برگزاری نخستین نشست فعالان سینمای خراسان رضوی در مشهد تمام مهربانی‌های یار مهربان تصویرگر آواز‌های آبی شهر | یادی از استاد علی‌اکبر زرین‌مهر نقاش فقید مشهدی هم‌زمان با سالروز درگذشتش ماجرای تخلص استاد شهریار در مسابقه تلویزیونی «دونقطه» + فیلم گنجینه ای از هنر ناب ایرانی در حرم رضوی | گذری به موزه تخصصی فرش آستان قدس رضوی روایتی طنزآمیز از روابط انسانی | گزارشی از اکران مردمی فیلم «ناجورها» در مشهد پرتره «سیدحسن حسینی»، شاعر برجسته، روی آنتن تلویزیون + زمان پخش زوربا، یک مرد رها | معرفی کتاب «زوربای یونانی» به بهانه انتشار کتاب صوتی‌اش مدیرعامل مؤسسه فرهنگی شهرآرا: حمایت شهرآرا از سینما برای گرم‌ترشدن بازار هنر مشهد است + فیلم «جیمی کیمل» مجری مشهور تلویزیون اخراج شد سواد رسانه‌ای؛ سپر دفاعی در جنگ نوین حماسه در غزل | فردوسی چه تأثیراتی بر شهریار گذاشته است؟ رائد فریدزاده: حمایت از پروژه‌های سینمایی استانی باید هدفمند و بلندمدت باشد + فیلم لغو اجرا‌های محسن یگانه در گرگان + علت مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی: ظرفیت هنری استان نیازمند ایجاد زیرساخت‌های لازم است پایان بخش اجرایی جشنواره هجدهم موسیقی جوان رمان «جایی برای دفن مردگان نیست» در کتابفروشی‌ها مروری بر کارنامه هنری «فرهاد آییش» به مناسبت تولد هفتاد و سه سالگی‌اش
سرخط خبرها

هوا دل پذیر شد

  • کد خبر: ۲۱۰۵۰۲
  • ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۸
هوا دل پذیر شد
ما نسل عجیبی بودیم. مدرسه می‌رفتیم و سالی یک بار در سالروز جشن پیروزی انقلابی که هرگز ندیده بودیم، خود را به آب و آتش می‌زدیم تا جشنی با‌شکوه‌تر از سال قبل برگزار کنیم

ما نسل عجیبی بودیم. مدرسه می‌رفتیم و سالی یک بار در سالروز جشن پیروزی انقلابی که هرگز ندیده بودیم، خود را به آب و آتش می‌زدیم تا جشنی با‌شکوه‌تر از سال قبل برگزار کنیم. یکی دوهفته مانده به جشن‌های بهمن مدرسه، دفتر‌های دست‌نویس ترانه‌های انقلابی را از گنجه بیرون می‌کشیدیم و فاصله بین کلاس‌ها، سرهایمان را چند نفری می‌بردیم توی دفتر و جوری مضطرب، که انگار کلی بلیت برای اجرا فروخته‌ایم، اما هنوز کار جمع نشده است، تمرینات را از سرمی‌گرفتیم: «به آنان که با قلم، تباهی درد را/ به چشم جهانیان، پدیدار می‌کنند/بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد!»

و حتی نمی‌دانستیم اینکه کسانی تباهی درد را با قلم به چشم جهانیان پدیدار می‌کردند، یعنی دقیقا چه‌کار می‌کردند؟ ما فقط تمام نفس‌هایمان را در سینه حبس می‌کردیم تا ترانه را به مصرع آخر بکشانیم و حواسمان به آن شماره آخر مصرع‌ها باشد؛ آنجایی که گاهی نوشته بود:۲! یعنی دوبار تکرار کنیم و کسی ناکوک نخواند و بعد با صدای زنگ کلاس‌ها، تمرینات پروفشنال خود را به زنگ بعدی معوق می‌کردیم.

آن وقت باید منتظر می‌ماندیم تا آفتاب گرمی بر زمین سرد حیاط مدرسه پهن شود. آن وقت تماشاگران، با بلیت‌هایی که هرگز نخریده بودند، در صف‌های منظم برابر سن کوتاه حیاط، وسط زمین هندبال بایستند و معاون پرورشی، رادیوکاست کوچک تک‌بانده‌اش را بیاورد، نوار بی‌کلام سرود را روشن کند و میکروفن مدرسه را برابرش قرار دهد تا نتیجه روز‌ها تمرین را عرضه کنیم.

آن وقت با مقنعه‌های سرکج و دست‌هایی که پشت سرمان قفل می‌کردیم، چشم می‌دوختیم به تکه‌کاغذی که پنهانی برابرمان قرار داده بودیم و خداخدا می‌کردیم کسی از مارش نظامی جانماند: «هوا دل‌پذیر شد، گل از خاک بردمید/پرستو به بازگشت زد نغمه امید//به جوش آمده‌ست خون درون رگ گیاه/بهار خجسته‌باز، خرامان رسد ز راه (۲)».

«بهار خجسته» را جوری فریاد می‌زدیم که همسایه‌ها بدانند ما از دل فتحی بزرگ بیرون آمده‌ایم. خیل تماشاچیانی که مدام در حال تکان خوردن بودند، دست‌هایشان را روی پیشانی‌شان نگه می‌داشتند تا آفتاب کورشان نکند و ما همچنان غیورانه می‌خواندیم: «و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل/به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست//نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد!». ما خیلی طول کشید تا فهمیدیم چه خون‌بهایی داشته رهایی از آن «بند بندگی» و آن «بار فقر و جهل» که در سرود‌های انقلابی فریاد می‌زدیم.
ما می‌دانیم چطور می‌شود زمستان باشد، اما ملتی بهار را به یکدیگر تبریک بگویند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->