توزیع بیش از ۱۰۰۰ تن حبوبات ارزان در فروشگاه‌ها، روستا بازار‌ها و غرف سازمان تعاون روستایی عراقچی: سه کشور اروپایی مشروعیت حقوقی و سیاسی برای فعال‌سازی سازوکار‌های برجام را از دست داده‌اند ۶۶ درصد صهیونیست‌ها از آینده «اسرائیل» ناامید شده‌اند کالابرگ دهک‌های پرداخت‌نشده بزودی واریز می‌شود رهبر انصارالله: دو میلیارد مسلمان صرفاً تماشاگر گرسنگی شدید در غزه هستند ویدئو| توضیحات وزیر نفت درباره ماجرای بنزین ماشین رئیس‌جمهور ویدئو| سیر تا پیاز مکانیزم ماشه دبیر شورای اطلاع‌رسانی دولت: مردم از خبرنگار‌ها زودتر خبر‌ها را دارند+ فیلم کشتار دام‌های مولد در کمیسیون کشاورزی مجلس بررسی می‌شود المیادین: مذاکرات ایران با نمایندگان تروئیکا، در هفته آینده برگزار می‌شود (۲۹ تیر ۱۴۰۴) پزشکیان: بحران آب از آنچه امروز درباره آن صحبت می‌شود، جدی‌تر است درگیری‌ها در السویداء در جنوب سوریه ازسر گرفته شد گزارش آکسیوس از اختلاف ترامپ و نتانیاهو درباره جنگ سوریه تنش‌های ترامپ با رئیس بانک مرکزی آمریکا ادامه دارد آیا تهران اول مرداد ۱۴۰۴ تعطیل است؟ درخواست دروزی‌ها برای خروج تمامی نیرو‌های الجولانی از السویداء صدور کیفرخواست پرونده کوروش کمپانی+ جزئیات (۲۹ تیر ۱۴۰۴) صدور کیفرخواست پرونده کوروش کمپانی+ جزئیات (۲۹ تیر ۱۴۰۴) کرملین: پوتین و لاریجانی دیدار کردند (۲۹ تیر ۱۴۰۴) روسیه برای ادامه مذاکرات صلح اوکراین اعلام آمادگی کرد غذای فاسد کار دست نتانیاهو داد معاون اول رئیس جمهور به محتکران کالاها هشدار جدی داد فارین افرز: ایران تنها کشوری است که یک قدرت هسته‌ای را به‌شدت هدف قرار داد دستور رئیس‌جمهوری به ۳ وزیر در زمینه امنیت غذایی ایران درباره تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی، در شورای امنیت گزارش رسمی ثبت کرد وزیر نیرو بابت مشکل آب از مردم عذرخواهی کرد + فیلم آیت‌الله علم‌الهدی: تعامل توأم با رفاقت، رمز پیروزی در جبهه فرهنگی است | ضرورت حفظ و تحکیم انسجام اجتماعی
سرخط خبرها

با کت و شلوار در جهنم!

  • کد خبر: ۲۱۵۹۹۱
  • ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۳
با کت و شلوار در جهنم!
انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

یک بیماری یواشکی دارم این است که دم اتفاقات مهم ملی و مذهبی سرزمینمان می‌نشینم و کانال‌های محلی خبری کشوری را عضو می‌شوم و خبرهایشان را مرور می‌کنم ببینم چه خبر است، شاید یک روستا‌ها و دهستان‌هایی را عضوم که حتی اهالی یا زادگان آن زادبوم هم عضو آن کانال نباشند. یک وقتی از افتتاح یک پل، رنگ شدن یک کلاس یا افتتاح یک خشک شویی در یک گوشه آن قدر خوشحال می‌شوم که از افتتاح یک سد یا یک پالایشگاه این خوشحالی زیر پوستم نمی‌خزد. یکی از این اتفاقات هم انتخابات است که این کانال‌ها و صفحات خبری را وارسی می‌کنم.

انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم. نماینده‌ها احتمالا این روز‌ها دنبال پیداکردن یک خانه در شهر تهران هستند، خانه‌ای احتمالا در شأن! که تا مجلس راهی نباشد و حضرات بتوانند در خدمت رسانی خیلی در ترافیک معطل نشوند.

نماینده‌ها این روز‌ها احتمالا کت و شلوار‌های جدیدشان را می‌روند پرو می‌کنند و به راننده هاشان هم سپرده اند لایه برچسب شیشه دودی خودروشان را چند درصدی بالا ببرند. صاحب این قلم در این روزنامه محترم به قدر وسع قلمش از انتخابات نوشت و از اهمیت و دعوت حضور مردم در این فریضه ملی.

حالا وقت است که به قول اهالی موسیقی پرده بگردانیم و سر قلم بچرخد به سمت اهالی بهارستان. خانم و آقای نماینده، این مردم با همه دست تنگی و کم شدن مساحت سفره هاشان آمدند بذر نام شما را در صندوق‌های پلاستیکی رأی کاشتند و شما از آن صندوق‌ها روییدید و بالا آمدید، مبارکتان باشد بالأخره انتخاب مردم اید و شما را پسند کرده اند.

این ستون را اگر می‌خوانید همین امشب آخر شب وقتی همه خوابیدند وقتی شهر خاموش شد تنها و بی راننده بروید سر مزار شهدا و به آن چشم‌های گرم قاب شده زل بزنید، آن روزی که دشمن بعثی به ما حمله کرد و تمامیت این خاک داشت تهدید می‌شد زن و زندگی و کار و دنیا و لذت هایشان را ول کردند و رفتند که خال به وجود وطن نیفتد و موج رقص پرچم همین نامنظم و زیبا برقرار بماند.

آن روزی که این رعناجوانان رفتند نه از بنیاد شهید خبری بود نه از درصد جانبازی نه از سهمیه کنکور خبری بود نه از سهمیه وارداتی خودرو خارجی. آن‌ها رفتند و کمر پدرهاشان تا شد و جگر مادرهاشان تاول زد. رفتند که این خاک سربلند بماند و ماند و حالا شما می‌دانید و این مملکت.

چند سال پیش یکی از رفقا می‌گفت که یکی از نماینده‌ها که در مجلس قبلی رأی آورده بود، کت و شلوار و عطر و ادکلن زده رفته بود پیش یک صاحب نفسی و پیر راهی، که نصیحتش کند و تأییدش کند و مؤید محفوظ بشنود و بعد از این دیدار عکس و استوری‌ای دشت کند و لایک و کامنت درو کند.‌

می‌گفت رفته بود و پیر آمده بود و آقای نماینده گفته بود رأی آوردم چند کلمه‌ای نصیحتم کنید و پیر دست به ریشش کشیده بود و گفته بود هم به خودت می‌گویم و هم سایر رفقای نماینده ات: سلام برسانید و بگویید جهنم رفتنتان قطعی شد! دست و پا بزنید با خدمت به مردم از جهنم بیایید بیرون...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->