیشنهاد عاقد، کنار این کتاب نورانی پذیرفت.»
ارائه مشاوره به صورت فردی و گروهی در هتلهای محل اسکان زوجهای دانشجو از ویژه برنامههای طرح ملی «هم سفر تا بهشت» است. حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی ناجی، کارشناس روان شناسی و کارشناس ارشد زبان و ارتباطات اسلامی با بیش از هشت سال سابقه مشاوره به زبانهای فارسی و لاتین در ایران و سایر کشورها، مبلغ بین المللی آستان قدس ضوی و سازمان فرهنگ و ارتباطات بوده و امسال برای اولین بار با طرح ملی «هم سفر تا بهشت» همکاری میکند.
او بیش از شصت مورد مشاوره فردی و ۱۰ مشاوره گروهی داشته است و درباره مهمترین محورهای این مشاورهها میگوید: «باتوجه به اینکه اغلب زوجها در دوران عقد یا آغاز زندگی مشترک هستند، بیشتر مشکلاتشان در زمینه ارتباط با خانواده همسر، عصبانیتهای بی جای آقایان و بهانه جویی خانم هاست که از ناآشنا بودن زوجین با روحیات یکدیگر نشئت میگیرد.»
این روان شناس با اشاره به اینکه ارائه مشاوره از سوی یک روحانی برای اغلب دانشجویان، جالب و حتی دورازذهن است، یادآوری میکند:
«به عنوان مثال، آقایی همراه همسرش (که دانشجوی پزشکی بود) آمد و همین که نشست، گفت من شماها را قبول ندارم؛ فقط آمده ام یک سؤال بپرسم و بروم؛ اما با اینکه ساعت ۱۰ آمدند، ساعت ۱:۴۵ بامداد از پیشم رفتند. بیشتر در مسائل اعتقادی دچار مشکل بودند که شکر خدا متقاعد شدند، حتی همسرش همان جا شروع کرد به پاک کردن لاک ناخن هایش و گفت فکر نمیکنم تا حالا در دنیا کسی جلوی یک روحانی این کار را کرده باشد.
همیشه به نماز حس خوبی داشتم، اما به خاطر بی علاقگی همسرم نمیخواندم. بعد هم از آقاداماد خواست آن شب که آخرین شب اقامتشان در مشهد بود، وضو بگیرند و برای اولین بار در حرم نماز بخوانند. آقاداماد که هنوز از تحول ناگهانی خودش و همسرش شوکه بود، خطاب به عروس خانم گفت در عمرم گریه نکرده ام، اما تو با این پیشنهادت (نمازخواندن در حرم)، اشک مرا درآوردی. این آخرین شب اقامتمان در مشهد، اولین شب زندگی واقعی مان شد.»
علیرضا مهرجردی، دکتر الهیات و کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، از دیگر مشاوران طرح ملی «هم سفر تا بهشت» است که نخستین سال همکاری با این طرح را تجربه میکند. او نیز ناآشنایی با روحیات و ویژگیهای شخصیتی همسر و نداشتن مهارتهای زندگی را مهمترین عامل اختلافات زوجها و علت بسیاری از مراجعات میداند و میگوید: «متأسفانه جوانان نمیدانند در زندگی چگونه باید به زوجیت برسند. به عنوان مثال زوجی که دقایقی پیش برای مشاوره آمده بودند، به خاطر یک مشکل خیلی جزئی که به نبود شناختشان از هم برمی گشت، فکر میکردند در مرز جدایی هستند، درحالی که اصلا این گونه نبود و همین که کمی ویژگیهای شخصیتی شان را برایشان توضیح دادم، متوجه جزئی بودن اختلافشان شدند و نگرانی شان رفع شد.»