حوزه اخلاقیات دارای ضوابط و چهارچوبهایی است که افراد را به سمت پیروی از اصول و نهایتا شکل گیری رفتارهایی سوق میدهد. ضوابطی که در دو حوزه خصوصی و عمومی قابل بررسی است و گاها تضادها و اختلافاتی میان آن شکل میگیرد. درحال حاضر مرزهایی میان اخلاق عمومی و اخلاق خصوصی وجود دارد و میتوان گفت اخلاق عمومی در دنیای مدرن بیشتر عینی بوده و مفهوم بنیادینی است که بسیاری از اصول نیز بر پایه آن استوار شده است چنانچه این مفهوم در حوزه هایی، چون اقتصاد، حقوق قضایی و مسئولیتهای اجتماعی به کار گرفته میشود.
در حوزه اخلاق خصوصی شناخت اصول و چهارچوبها عموما شخصی و شهودی است و تشخیص آن بسیار سختتر از اصولی است که اخلاق عمومی در هر بخش روشن میسازد. در اخلاق خصوصی افراد میبایست به دنبال کنترل نفس و حالات درونی باشند حال آنکه در حوزه اخلاق عمومی آنچه بر تمامی افراد جامعه اثرگذار است، مورد توجه خواهد بود. در واقع اخلاق عمومی ابتدا باید مجموعهای از ارزشها و هنجارهای مورد پذیرش عموم مردم باشد.
درحال حاضر در دنیای کنونی و شکل گیری جنبشهایی که بر آزادیهای فردی تاکید کرده و اخلاق عمومی را که افراد طی آن پیرو اصول و ارزشهای حاکم هستند، گاها تنش و تعارضهایی شکل میگیرد و میان آنکه اولویت به کدام حوزه میرسد؛ اختلاف نظرهایی وجود دارد. بدیهی است که برخی مفاهیم، چون دمکراسی و منزلت انسانی جزو مواردی هستند که میتواند مورد اختلاف باشد چرا که تبیین و تحلیل محتوای خود این مفاهیم نیز چالش برانگیز و مبهم است و در اینجا مسیر دستیابی به مفهومی روشن از اخلاق عمومی دچار ابهام میشود.
در این بین اخلاق عمومی از اصولی برخوردار است که شامل عمومیت به معنای مقبولیت و پذیرش گسترده؛ عقلانیت که در طول تاریخ رابطه معکوسی با مفهوم اکثریت داشته است و قابل تامل میباشد؛ اصل خود ایینی به عنوان یک اصل بینابین که فرد طی آن در انتخاب مسائل عمومی و اجتماعی پیش رو دارای ازادی فردی باشد؛ اصل آزادی و نهایتا اصل تساهل و بردباری در مقابل افکار و عقاید متفاوت از ما میشود. این اصول از آن جهت دارای اهمیت هستند که اخلاق عمومی به گونهای کارآمد شکل بگیرد.
بسته به میزان بهره گیری از اصول ذکر شده، جوامع مختلف در بعد مفهوم اخلاق عمومی متفاوت خواهند بود. از آنجا که گستره آزادیهای فردی نهایتا محدود است، شکل گیری اخلاقی عمومی کارامدی که بتواند با کارکرد مناسب و با ایجاد کمترین میزان تنش و تعارض با حوزه آزادیهای فردی جامعه را در مسیر درستی پیش ببرد حائز اهمیت بسیار است. بر این مبنا باید گفت در تمامی جوامع اخلاق عمومی حاکم است، اما نهایتا میزان بهره گیری از اصول خواهد توانست به اعتماد عمومی و نهایتا مفاهیم دارای اهمیتی، چون امنیت و افزایش سرمایه اجتماعی در شرایطی که افراد از آزادیهای فردی مناسبی برخوردار هستند بینجامد.