۱۵ شهروند سوری در حمله رژیم صهیونیستی به دمشق شهید شدند+ویدئو دیدار علی لاریجانی با رئیس مجلس جمهوری سوریه (۲۴ آبان ۱۴۰۳) فرمانده کل ارتش: قطعا پاسخ ما به رژیم صهیونیستی کوبنده خواهد بود توضیحات سرپرست دادسرای جنایی تهران در مورد فوت کیانوش سنجری + فیلم مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی: از تأسیسات فردو و نطنز بازدید می‌کنم هلاکت ۴ تروریست دیگر در رزمایش شهدای امنیت سیستان و بلوچستان سخنگوی دولت: مشی دولت چهاردهم مشورت‌پذیری است ضرب‌الاجل فرماندار مشهد، مدیران کم‌کار حوزه مسکن را پای کار آورد + فیلم روایت گروسی در ایکس از دیدارش با عراقچی گروسی در ایران: باید به آمریکا نشان دهیم که توافق امکان‌پذیر است | مذاکرات با ایران حرفه‌ای است + فیلم اسلامی در کنفرانس خبری با گروسی: هرگونه اقدام مداخله‌جویانه در امور هسته‌ای با اقدام متقابل ما مواجه می‌شود رئیس سازمان انرژی اتمی با گروسی دیدار و گفتگو کرد (۲۴ آبان ۱۴۰۳) تماس تلفنی عارف با وزیر صمت سردار سلامی خطاب به دشمنان: با ضرباتی سخت انتقام می‌گیریم عراقچی: آماده مذاکره بر اساس منافع ملی و حقوق غیرقابل‌انکار خود هستیم رئیس مجلس: نیروی هوافضای سپاه نماد روشن «ما می‌توانیم» است شایعات پرونده جنجالی درخصوص متهمان رشت صحت ندارد (۲۴ آبان ۱۴۰۳) «تولسی گبرد»، مدیر امنیت ملی آمریکا، کیست؟ پزشکیان در آیین روز ملی «کتاب، کتاب‌خوانی و کتابدار»: بخوانیم تا همدل شویم آغاز یادواره «شهدای نیروی هوافضای سپاه» با حضور معاون‌اول رئیس‌جمهور (۲۴ آبان ۱۴۰۳) آغاز رایزنی گروسی با عراقچی در تهران (۲۴ آبان ۱۴۰۳) + فیلم حمایت مسکو از مذاکره اردوغان با ترامپ درباره خروج آمریکا از سوریه درخواست همکاری بایدن از ترامپ در موضوع آتش‌بس غزه تصادف خودرو حامل وزیر صمت در سفر به کردستان | حال وزیر مساعد است هشدار سازمان ملل: فلسطینیان با حملات هوایی زنده به گور می‌شوند هلاکت نظامیان صهیونیست در جنوب لبنان + جزئیات علی لاریجانی راهی سوریه می‌شود (۲۳ آبان ۱۴۰۳) ترامپ و بایدن در کاخ سفید دیدار کردند
سرخط خبرها

با کت و شلوار در جهنم!

  • کد خبر: ۲۱۵۹۹۱
  • ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۳
با کت و شلوار در جهنم!
انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم.

یک بیماری یواشکی دارم این است که دم اتفاقات مهم ملی و مذهبی سرزمینمان می‌نشینم و کانال‌های محلی خبری کشوری را عضو می‌شوم و خبرهایشان را مرور می‌کنم ببینم چه خبر است، شاید یک روستا‌ها و دهستان‌هایی را عضوم که حتی اهالی یا زادگان آن زادبوم هم عضو آن کانال نباشند. یک وقتی از افتتاح یک پل، رنگ شدن یک کلاس یا افتتاح یک خشک شویی در یک گوشه آن قدر خوشحال می‌شوم که از افتتاح یک سد یا یک پالایشگاه این خوشحالی زیر پوستم نمی‌خزد. یکی از این اتفاقات هم انتخابات است که این کانال‌ها و صفحات خبری را وارسی می‌کنم.

انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم. نماینده‌ها احتمالا این روز‌ها دنبال پیداکردن یک خانه در شهر تهران هستند، خانه‌ای احتمالا در شأن! که تا مجلس راهی نباشد و حضرات بتوانند در خدمت رسانی خیلی در ترافیک معطل نشوند.

نماینده‌ها این روز‌ها احتمالا کت و شلوار‌های جدیدشان را می‌روند پرو می‌کنند و به راننده هاشان هم سپرده اند لایه برچسب شیشه دودی خودروشان را چند درصدی بالا ببرند. صاحب این قلم در این روزنامه محترم به قدر وسع قلمش از انتخابات نوشت و از اهمیت و دعوت حضور مردم در این فریضه ملی.

حالا وقت است که به قول اهالی موسیقی پرده بگردانیم و سر قلم بچرخد به سمت اهالی بهارستان. خانم و آقای نماینده، این مردم با همه دست تنگی و کم شدن مساحت سفره هاشان آمدند بذر نام شما را در صندوق‌های پلاستیکی رأی کاشتند و شما از آن صندوق‌ها روییدید و بالا آمدید، مبارکتان باشد بالأخره انتخاب مردم اید و شما را پسند کرده اند.

این ستون را اگر می‌خوانید همین امشب آخر شب وقتی همه خوابیدند وقتی شهر خاموش شد تنها و بی راننده بروید سر مزار شهدا و به آن چشم‌های گرم قاب شده زل بزنید، آن روزی که دشمن بعثی به ما حمله کرد و تمامیت این خاک داشت تهدید می‌شد زن و زندگی و کار و دنیا و لذت هایشان را ول کردند و رفتند که خال به وجود وطن نیفتد و موج رقص پرچم همین نامنظم و زیبا برقرار بماند.

آن روزی که این رعناجوانان رفتند نه از بنیاد شهید خبری بود نه از درصد جانبازی نه از سهمیه کنکور خبری بود نه از سهمیه وارداتی خودرو خارجی. آن‌ها رفتند و کمر پدرهاشان تا شد و جگر مادرهاشان تاول زد. رفتند که این خاک سربلند بماند و ماند و حالا شما می‌دانید و این مملکت.

چند سال پیش یکی از رفقا می‌گفت که یکی از نماینده‌ها که در مجلس قبلی رأی آورده بود، کت و شلوار و عطر و ادکلن زده رفته بود پیش یک صاحب نفسی و پیر راهی، که نصیحتش کند و تأییدش کند و مؤید محفوظ بشنود و بعد از این دیدار عکس و استوری‌ای دشت کند و لایک و کامنت درو کند.‌

می‌گفت رفته بود و پیر آمده بود و آقای نماینده گفته بود رأی آوردم چند کلمه‌ای نصیحتم کنید و پیر دست به ریشش کشیده بود و گفته بود هم به خودت می‌گویم و هم سایر رفقای نماینده ات: سلام برسانید و بگویید جهنم رفتنتان قطعی شد! دست و پا بزنید با خدمت به مردم از جهنم بیایید بیرون...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->