بالاخره در این ایام کرونا سریال ۶۲ قسمتی بریکینگ بد را دیدم. ماجرای پر هیجان دو باجناق که یکی رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر است و دیگری استاد شیمی که کمکم تبدیل می شود به بزرگترین تولید کننده مواد مخدر.
امروز سیزده به توی خوبی برگزار شد. میگویند هم مردم خوب رعایت کردند و هم نیروهای انتظامی خب نگذاشتند. از هر دو گروه تشکر. ما هم ناهار را روی تراس خانه خوردیم. نفهمیدیم سیزدهمان به تو حساب شد یا به در؟ خدا هم عدل همین امسال که باید از جور کرونا اسیر و عبیر خونه باشیم، برای امتحان میزان مبارزه با هوای نفس ما، هوای آفتابی و بهاری و چهچه بلبل نازل کرد. بعد کرونا چه «جامعه عارف واصلی» پیدا بکنیم.
پیشبینی من این است که دنیای بعد کرونا دنیای اوج دیکتاتوری و حاکمیت امنیتیهاست . یکی به دلایل اطلاعات وسیعی که از مردم در اختیار حکومتها قرار گرفته است و دیگری به خاطر رها شدن مردم از کرونا و تلاش حکومتها برای سرکوب این رهاشدگی. انشاالله تحلیلم غلط باشد. خیلی ذهنم را مشغول کرده بود. بگم و بد باشم بهتر از اینه نگم و بلا نسبت خر باشم.
میگویند یکی از همکاران ما روی منبر سر شوق آمده بود و گفت بنا به نقل تاریخ مولا علی در جنگها هزاران نفر از کفار را از دم شمشیر گذراند. طلبهای هم داشت سخنرانی را یادداشت میکرد. به جای هزاران نفر نوشت، دهها نفر. رفیقش که داشت نگاهش می کرد گفت چرا ننوشتی هزاران نفر؟ گفت گناه دارند این همه کشته شوند. حالا هم شده ماجرای آمار فوتیهای کرونا در ایران و خیلی کشورهای دنیا. گناه دارند این قدر مرده باشند. اصلا روحیه مردم خراب میشود.
منظورم رییس جمهور نازنین خودمان نیست. ولی روحیه خراب شود بهتر از این است که احساس امنیت کنند و بیتوجهی شوند و بمیرند.
وضع کرونا درایران و دنیا واقعا بد است. هنوز کشورهای پر جمعیتی مثل برزیل و مکزیک و بلاروس نمیخواهند زیر بار کرونا بروند. آنها هم الو خواهند گرفت. فکر میکنم توی جاده کرونا اول راهیم. تابلوهای دم شهرها را دیدید؟ حد ترخص شرعی؟ ما به آنجا هم نرسیدیم.
یکی نوشته الان تو قرنطینه که فرصت دارم نیم ساعتی است که زیر چشمی هندزفری را نگاه میکنم ببینم چه جوری همیشه خودشو گره میزنه این کثافت دراز. اینم جوک.
تافردا