شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ ما هم زمان با فرارسیدن روز جهانی «گرافیک»، برای شناسایی نقاط قوت و ضعف فعلی تدریس گرافیک در مراکز رسمی و غیر رسمی مشهد و بررسی وضعیت نسل جدید هنرجویان گرافیک به سراغ سه مدرس و طراح گرافیک رفتیم و نظر آنها را دراین باره جویا شدیم که در ادامه میخوانید.
کاظم خراسانی، مدرس و طراح گرافیک، با اشاره به ویژگیهای اقتصادی، سیاحتی و زیارتی مشهد، میگوید: مشهد از لحاظ حریم جمعیتی اش و حضور هنرمندان نامی به ویژه در حوزه گرافیک و تبلیغات، شهری مهم، حساس و تأثیرگذار است.
با وجود این، فضای آموزشی آن دست کم در شش هفت سال گذشته خروجی قابل توجهی مشابه سابق نداشته است. این درحالی است که تعداد دانشگاههای غیردولتی در مشهد بیشتر شده اند و به قول یکی از استادان پیشکسوت، در هر خانوادهای یک طراح گرافیک به نمایندگی از جامعه گرافیک داریم.
این هنرمند کاهش میل و رغبت دانشجو متأثر از نبود شغل پس از فارغ التحصیلی را یکی از دلایل اصلی افت آموزش در مشهد میداند و میگوید: در سالهای خیلی دور خروجی رشته گرافیک پذیرفتنی بود، ولی الان به ندرت میتوانیم در کلاسها گرافیست خوب پیدا کنیم. خراسانی همچنین یادآور میشود: کیفیت آموزش در دانشگاه هم ضعیف شده است که یکی از علت هایش را میتوان کم رنگ شدن حضور برخی استادان مؤثر در دانشگاهها دانست. این استادان معمولا به دلیل حق الزحمههای اندکی که دانشگاه پرداخت میکند، ترجیح میدهند بیرون از این محیط مشغول فعالیت شوند.
او با اشاره به سرفصلهای درسی متعدد و زیرشاخههای گسترده رشته گرافیک بیان میکند: دانشجویان ما فکر میکنند که فقط باید طراح خوبی باشند، یعنی پشت میزشان بنشینند و پوستر، نشانه، جلد کتاب و... طراحی کنند؛ اما آنها باید با حوزههای مدیریت هنری، تبلیغات و کار گروهی هم آشنا شوند و در کنار طراحی، برنامه ریزی، طراحی و اجرای پویشهای مختلف تبلیغاتی، شناخت رسانههای مناسب با هر محتوا و... را تجربه کنند. متأسفانه این مباحث در دانشگاهها بسیار اندک است یا تدریس نمیشود و دانشجویان فقط به فضای طراحی محدود میشوند. به نظر خراسانی، دانشجویانی موفقتر هستند که علاوه بر حضور در کلاسهای درس، در آژانسهای تبلیغاتی هم حاضر شوند، کارآموزی بروند و ارتباط مستقیمی با مشتری و سفارش دهنده و چالشهای روبه روشدن با آن برقرار کنند و تجربه بیاموزند.
او همچنین به اهمیت حضور دانشجویان در کارگاههای انتقال تجربه در کنار کلاسهای درس دانشگاه تأکید میکند. این هنرمند در پایان صحبت هایش درباره ورودیهای جدید رشته گرافیک نیز یادآور میشود: نسل جدید به واسطه حضور گسترده در فضای مجازی، دید بصری قوی تری نسبت به نسلهای گذشته اش دارد، اما درواقع خروجی قابل توجهی نسبت به نسل گذشته ندارد.
او ادامه میدهد: در گذشته تعداد قابل ملاحظهای طراح خوب پرورش مییافت و امروز به راحتی نمیتوان طراح خوب و استانداردی را از بین فارغ التحصیلان برای معرفی به استودیوها و آژانسهای تبلیغاتی انتخاب کرد.
خراسانی همچنین تأکید میکند: منابع و سایتهایی که در همه دنیا خوراک آماده طراحان گرافیک هستند، از دیگر مواردی هستند که یک طراح خوب را دیگر وادار به تفکر، اتود زدن و طراحی مناسب نمیکنند. نبود شناخت درست مشتری از طراحی مناسب نیز از معضلات همیشگی جامعه گرافیک بوده و هست.
حامد محمدیان که سابقه تدریس در دانشگاه ها، آموزشگاهها و دورههای خصوصی را در کارنامه خود دارد، درباره استادانی که این روزها رشته گرافیک را تدریس میکنند، میگوید: به نظرم برخی استادان گرافیک، صلاحیت معلمی را ندارند و مدیر گروه یا رئیس آموزش آنها را اشتباه انتخاب کرده اند.
او با تأکید بر ضرورت مرزکشیدن میان معلمان و هنرمندان میگوید: یک استاد برای انتقال مطالب درسی باید روان شناسی بلد باشد و بتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند و حرفشان را بفهمد. ازاین رو یک طراح گرافیک حرفهای لزوما نمیتواند یک مدرس خوب هم باشد. محمدیان ادامه میدهد: معضل دیگر، حق الزحمههای اندکی است که دانشگاه به استادان پرداخت میکند. این اتفاق باعث شده است برخی استادان از تدریس انصراف دهند و دانشگاهها هم به سراغ استادان کم تجربهتر یا دانشجویان تازه فارغ التحصیل شده بروند.
این استاد دانشگاه همچنین درباره تفاوتهای نسل جدید با گذشته یادآور میشود: بچههای دهه ۶۰ از لحاظ شخصیتی متواضعتر بودند و میل بیشتری به یادگیری و رشد شخصی داشتند، اما نسل جدید گویا خودش را نیازمند دانش نمیبیند و احساس میکند با مسائل دیگری مانند پول و رابطه میتواند کارش را پیش ببرد.
او ادامه میدهد: الان دانشجویان فقط به قبول شدن فکر میکنند و متأسفانه تعداد افراد مشتاق در میان آنها بسیار کم است. البته این وضعیت در آموزشگاه و سپس در کلاسهای آزاد بهتر است و هنرجویان با اشتیاق بیشتری شرکت میکنند. محمدیان در مجموع وضعیت آموزش در مشهد را رضایت بخش نمیداند و تأکید میکند: حوصله نداشتن مخاطب برای یادگیری و دغدغههای مختلف معلمان باعث شده است آن دادوستدی که باید بین این دو دسته برقرار شود، به درستی شکل نگیرد.
این استاد دانشگاه یادآور میشود: وقتی استادان در کلاسهای دانشگاه میبینند اشتیاق به یادگیری وجود ندارد، کمترین میزان اطلاعات را در اختیار دانشجویان میگذارند و دانشجویان هم با همان اطلاعات کم وارد بازار کار میشوند و توانایی لازم را برای طراحی ندارند.
او همچنین با اشاره به استقبال هنرجویان از کارگاهها و دورههای آموزشی کوتاه مدت، میگوید: عموم مردم به ویژه قشر جوان، حوصله شان نسبت به گذشته کمتر شده است. ازاین رو از کارگاههای زودبازده بیشتر استقبال میکنند و باتوجه به انگیزه شان، دادههای بهتری هم دریافت میکنند؛ درحالی که در دانشگاه این انگیزه وجود ندارد و کاری هم نمیتوان برای آن انجام داد، مگر اینکه همه همت کنند و به شیوه دیگری درس دهند.
محمدیان که کارگاههای انتقال تجربه را در این مسیر بسیار تأثیرگذار میداند، میگوید: به نظرم یکی از پارامترهای مهمی که باید خارج از دنیای گرافیک هم به آن بپردازیم، یادگیری گفت وگوکردن است. الان نسل جدید فقط برای سرگرمی بلد است گفتگو کند و نمیداند چگونه با مشتری یا افرادی که میخواهد با آنها تجارت داشته باشد، صحبت کند. ازاین رو به نظرم باید در دانشگاه، درس و واحدی برای یادگیری گفت وگوکردن تعریف شود.
این استاد دانشگاه نظرش درباره نسل جدید رشته گرافیک را چنین بیان میکند: نسل جدید بسیار به کپی کاری اعتقاد دارد و دسترسی راحت به اینترنت آنها را تنبل کرده است. با وجود این، من همواره سر کلاس هایم اصرار دارم که دانشجویان از ذهن خودشان استفاده کنند و بهره گیری از ابزارها را در اولویت دوم قرار دهند.
او یادآور میشود: هنر گرافیک مجموعهای از توانمندیهای مختلف در حوزه هنر است و ما به کسی میتوانیم بگوییم طراح گرافیک که مبانی هنر را بداند، سبکهای مختلف در دنیا را بشناسد و همچنین عکاسی، نقاشی و خوش نویسی بلد باشد. اما الان بسیاری از هنرجویان به واسطه استفاده از ابزارها تنبل شده اند و برای یادگیری خوش نویسی، نقاشی و... مقاومت میکنند. درواقع آنها باور دارند همه چیز را میتوانند با استفاده از نرم افزار بکشند، اما این تفکر غلط است و خلاقیتشان را کم میکند.
محمدیان در پایان صحبت هایش میگوید: به نظرم فقط ۱۰ درصد هنرجویان نسل جدید خلاق هستند و میتوانند اتفاقات متفاوتی را در گرافیک مشهد رقم بزنند و بقیه خیلی جای کار دارند.
مجتبی ادیبی، طراح گرافیک که مدتی در تهران مشغول به فعالیت بوده است، باور دارد خروجی آموزشگاهها و دانشگاههای مشهد نسبت به گذشته بهتر شده است.
او همچنین میگوید: دانشجویان جدید به دلیل وجود اینترنت خیلی آگاهتر هستند و تا حدودی در جریان گرافیک روز دنیا قرار دارند. همچنین باتوجه به فعالیت آموزشگاههای مختلف در زمینه گرافیک، آنها فرصت این را دارند که در کنار دانشگاه، در فضای دیگری هم آموزش ببینند.
این هنرمند همچنین فعالیت آموزشگاهها و دانشگاهها در مشهد را مؤثر میداند و یادآور میشود: الان اگر به آثاری که در سطح دانشجویی اجرا میشوند نگاه کنید، با آثار بهتر و استانداردتری نسبت به گذشته روبه رو میشوید که بی شک تأثیر فضای آموزشی است که در مشهد در جریان است. او درباره ویژگیهای آثار نسل جدیدی که در حوزه گرافیک فعالیت میکنند نیز بیان میکند: هنوز برای قضاوت درباره نسل جدید و شاخصههای کاری شان خیلی زود است و باید چند سال دیگر صبر کنیم تا بتوانیم ویژگیهای کاری آنها را بررسی کنیم.
ادیبی با اشاره به تأثیر زیاد فضای مجازی بر نسل امروز گرافیک، میگوید: نسل جدید به منابع بیشتری دسترسی دارد و با ترند روز دنیا آشناست. این اتفاق مثبتی است ولی من درست نمیدانم که همه چیز هم طبق فضای مجازی پیش برود.
این هنرمند همچنین درباره کارایی شیوه کلاسیک تدریس نسبت به کارایی حضور در کارگاههای انتقال تجربه در دنیای امروز، میگوید: با وجود آنکه فضای آکادمیک ما قدیمی است و آنچه در دانشگاهها تدریس میشود، مطابق علم روز دنیا نیست، بازهم نمیتوان آن را حذف کرد. درواقع ما هم به شیوه کلاسیک تدریس و هم به کارگاههای هنروتجربه نیاز داریم و باید هر دو را به موازات هم پیش ببریم.
او ادامه میدهد: آموزش کلاسیک به تنهایی پاسخگوی نیاز جامعه امروز نیست و نمیتواند خلاقیت ایجاد کند. درواقع دانشجو اگر میخواهد خلاق باشد، باید منابع دیگر را بررسی و آثار طراحان مختلف را تماشا کند.
ادیبی برگزاری نمایشگاه و کارگاههای آموزشی را در بهبود وضعیت گرافیک در مشهد مؤثر میداند و یادآور میشود: متأسفانه این روزها خیلی کم شاهد برگزاری کارگاهها و نمایشگاههای گرافیک در مشهد هستیم که علت را هم شاید بتوانیم بی انگیزه بودن هنرمندانمان بدانیم. همچنین ما در حوزه گرافیک جشنوارهای در حد نام مشهد نداریم که بتواند شورواشتیاقی ایجاد و هنرمندان جدید را معرفی کند.
این هنرمند میافزاید: الان فضای کشور به گونهای است که هنرمندان ترجیح میدهند فقط کارهای شخصی خودشان را پیگیری کنند و دیگر به دنبال هم فکری و فعالیت گروهی نیستند.