چند سالی است که بیست وپنجم اردیبهشت، گذشته از یادروز فردوسی فرزانه، روز پاسداشت زبان فارسی هم هست. فردوسی و فارسی و شاهنامه و زبان، نه تنها به هم گره خورده اند که این گره ناگسستنی است و فردوسی و شاهنامه بی زبان فارسی معنا و مفهومی ندارد. به تعبیر استاد خالقی مطلق، مصحح بهترین و علمیترین تصحیح شاهنامه: «امروز اهمیت زبان فارسی در کنار اهمیت هویت تاریخی فرهنگی و ملی، مهم ترین آموزه این کتاب است و این دو آموزه از یکدیگر جدا نیستند.» بی گمان جامعه رشدیافته باید زبانی رشدیافته داشته باشد. ازاین رو، پاسداری از زبان فارسی برای ما یک وظیفه است.
زبان فارسی امروز با آسیبهای فراوانی روبه رو است؛ انبوه رسانههای رسمی و غیررسمی و فراوانی شمار کسانی که به صورت حرفهای یا غیرحرفهای مینویسند و قلم در دست دارند، بر دغدغه دلسوزان افزوده و نگرانیها را جدیتر کرده است؛ و البته این سخن دکتر میرجلال الدین کزازی را نباید از خاطر برد که «اگر اکنون ما گرد همدیگر جمع شده ایم و به زبان شیوای فارسی با یکدیگر سخن میگوییم، مدیون فردوسی و «شاهنامه» هستیم. زبان استوار و بی عیب و نقص برای شکوه و شگرفی «شاهنامه» کافی است. فردوسی تنها سخنوری است که توانسته به زبان راستین پارسی بدان سان که میسزد و میبرازد، راه ببرد و این زبان را به شایستگی به کار بگیرد.»
در این میان سهم دولت در این بلبشوی زبانی بیشتر است، هم از این لحاظ که مجموعه سازمانهای مرتبط با قوای سه گانه، جدیت و کوشش درخوری برای پاسداری از زبان فارسی به خرج نمیدهند، هم به این دلیل که به همان قوانینی که خود برای پاسداری از زبان فارسی تنظیم و تدوین کرده اند، پایبند نیستند.
به طور مشخص تصویب قانون منع به کارگیری واژههای بیگانه در مجلس و نیز تصویب «دستور خط فارسی» در دولت و الزام آن برای همه ارکان حکومتی حتی قوه قضاییه، چندان جدی گرفته نمیشود. بسیاری از نوشتهها و متنهایی که امضای سازمانهای دولتی را دارد، با اصول فارسی نویسی و درست نویسی فاصله دارد. با عنایت به این ضرب المثل که «حرمت مسجد را متولی نگه میدارد»، حق این است که ابتدا دولت و نهادهای زیرمجموعه آن پایبندی خود را به دستورخط ثابت کنند، آن گاه امیدی برای کاربست آن در جامعه خواهیم داشت.
به راستی چرا دولت وزارت خانههای خود را وادار نمیکند به این قانون پایبند باشند؟ چرا وزارت علوم این دستورخط را به دانشگاهها ابلاغ رسمی نمیکند تا هر دانشگاهی شیوه نامهای خاص خود نداشته باشد؟ چرا به صداو سیما ابلاغ نمیشود تا آن را به کار گیرند؟ چرا به وزارت فرهنگ و ارشاد اعلام نمیشود تا ناشران (دست کم دولتی ها) و رسانهها از یک شیوه نامه پیروی کنند؟ با یک دستی در شیوه نامه، آنچه اتفاق میافتد، رهایی زبان و خط فارسی از آشفتگی و پریشانی است و این خود مصداق پاسداری از زبان فارسی خواهد بود.
سوگمندانه باید گفت که زبان فارسی در روزگار ما کوچکتر از آن چیزی است که در روزگارانی جغرافیای وسیعی را در بر میگرفت و به تعبیر دکتر علی اشرف صادقی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زبان فارسی پیوستگیِ تاریخیِ شگفتی داشته است و از نیک بختیهای آن است که از روزگارِ هخامنشیان تا به امروز پیوستارِ زبانی داریم و زبانِ پارسی از آن کهن روزگار تا به امروز راهی سرراست را پیموده است، با این حال، خطر همیشه بیخ گوش این زبان بوده است و خواهد بود.
آثار این خطر را میتوان در این نگاه رهبر معظم انقلاب دید که «یک روز از چین تا روم و همین آسیای صغیر، مرز زبان فارسی را تشکیل میدادند. انسان میبیند که در دوران عثمانی، دیوان و مکاتبات آنها به زبان فارسی بوده است و شعرایی به زبان فارسی داشتند. بهترین شعرای بخشی از دوران عثمانی، شعرای فارسی گو هستند؛ وضع هند و شبه قاره هند هم که معلوم است.» و این زبان به واقع نیازمند پاسداری و پاسبانی است.