به گزارش شهرآرانیوز، تا ظهر روز ۳۰ اردیبهشت ماه، به یقین هیچ کس در ایران اسلامی فکرش را هم نمیکرد که سفر رئیس جمهور به نقطه صفر مرزی آذربایجان برای افتتاح چند پروژه عمرانی قرار است نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی باشد. دقایقی بعد از حدود ساعت ۱۵ همان روز بود که انتشار خبری از بالگرد مفقودشده رئیس جمهور همه را در شوک فرو برد. چشمهای نگران و دلهای پریشان در جریان شانزده ساعت جست وجوی بدون وقفه لحظه به لحظه ملتهبتر میشد تا سرانجام سرتیتر فراخوانهای رسمی دعا برای سلامتی آیت ا... رئیسی، به حاشیه مشکی در شبکههای تلویزیونی، زیرنویسهای خبر فوری و پیراهن عزا بر تن گویندگان خبر ختم شود.
دیگر اسم رئیس جمهور یک پیشوند جدید پیدا کرده بود؛ «شهید آیت ا... سیدابراهیم رئیسی» به همراه هفت نفر از یارانش، ازجمله وزیر امور خارجه، استاندار آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز به شهادت رسیدند و ایران اسلامی به محوریت تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد، مهیای بدرقه خادم جمهور شد.
اگرچه زمان رسمی آغاز مراسم در تبریز، ساعت ۹:۳۰ صبح اعلام شده بود، از ساعت ۷ صبح، عرصه میدان شهدای تبریز سیاه پوش از حضور هزاران نفر از مردم غیور این شهر بود. یکی از شرکت کنندگان برایم تعریف میکرد که حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، این میدان به نام «میدان توپخانه» مشهور بود و از زمان مشروطه، تشییع قهرمانان ملی از این مکان آغاز میشد. پس از انقلاب نیز با تغییر نام به «میدان شهدا»، این نقطه مبدأ تشییع پیکرهای پاک شهدای انقلاب و دفاع مقدس بود و اکنون پس از سال ها، یک بار دیگر قرار شد پیکر شهدای خدمت بر دستان آذریهای غیور و دلاور بدرقه شود.
آغاز رسمی مراسم با قرآن کریم بود. قاری به تلاوت آیاتی از سوره مبارکه آل عمران پرداخت و زمانی که به آیه «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ الله أَمْوَاتًا» رسید، فریاد و فغان مردم در عزای رئیس جمهور شهیدشان بلند شد. مردم به احترام قرآن سکوت کرده بودند و به محض اینکه ندای ملکوتی کلام وحی خاموش شد، آذریها به سنت دیرینه خود حلقههای کوچک تشکیل دادند و شروع به دودمه خوانی کردند. جالب این بود که در واقع، هیچ کس این بزم عزا را سازمان دهی نمیکرد. مردم خودشان دوست داشتند به سبکی که میخواهند، به سوگ سیدابراهیم بنشینند.
چند دقیقه مانده به ساعت ۱۰ صبح، چشمها چرخید، سرها برگشت و همه به هشت تابوتی خیره شدند که مزین به پرچم سه رنگ ایران بر روی کامیون حامل پیکرها قرار داشت. بر هرکدام نیز تصویری از یک مرد نقش بسته بود که همه آنها تا دو روز قبل، پرچم داران مردم داری، خدمت مخلصانه و رفتار متواضعانه با ملت بودند. تا چشم مردم به کامیون افتاد، سیل جمعیت به سمت آن روانه شد. مردم بر سر و سینه میزدند، اشک میباریدند و دست هایشان بر هم سبقت میگرفت تا به تابوتهای مطهر تبرک بجویند.
بی شک حال مردم تبریز در این لحظه را هیچ قابی از عکاسان و قلمی از خبرنگاران نتوانست به طور کامل ثبت کند. هرچه بود، قطرهای بود از دریای قدرشناسی، اندوه بی پایان و داغ وصف ناشدنی بر دلهایی که شاید تا چند روز قبل، حتی گلایهمند از وضع موجود بودند، اما اکنون شهادت خادم الرضا (ع)، برهانی از اخلاص «رئیسی عزیز» برایشان بود.
شاخصترین صحنه از ازدحام شگفت انگیز مردم اگرچه پای تابوتها و در نقاط نزدیک به کامیون رقم خورد، من صفای مراسم را در دلدادگی آن مادر شهیدی دیدم که به دلیل کهولت سن نمیتوانست نزدیک کامیون شود، اما از همان پیاده رو و با فاصله، عکس فرزند مفقودالاثر خود را در دست داشت و غریبانه اشک میریخت.
چند ده متر آن طرف تر، سرباز راهوری اول خیابان در موقعیت خدمت ایستاده بود و صورت خیس از اشکش را مرتب با آستین پاک میکرد و در طرف دیگر، شانههای پیرمرد واکسی بدون وقفه میلرزید و قبله نگاه همه اینها هم کامیون حامل پیکر شهدا و لبخند مشهور آقای رئیس جمهور بود تا «سید محرومان» و «مردی از جنس مردم»، این چنین انعکاس حقیقی پیدا کند.
پایان مراسم با ورود پیکرها به مقر سپاه عاشورا رقم خورد؛ اما تا حدود ساعت ۱۲:۲۰ و اذان ظهر به افق تبریز، جمعیت همچنان در خیابان بود، عزاداری میکرد و اشک میریخت. در انتها، پراکنده شدن تدریجی مردم پرده آخر حماسهای بود که یکم خرداد ۱۴۰۳ را به تقویم افتخارات تبریز قهرمان افزود.
پس از انتقال پیکرها به فرودگاه مهرآباد، خانواده شهید و هیئت وزیران برای نخستین بار پس از عزیمت رئیس جمهور شهید به آذربایجان، این بار از رئیس دولت به شکلی متفاوت استقبال کردند. رئیسی عزیز این بار در تابوتی مزین به پرچم سه رنگ ایران به تهران بازگشته بود و اگرهم رئیس جمهور رفته بود، اکنون شهید جمهور نام داشت. پس از آیین استقبال از پیکر شهدای خدمت در پاویون فرودگاه مهرآباد با حضور هیئت وزیران، پیکر شهید راهی عتبه مقدسه قم شد.
از ابتدا بنابر این بود که بر پایه تعلق خاطر و دلبستگی قلبی شهید رئیسی به کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه (س)، مراسم قم بیشتر ماهیت زیارتی داشته باشد؛ اما خیابانهای منتهی به حرم که سیاه پوش شد، خیلی زود مشخص شد که قرار نیست مراسم قم محدود به یکی دو ساعت بماند
شاید بتوان شگفت انگیزترین صحنه در کل مراسم تشییع شهید رئیسی را همین جا دانست؛ یعنی جایی که انباشت سینه به سینه جمعیت در مسیر ۸۴ کیلومتری قم تا مسجد مقدس جمکران، سرتاسر این جاده را سیاه پوش کرده بود و خیلی هایشان حتی امکان زیارت پیکر شهدا از نزدیک را نیافتند؛ اما همین «آمدن» آن ها، نشانی از قدرشناسی شان برای مجاهدتهای خستگی ناپذیر شهدای خدمت بود.
شب هنگام، کامیون حامل پیکر شهدا به تهران بازگشت و در نهاد ریاست جمهوری، هیئت وزیران و خانواده رئیس جمهور شهید یک بار دیگر فرصت یافتند تا در کنار عزیزانشان (و البته عزیزان ملت) به مناجات و سوگواری بپردازند. این آخرین وداع و استراحت بود؛ پیش از آغاز همه نیمه دوم رویدادها و قیامت تهران.
نخستین تصویر از سیل جمعیت میلیونی، عشق مردم و عمق سوگواری آنان در تهران نه از مسجد دانشگاه، بلکه از همان مسیر انتقال پیکرها به دانشگاه تهران مشهود بود. مردم نه فقط فضای مسجد، بلکه سرتاسر معابر دانشگاه و حتی مسیر اعلام شده برای تشییع را پر کرده بودند. به طور مطلق، هیچ جای خلوتی در هیچ جا وجود نداشت.
از زمین و زمان آدم میبارید. بسیاری حتی با کودکان خردسال و نوزاد خود به مراسم آمده بودند. دلها خون بود که پیکرها راه به مسجد دانشگاه تهران یافتند. بعد از حدود یک ساعت سوگواری و عزاداری، لحظه دیدار یار فرارسید و رأس ساعت ۹ صبح، رهبر معظم انقلاب برای اقامه نماز بر پیکر شهدا وارد شدند.
شاید بتوان گفت در دل همه مردم، وحشتی و آتشی بود که مبادا دوباره بغض ولی امر مسلمین جهان در ایستگاه «اَللهُمَّ اِنّا لانَعلَمُ مِنهُم اِلا خَیرا» بشکند و ستونهای عالم بر سر مردم آوار شود؛ با این حال، طنین صدای رسای رهبرمعظم انقلاب در این فراز، راه اشک خیلی از مردم را گشود. پس از اقامه نماز، مراسم رسمی تشییع در پایتخت ایران اسلامی از مبدأ دانشگاه تهران تا میدان آزادی برگزار شد و از حدود ساعت ۱۵ و پس از پشت سرگذاشتن امواج خروشانی از دریای حضور مردم، کاروان شهدا به سالن اجلاس سران بازگشت تا آیین ادای احترام مقامات کشورهای جهان به رئیس جمهور شهید ایران برگزار شود.
بیرجند هم مثل مشهد از آن شهرهایی است که قرابت و وجه اشتراک مضاعفی با شهید جمهور دارد. آیت ا... رئیسی، نماینده خراسان جنوبی در مجلس خبرگان رهبری بود و خیلی از این مردم روایت میکردند که یا ۸۸ روز قبل در جریان سفر استانی شهید رئیسی، یا در دیدارهای مردمی، بی واسطه در محضرش حاضر شده، طرح دغدغه کرده و مطالبه داشته اند. حالا همه آنهایی که زمانی سیدمحرومان دنبال کارشان را گرفته بود، خود به دنبال پیکرش آمده بودند و همچون سایر شهرها، نه از ساعت ۷:۳۰ بلکه از ساعتها قبل، منتظر آمدن آقای رئیس جمهور بودند.
پیش از ورود به بیرجند، شهید آیت ا... محمدعلی آل هاشم به جمع مردمش در تبریز بازگشت، شهید حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، راهی شهر ری شد و کادر پرواز نیز راه تهران، نجف آباد و قزوین را درپیش گرفتند. از این جمع، فقط رئیس جمهور ماند که همراه با سرتیم حفاظتی وفادار و قهرمانش و همچنین مالک رحمتی، استاندار شهید آذربایجان شرقی، راهی بیرجند شوند.
پس از فرودگاه بین المللی شهید کاوه بیرجند، میدان جانباز این شهر به عنوان مبدأ مراسم تشییع شاهد صدهاهزار نفر از مردمی بود که یاحسین گویان از شهید جمهور استقبال کردند. اشکها مضاعف از دیده جاری میشد، وقتی مجری مراسم یادآوری میکرد که مقصد بعدی این شهدا، شهر امام مهربانی هاست. سرانجام عزیز ملت و یارانش حوالی ساعت ۱۱ ظهر بیرجند را به مقصد مشهدالرضا (ع) ترک کردند تا آخرین پرده از ۴۶ سفر استانی رئیس دولت یزدهم رقم بخورد.
آخرین وداع ایران با رئیسی عزیز در مشهدالرضا (ع) رقم خورد تا همان طور که امام رئوف (ع) اول داستان زندگی بابرکت سیدابراهیم بود، آخر آن نیز باشد. هرچه باشد، اینجا «شهید رئیسی» ملت ایران، حاج آقای رئیسی میشود و مشهدیها او را با تصاویر متعددی از حضور صمیمانه در محلات محروم حاشیه شهر و خطبه خوانی مخلصانه در شبهای قرآن به سر قدر به یاد میآورند.
سیدابراهیم یک مکتب و الگوی مردان سیاست است؛ اما پیش و بیش از این ها، همشهری نورچشمی مشهدی هاست. این قرابتهای معنایی، مراسم بدرقه خادم خورشید در مشهدالرضا (ع) را به حماسهای با حضور حدود ۳ میلیون نفر تبدیل کرد که افزون بر شصت رسانه بین المللی آن را به طور زنده پخش کردند.
سرانجام پیکر پاک و مطهر تولیت شهید، سید محرومان و رئیسی عزیز در رواق دارالسلام حرم مطهر رضوی، در وجه پایین پای سلطان توس و در نزدیکترین فاصله از آن به خاک سپرده شد. پیکر شهید موسوی، سرتیم حفاظت رئیس جمهور شهید، نیز راهی شهرری شد تا در آنجا به خاک سپرده شود. اهالی شهرستان مراغه نیز پیکر شهید مالک رحمتی، استاندار باکفایت و مخلص آذربایجان شرقی، را بدرقه و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپردند تا فصلی تلخ، اما جاودانه از روایت خدمت، ایمان و ایثار در تاریخ انقلاب اسلامی به پایان برسد.