سمیرا شاهیان - می گویند یک شب است و اتفاقا برای همین یک شب هم می خواهند چشم همه را دربیاورند! برای آنها همه چیز باید عالی ترین باشد؛ از تشریفات گرفته تا فهرست پذیرایی، عکس و فیلم برداری، اسکورت عروس و ... همه قرار است «چشم درآر» باشد، غافل از اینکه دست بالای دست بسیار است و خیلی زود در مراسمی دیگر شاخ آنها هم می شکند و جشن عروسی زوج دیگری می شود نقل محافل.
برخی عروس و دامادهای جوان در تالارهای مجلل و خاص اطراف مشهد به گونه ای فهرست انتخاب ها را ورق می زنند و «اوامر» رنگارنگ می دهند که انگار قرار است زیباترین و باشکوه ترین عروسی قرن فقط به نام آنها ثبت شود و آنها اولین و آخرین زوجِ خوشبخت روی کره زمین باشند که مراسمی متفاوت و ویژه دارند. در این میان برخی آپشن های درخواست آن قدر عجیب است که هوش از سر هر آدم سالمی می برد؛ مواردی مثل سفارش مراسم عقد در زیر آب و با لباس غواصی!
معماری شاخِ تالار مجلل!
طی چند سال اخیر به جز باغ های شخصی، سالن های سرپوشیده و روبازِ زیادی در اطراف مشهد ساخته شده است؛ سالن هایی که اغلب سیر دریافت مجوز را هم طی کرده اند و از نظر جغرافیای پراکندگی، بیشتر در مناطق غربی و ییلاقی مشهد قرار دارند. قصه این گزارش با ماجرای عروسی هایی که اغلب چند کیلومتری دورتر از شهر برگزار می شود، گره خورده است.
قبل از حرکت، نشانی تالارها و باغ هایی که چهره های سرشناس در آن مراسم برگزار کرده اند، فهرست کرده ایم.
برای کند و کاوی درباره این گونه مراسم، سری می زنیم به بعضی باغ تالارهای خارج از مشهد. همان ابتدای شاندیز، به یکی از تالارهای مجلل می رویم که از قبل، تعریف نمای اروپایی، فضای مدرن و نورپردازی اش را بسیار شنیده بودیم. مقابل تالار توقف می کنیم. زنگ ورودی را می زنیم، اما کسی از آن طرف، جواب آیفون را نمی دهد. در ساعات ابتدایی روز، پاسخ گو نبودن عجیب به نظر می رسد. کارگری که در ساختمان روبه رویی مشغول کار است، می گوید: شب گذشته مراسم داشتند و به گمانم مرخصی هستند.
معماری این ساختمان آن قدر منحصربه فرد است که برگزاری عروسی در آنجا برای هر تازه عروس و دامادی بسیاری رؤیایی به نظر می رسد.
رقص بدون پوشش!
به یکی دیگر از تالارهای مجلل می رویم. نامش خیلی خاص است؛ به مثابه یکی از شهرهای باستانی ایران با اُبهت و به قول امروزی ها دهانپُرکن است. آن طور که شنیده ام، اینجا جزو گزینه های اولِ آن هایی است که به جز مراسم عروسی، جشن تولدهای منحصر به فرد، جشن تعیین جنسیت نوزاد، تاتی پارتی، دندانی و ... برگزار می کنند.
مقابل در مقداری خاکروبه و مصالح ریخته شده است و آن گونه که یکی از مسئولان تالار می گوید، بنّایی و تغییر پروژه دارند، اما این کار مانعی برای کم شدن مجالسشان نیست.
منوها و فهرست انتخاب های این تالار آن قدر متنوع است و تشریفات دارد که تقریبا هر سلیقه ای را راضی نگه دارد. مدیریت سالن ما را به اتاقی فرا می خواند تا جزئیات را برایمان توضیح دهد. یک کاتالوگ به دستمان می دهد و از ما می خواهد منوی یک تا 6 را بررسی کنیم. به علاوه چند منو هم با نام غذاها طراحی شده است؛ ماهیچه، شیشلیک، میکس و گوشت.
او می گوید: این منوها بیشتر برای سفارش های رستورانی طراحی شده است، اما شما می توانید غذاها را ترکیبی و مثلا غذا را از منوهای رستورانی و تشریفات را از منوهای دیگر سفارش بدهید.
خطوط آخر منوی6 را بررسی می کنیم؛ در قسمت خدمات ویژه، به غیر از سفره عقد و گل آرایی و کیک و دی جی و ... به موارد جالبی بر می خوریم؛ آتش سرد، درخت یادبود، اسکورت ویژه و رقص بالرین و یک شب اقامت در هتل.
از همه این ها می گذریم و فقط شرایط رقص بالرین را جویا می شویم. جناب مدیر می گوید: یک گروه شش نفره هستند که در قسمت خانم ها رقص باله انجام می دهند. این گروه تقریبا بدون پوشش می رقصند و در چند قسمت از مراسمِ شما از جمله زمان ورود عروس و داماد به تالار، اجرای برنامه دارند.
می پرسیم اگر بخواهیم در قسمت آقایان نیز همین رقص را اجرا کنند، شرایطش چیست و این گونه پاسخ می شنویم: اگر محارم عروس در سالن خانم ها باشند مانعی ندارد، اما چون اداره اماکن اجازه نمی دهد، در سالن آقایان اجرا نداریم.از مدیر مجموعه درخواست می کنیم اجرای این گروه را ببینیم که پاسخ می دهد: مانعی ندارد. و شماره خانمی را که مسئول تشریفات تالار است به ما می دهد تا با وی هماهنگ کنیم و فیلم ها را برایمان ارسال کند.
در ادامه این گزارش، وارد مسیری فرعی می شویم که چند باغ تالار معروف در آن، کنار هم قرار گرفته است. قبل از ما زوجی جوان از راه رسیده اند و قرار است برای مجلس عروسی شان، از فضاهای مختلف این باغ تالار بازدید کنند. زوج جوان دست در دست هم دارند و به همراه خانمی جوان در باغ قدم می زنند و توضیحات او را می شنوند. دختر جوان محو زیبایی فضای باغ تالار است، به گونه ای که لبخند از لب او محو نمی شود.
خانمی که مسئول ارائه توضیحات است، تلاش می کند توضیحاتش را مشتری پسند و با تعارفات متعدد ارائه کند تا نظر زوج جوان را به بهترین نحو جلب کند.
او شرایط را بازگو می کند تا نظر زوج را جلب کند. او می گوید: آقای فلانی که صاحب هتل فلان است نیز در همین تالار، عروسی پسرش را برگزار کرد. مطمئن باشید با خاطره ای خوش از اینجا بیرون خواهید رفت.
منتظر می مانیم تا نوبت سؤال های ما شود. مسئول تشریفات، تا جلو در مشتری هایش را همراهی می کند و بالاخره نوبت به ما می رسد. بعد از خوشامد، می پرسد: کاتالوگ را ملاحظه کردید؟ و ما پس از تأیید می پرسیم: منوهایتان دلخواه و مطابق سلیقه ماست، اما آیا در فضای باغ اجازه مراسم مختلط هم داریم؟
او که تلاش می کند پاسخ منفی اش به گونه ای باشد که ما را دلخور نکند، دلیل مخالفتش را به بازدیدهای سرزده اداره اماکن ربط می دهد و می گوید: باغ تالار ما خیلی توی چشم است و اجازه برگزاری چنین مراسمی را نداریم، اما شما می توانید پس از پایان مراسمتان در اینجا «اَفتر» بگیرید.
هنوز سکوت کرده ایم که ادامه می دهد: روال مراسم ما و سایر همکارانمان این طور است؛ شما برای مهمانان رسمی تر خود اینجا را رزرو کنید و در پایان مراسم که حدود ساعت یک بامداد می شود، عروس و داماد و تعدادی از مهمانان خودمانی تر برای شادی بیشتر به باغ های همین اطراف بروید.توضیحاتش که تمام می شود، هنوز به این فکر می کنم که گویا برخی زوج ها، توقعاتی بیش از تشریفات و آزادی های معمول دارند و با وجود تعدد گزینه های ارائه شده، انگار باز هم راضی نمی شوند.
سرو نوشیدنی دلخواهتان
در یکی دیگر از این تالارها به طبقه بالا می رویم تا از فضای باز تالار در پشت بام (روف گاردن) دیدن کنیم؛ اینجاست که با تزئینات خاصی که با «جام» روی دیوار چیده شده است، روبه رو می شویم. با کمی تردید و به آرامی از مسئولی که تا روف گاردن همراهمان آمده است می پرسیم: آیا امکان سرو مشروب را هم داریم؟ او هم سری تکان می دهد و می گوید که مانعی ندارد. اما در طبقه پایین وقتی همین موضوع را از مدیر تالار سؤال می کنیم با صراحت پاسخ منفی می دهد. برای اینکه ببینیم در مخالفت خود تا چه اندازه صراحت دارد، به او پیشنهاد می کنیم اگر برای مراسم مختلط یا سرو مشروب جریمه شود، مبلغ جریمه را پرداخت می کنیم. و او می گوید: فقط بحث مجلس شما نیست. اگر درخواست شما را بپذیریم، اداره اماکن تالار را پلمب می کند و ما شرمنده سفارش دهنده بعد از شما می شویم.
22 نوع غذا، کیک شش طبقه و بادیگارد!
هر باغ تالاری، یک پیشنهاد جدید پیش روی ما می گذارد؛ فهرستی که نشان می دهد آنها برای هر اشتهای سیری ناپذیری چاره ای اندیشیده اند. نوبت تالاری است که عروس و دامادِ خوشبخت را از زیر طاق های حریر با شعله های شادی آفرین آبشار ترقه عبور میدهند . وارد اتاق مدیریت می شویم و مسئول مربوط ابتدا کلیپی از تالار را در صفحه نمایش نصب شده به دیوار، پخش می کند.
کلیپ، شامل صحنه هایی از رقص عروس و داماد است، اما تصاویر را به گونه ای محو کرده اند که چهره ها شناخته نشود. در ادامه رقص گروه بانوان محلی را می بینیم که این تصاویر کاملا واضح است. آتش بازی ها و نورپردازی ها و سایر نماهای تالار هم در این کلیپ به نمایش درآمده است. پس از پایان نمایش فیلم، مدیر از ما می خواهد منوهای کاتالوگ گلاسه شان را هم ارزیابی و انتخاب نهایی را اعلام کنیم. انتخاب ما از بین منوهای یک تا 3 که با نام های «طلایی» و «پادشاه» و «لاکچری» نام گذاری شده، آخرین منو است. خلاصه غذاهای این منو از این قرار است: «بریونی عربی، شترمرغ، جوجه کباب مخصوص، چیکن استراگانف، مرغ ترش، کباب برگ مخصوص، خورش قیمه بادمجان». و اگر قرار باشد تمام منو این غذاها را داشته باشیم به 22 انتخاب می رسیم. به سراغ منو نوشیدنی های لاکچری می رویم که شامل 23 نوع اردور سرد و گرم، 7 نوع میوه، 6 نوع شیرینی و شیرینی سنتی و 3نوع نوشیدنی است. همه این موارد، بخش های قیدشده در منو است و طبق اظهارات مدیر تالار ما هنوز اجازه داریم پیشنهادهای دلخواه خودمان را هم به آن اضافه کنیم؛ پیشنهادهایی که می تواند شامل چند نوع نوشیدنی و غذاهای محلی هم باشد.
اما بخش دیگر این منو شامل تشریفاتی است که ویژه عروس و داماد است؛ «کیک شش طبقه و بادیگارد و شمع آرایی کاملِ سالن ها و محوطه ها، خانه کودک و مراسم آتش بازی در 10 مرحله».
از تور کیش تا اروپا
سطر پایانی منوهایی که جناب مدیر پیش رویمان می گذارد، مشابه است؛ «تأمین هزینه تور هفت روزه اروپا» یا «تأمین هزینه تور سه روزه یک کشور هم جوار» یا «سفر سه روزه به کیش و سافاری». طبق این برنامه، عروس و دامادهای خوشبخت می توانند با پرداخت 450، 650 یا 850 هزار تومان به ازای هر مهمان، هم سرشان را بالا بگیرند که خاص ترین عروسی فامیل را برگزار کرده اند و هم به سفری هیجان انگیز بروند.
اسکورت عروس با موتور!
تصور اینکه تعدادی موتور دسته خرگوشی، ماشین عروس را تا آستانه در تالار اسکورت کنند و فیلم بردار نیز این هیجان خاص را به تصویر بکشد، دیگر به خواب خرگوشی شبیه نیست و رنگ واقعیت پیدا کرده است.
مدیر یکی از تالارها با ارائه این برنامه، اضافه می کند: شادی دلِ زوج های جوانی که تالار ما را برای مراسمشان انتخاب می کنند، آن قدر مهم است که هر کاری بخواهند و از دستمان بربیاید، برایشان انجام می دهیم. ما یک گروه موتورسوار داریم که 6 نفر هستند و ماشین عروس را تا تالار اسکورت می کنند.یکی دیگر از گزینه هایی که ما پیشنهاد می کنیم و با پاسخ مثبت مدیریت اغلب تالارها روبه رو می شود، حضور گروه های رقص است. به علاوه وقتی پیشنهاد می کنیم در تالارهایی که شامل فضاهای باز و باغ تالار است، از امکان فرود بالن برای فیلم عروس و داماد استفاده کنیم، مخالفت نمی کنند و می گویند تجربه چنین مراسمی را نیز داشته اند.
برای پرس وجوی انواع تشریفات و قیمت ها، دست کم به 6 تالار عروسی سر می زنیم. بازار کار همه شان گرم است و در دفتر سفارش هایشان تقریبا جای خالی نیست. یکی از تالارها در فضای باز برای عروس و داماد شاه نشین ساخته است و افراد می توانند این فضا را هم اجاره کنند تا خانواده های دو طرف در زمان اهدای هدایا، در آنجا مراسم برگزار کنند. می پرسیم: آیا در این قسمت، امکان برگزاری مراسم مختلط به صورت مختصر را هم داریم؟ مدیر پاسخ می دهد: در زمان اهدای هدایا، می توانید اقوام درجه یک را یک ساعت دور هم جمع کنید اما بیشتر از آن را نمی توانیم اجازه بدهیم.
ارسال کارت دعوت برای اداره اماکن
اصرار ما برای مراسم مختلط در یکی از تالارها، مدیر را مجبور به بیان برخی محدودیت ها می کند و می گوید: ما ملزم هستیم یک هفته قبل از مراسم، یک کارت دعوت برای اداره اماکن ارسال کنیم. در آن کارت دعوت، باید مشخصات میزبان و تعداد مهمان را اعلام کنیم و بنابراین هیچ تخلفی نباید صورت گیرد. مأموران این اداره به طور نامحسوس می آیند و اگر شما بخواهید مراسم مختلط برگزار کنید، تالار را پلمب می کنند.
ارزان ترین منو
در راه بازگشت، در حالی که تعداد زیادی کاتالوگ و منو با خود داریم، از درخواست های برخی زوج ها برای شب مراسم عروسی شان متحیر هستیم. به قیمت ها نگاهی می اندازیم. هیچ یک از منوها کمتر از 100 هزار تومان نیست. ارزان ترین منو در میان تالارها و باغ تالارهایی که بازدید کردیم هم 160 هزار تومان است که غذای پُرسی با چند مدل میوه ارائه می دهد. خدمات ویژه این منو نیز فقط به دی جی و سفره عقد محدود می شود. البته اغلب این سالن ها، مراسمی را که تعداد میهمانان آنها کمتر از 400 نفر باشد، نمی پذیرند.
زندگی های پرزرق و برق ِ بی کیفیت
آسیبشناسی ازدواجهای لاکچری از زبان یک استاد دانشگاه
موضوع گزارش را با حسین باغگلی، استادیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسیِ دانشگاه فردوسی، درمیان می گذاریم. می خواهیم نگاه این استاد دانشگاه به عروسی های پُرزرق و برق را جویا شویم تا تحلیلی از منظر تربیتی ارائه دهد و به این نکته اشاره کند که چه چیزی در این وانفسای اقتصادی، دختران و پسران جوان را به برگزاری مراسمِ تشریفاتی وامی دارد.
او می گوید: بخش زیادی از سبک زندگی ای که ما در دامنش قرار گرفته ایم، با مبانی تربیتی و فرهنگی و ارزشی ما همخوانی ندارد و تضمین کننده کیفیت بخشی به زندگی آینده ما نیست. بنابراین کسی که می خواهد از زندگی خودش لذت ببرد باید به این فکر کند تمام اجزای کارش از مرحله تصمیم گیری تا انتخاب ها، همه معنادار باشد. اما بعید می دانم تمام این تشریفات برای آن ها معنادار باشد و وقتی پیگیری می کنیم می بینیم در بازی ای که برای آنها طراحی شده، قرار گرفته اند که این بازی بیشتر آسیب زاست.
باغگلی به پژوهشی که بر 6000زوج جوان مشهدی انجام شده است، اشاره و بیان می کند: از زوج هایی که سال اول زندگی مشترکشان را تجربه می کردند، پرسیدیم انتظارشان از زندگی مشترک چیست. پاسخ آنها 3وضعیت داشت؛ 70درصد آن ها سردرگم بودند و حدود 29درصدشان رویکرد لذت جویانه داشتند و حدود یک درصد آن ها نگاه تعالی گرایانه به ازدواج داشتند. این نتایج نشان داد به طور معناداری این افراد تکلیفشان با خودشان مشخص نیست که در زندگی مشترک به دنبال چه هستند.
او با اتکا به نتایج این پژوهش اضافه می کند: بخش زیادی از کسانی که عروسی های مجلل و غیرمتعارف برگزار می کنند، به احتمال زیاد از گروه آدم های سردرگُم هستند، چون این جو عروسی است که این افراد را راه می برد.
این استاد دانشگاه فردوسی با بیان اینکه «حتی رویکرد آن هایی که به ازدواج، نگرش لذت جویانه دارند در مقایسه با آن هایی که سردرگم هستند، مطلوب تر است» ادامه می دهد: اگر فردی به طور منطقی به لذت جویی رسیده باشد، اتفاقا لذت جویی های انفرادی برایش موضوعیت بیشتری دارد و مثلا می گوید که همین پول را صرف یک سفر پُر خاطره می کند.
مسئله بی معنایی در زندگی
او اضافه می کند: بخش غم انگیز موضوع، وقتی است که همان زن و مرد جوانی که دنبال خا ص ترین کارها بوده اند تا خاطره روز پیوندشان را فراموش نشدنی کنند، با تصمیم برای طلاق به دنبال راهی برای از بین بردن همه این خاطرات هستند.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی با تأیید این مطلب، می گوید: باورم این است که یکی از اصلی ترین تله های انسانِ دنیای مدرن، مسئله بی معنایی در زندگی است و چون خلأ معنا در زندگی آدم ها بالاست یکی از راه های علاج ، سرگرمی هایی مثل مجلس گرفتن، بازار رفتن و ... است که دنیای امروز به انسان ها پیشنهاد می کند.باغگلی با اشاره به آمارها بیان می کند: بخش زیادی از طلاق ها در 3سال و به ویژه سال اول ازدواج رخ می دهد و دست کم آمارهای موجودمان بیانگر این موضوع است که زندگی های تشریفاتی و پُرزرق و برق، زندگی های با کیفیتی نیست. حتی این آمار نشان می دهد ادعایی که ما می گوییم شکل نگرفتن یا از هم پاشیدن زندگی ها مبنای اقتصادی دارد، درست نیست و مشکل جای دیگری است که باید حلش کنیم.
بخش فرهنگی جامعه مقصر است
عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی، نهادهای فرهنگی را در سردرگمی جوانان مقصر می داند و می گوید: سهم نهادهای اجتماعی در هدایت جوانان را از بین نبریم؛ زیرا با کاستی هایی که نظام تعلیم و تربیت جامعه ما دارد، زوج ها خودشان آمادگی این را ندارند که برنامه ریزی درستی داشته باشند و به همین دلیل نباید همه تقصیر را به گردن زوج ها بیندازیم.
باغگلی ادامه می دهد: بخش فرهنگی جامعه باید این موضوع را بپذیرد که رقبای ما در دنیای مدرن، آن قدر خوب کار کرده اند و برای هر لذتی، دیسیپلین خاصی (انضباط) به وجود آورده و این مهم را آن چنان خوب ارائه کرده اند که به ما می قبولانند لذت بردن، فقط در انجام آن مسئله است؛ این در حالی است که ما نتوانسته ایم جایگزین مناسبی برای پیشنهادهای آنان ارائه کنیم.
او به تجربه موفقِ مرحوم دکتر کُردی، استاد خانواده در تهران، اشاره و بیان می کند: ایشان از کسانی که 30،20سال زندگی مشترکِ موفق داشته و حتی کسانی که بیشتر از این زندگی مشترک داشته اند و زوج هایی که یکی دو سال زندگی است مشترکشان را آغاز کرده اند دعوت کرد تا در جمعی خودمانی، زوج های بزرگ تر تجربه هایشان را به کوچک ترها منتقل کنند.
باغگلی با تأکید بر جای خالی چنین برنامه های مؤثری ادامه می دهد: بخش فرهنگی جامعه ما نتوانسته است چنین تولیدی داشته باشد. همان طور که غرب، انتخاب پیش پای جوانان می گذارد، بخش فرهنگی نیز باید پیشنهادهای خود را بدهد و برنامه خاصی به زوج های جوان پیشنهاد کند، برای مثال بگوید ما برای فرد و همسرش سفری طراحی می کنیم که طی آن، تعدادی تجربه برای کیفیت بخشی به زندگی اش فرابگیرد.
استادیار دانشگاه فردوسی با اظهار تأسف از اینکه کمتر کسی روی این موضوعات به طور دقیق فکر کرده است، توضیح می دهد: در همان تحقیقی که درباره زوج های جوان انجام شد، متوجه شدیم بخش زیادی از درگیری زوج ها در دوره عقد، معطوف به این است که هیچ برنامه خاصی برای ارتباط برقرار کردن با هم یا انتخاب چگونگی با هم بودن نداشته اند. یعنی بخش زیادی از دعواها و حرف هایی از جنسِ «مامان من این را می گوید» یا «مامان تو این را می گوید» به دلیل بیکاری است.
پیشنهاد به مدیریت شهری
باغگلی می گوید: ما با خلأهایی روبه رو هستیم که باید برای پُر کردن آن ها فکر کنیم. مثلا آیا در شهرمان پارکی مخصوص زوج های جوان ساخته ایم و در آنجا بازی هایی طراحی کرده ایم که زوج ها با انجام آن به فهم درستی درباره روحیات و توانمندی ها و مهارت های یکدیگر برسند؟ متأسفانه کارهایی را که می توانستیم، انجام نداده ایم و رقبای ما با توجه به منافع خودشان، این امور را انجام داده اند.
او ضمن بیان این پرسش که «نهادهای فرهنگی در ازای منوی باغ تالارها، به جوانان چه پیشنهادی داده اند؟» از نبود خلاقیت در برنامه ها، انتقاد و بیان می کند: اوج خلاقیت ما این است که برای زوج هایی که به حرم می روند تا عقد بالای سر حضرت را به عنوان یک آداب به جا بیاورند، هر روز محدودیت های بیشتری وضع کنیم! متأسفانه در جاهایی که محل اثرگذاری های مطلوبِ غیر مستقیم در زندگی آدم هاست، تقریبا هیچ کس درباره این موضوعات فکر نمی کند تا به جوانان خط بدهد.
دنبال ذائقه جوانان نیستیم
این استاد دانشگاه فردوسی به اشکال نهادهای فرهنگی اشاره می کند و می گوید: نهادهای فرهنگی کشور ما به جای اینکه به ذائقه ها و تمایلات و کشش های مخاطب برنامه هایشان فکر کنند، برعکس به مخاطب کاری ندارند و می نشینند و بازی های خودشان را طراحی می کنند و برای همان بازی ها دنبال آدم هستند. ازهمین رو تأکید می کنم باید تغییر استراتژی بدهیم و به جای اینکه در حوزه فرهنگی، این همه پول خرج کنیم، روی خواسته مخاطبان و به ویژه جشن های ازدواج مطلوبِ فرهنگی تمرکز کنیم.