ایران و ۳ کشور اروپایی برای آغاز مذاکرات هسته‌ای به توافق رسیدند میدری: تغییری در دهک‌بندی‌ خانوارها انجام نشده است آغاز رزمایش مشترک دریایی ایران و روسیه از فردا، ۳۰ تیرماه استاندار خراسان رضوی: مرز ایران و افغانستان ظرفیت تبدیل‌شدن به هاب اقتصادی منطقه را دارد تداوم بی‌ثباتی‌ها در پنتاگون | برکناری مرموز یکی از کارکنان ارشد این وزارتخانه لیبرمن: نتانیاهو خواهان طولانی شدن جنگ غزه تا زمان برگزاری انتخابات است سرلشکر موسوی: رزمندگان ما آماده‌اند تا پاسخی محکم‌تر از قبل به دشمن بدهند واکنش نماینده ولی‌فقیه در سپاه به ادعاها درباره بررسی طرح عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور وزیر کشور: باید انسجام موجود را حفظ کنیم موافقت مجلس با بررسی لایحه مربوط به سازمان مهاجرت بر اساس اصل ۸۵ قالیباف: نباید اجازه داد کسی در شکاف اختلاف سلیقه‌ها برای خود یا جناح سیاسی‌اش آشیانه بسازد خانواده اسرای اسرائیلی: نتانیاهو عامل اصلی شکست مذاکرات است شاهزاده سعودی درگذشت (۲۸ تیر ۱۴۰۴) انتقاد عراقچی از موضع جانبدارانه برخی کشور‌ها در توجیه اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل و آمریکا تردید واتیکان درباره غیرعمد بودن حمله اسرائیل به تنها کلیسای کاتولیک در غزه شهادت ۱۱۶ فلسطینی از بامداد امروز تاکنون (۲۸ تیر ۱۴۰۴) رئیس‌جمهوری که در کاخ‌سفید هم تبلیغات بازرگانی می‌کند هیئت پارلمانی ایران به عراق سفر کرد (۲۸ تیر ۱۴۰۴) عناصر داعش به السویدا در پوشش نیرو‌های قبایل عرب سوریه نفوذ کردند صالحی: با فردای ایران بازی نکنیم آمار کشته‌های السویداء به ۹۴۰ نفر رسید درگیری‌ها در استان السویداء سوریه به کجا رسید؟ احمد توکلی در بیمارستان بستری شد جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا به ریاست پزشکیان برگزار شد (۲۷ تیر ۱۴۰۴) ادعای تازه ترامپ: سه سایت هسته‌ای ایران نابود شده‌اند مردم آمریکا از بازداشت پدر ایرانی در مقابل مهدکوک فرزندش خشمگین شدند آیت الله نعیم آبادی، عضو مجلس خبرگان رهبری درگذشت
سرخط خبرها

با کت و شلوار در جهنم!

  • کد خبر: ۲۱۵۹۹۱
  • ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۳
با کت و شلوار در جهنم!
انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

یک بیماری یواشکی دارم این است که دم اتفاقات مهم ملی و مذهبی سرزمینمان می‌نشینم و کانال‌های محلی خبری کشوری را عضو می‌شوم و خبرهایشان را مرور می‌کنم ببینم چه خبر است، شاید یک روستا‌ها و دهستان‌هایی را عضوم که حتی اهالی یا زادگان آن زادبوم هم عضو آن کانال نباشند. یک وقتی از افتتاح یک پل، رنگ شدن یک کلاس یا افتتاح یک خشک شویی در یک گوشه آن قدر خوشحال می‌شوم که از افتتاح یک سد یا یک پالایشگاه این خوشحالی زیر پوستم نمی‌خزد. یکی از این اتفاقات هم انتخابات است که این کانال‌ها و صفحات خبری را وارسی می‌کنم.

انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم. نماینده‌ها احتمالا این روز‌ها دنبال پیداکردن یک خانه در شهر تهران هستند، خانه‌ای احتمالا در شأن! که تا مجلس راهی نباشد و حضرات بتوانند در خدمت رسانی خیلی در ترافیک معطل نشوند.

نماینده‌ها این روز‌ها احتمالا کت و شلوار‌های جدیدشان را می‌روند پرو می‌کنند و به راننده هاشان هم سپرده اند لایه برچسب شیشه دودی خودروشان را چند درصدی بالا ببرند. صاحب این قلم در این روزنامه محترم به قدر وسع قلمش از انتخابات نوشت و از اهمیت و دعوت حضور مردم در این فریضه ملی.

حالا وقت است که به قول اهالی موسیقی پرده بگردانیم و سر قلم بچرخد به سمت اهالی بهارستان. خانم و آقای نماینده، این مردم با همه دست تنگی و کم شدن مساحت سفره هاشان آمدند بذر نام شما را در صندوق‌های پلاستیکی رأی کاشتند و شما از آن صندوق‌ها روییدید و بالا آمدید، مبارکتان باشد بالأخره انتخاب مردم اید و شما را پسند کرده اند.

این ستون را اگر می‌خوانید همین امشب آخر شب وقتی همه خوابیدند وقتی شهر خاموش شد تنها و بی راننده بروید سر مزار شهدا و به آن چشم‌های گرم قاب شده زل بزنید، آن روزی که دشمن بعثی به ما حمله کرد و تمامیت این خاک داشت تهدید می‌شد زن و زندگی و کار و دنیا و لذت هایشان را ول کردند و رفتند که خال به وجود وطن نیفتد و موج رقص پرچم همین نامنظم و زیبا برقرار بماند.

آن روزی که این رعناجوانان رفتند نه از بنیاد شهید خبری بود نه از درصد جانبازی نه از سهمیه کنکور خبری بود نه از سهمیه وارداتی خودرو خارجی. آن‌ها رفتند و کمر پدرهاشان تا شد و جگر مادرهاشان تاول زد. رفتند که این خاک سربلند بماند و ماند و حالا شما می‌دانید و این مملکت.

چند سال پیش یکی از رفقا می‌گفت که یکی از نماینده‌ها که در مجلس قبلی رأی آورده بود، کت و شلوار و عطر و ادکلن زده رفته بود پیش یک صاحب نفسی و پیر راهی، که نصیحتش کند و تأییدش کند و مؤید محفوظ بشنود و بعد از این دیدار عکس و استوری‌ای دشت کند و لایک و کامنت درو کند.‌

می‌گفت رفته بود و پیر آمده بود و آقای نماینده گفته بود رأی آوردم چند کلمه‌ای نصیحتم کنید و پیر دست به ریشش کشیده بود و گفته بود هم به خودت می‌گویم و هم سایر رفقای نماینده ات: سلام برسانید و بگویید جهنم رفتنتان قطعی شد! دست و پا بزنید با خدمت به مردم از جهنم بیایید بیرون...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->