زورگیری با بطری شکسته؛ پلیس را مجبور به شلیک کرد شهادت یک محیطبان در درگیری با شکارچیان غیرمجاز در کهگیلویه رمزگشایی از قتل برادر با همدستی مادر! دستگیری قاتل مرد جوان در بیابان‌های جنوب تهران برخورد میکسر بتن با ۳ خودرو و یک ساختمان در سعادت‌آباد تهران حادثه آفرید جزئیات نجات گروگان‌های هندی از چنگ باند آدم‌ربایان خارجی در تهران شلاق و کار در خانه سالمندان، مجازات تعرض به دختر جوان ماجرای زورگیری وحشتناک قمه کش نقابدار از زنان در مشهد سخنگوی آموزش و پرورش پرداخت عیدی به معلمان در اعیاد پیش رو را تکذیب کرد دستور جدید معاون وزیر آموزش و پرورش برای بازسازی مدارس سنگی صدور هشدار هواشناسی در خصوص تشدید بارش در خراسان رضوی و ۱۳ استان دیگر (۱۳ خرداد ۱۴۰۴) پیامک انقضای گواهینامه در دستورکار پلیس راهور فراجا قرار دارد برنامه‌ریزی دوره‌های جدید برای توانمندسازی معلمان آماری نگران کننده از ذخایر آب سدها محمدرضا عارف: خشک شدن دریاچه ارومیه بر منطقه تاثیرگذار است خوراکی‌هایی که به طور طبیعی کلسترول بد را کاهش می‌دهند دشمن خاموش سلامت دهان وزارت بهداشت: آمپول‌های چاقی نباید برای همه افراد تجویز شود مراقب ترکیبات پنهان در بستنی‌های غیر مجاز باشید ابلاغ ماده واحده اصلاح و تکمیل جذب در آموزش و پرورش توسط رئیس جمهور کشف محموله گوسفند قاچاق در کاشمر (۱۳ خرداد ۱۴۰۴) ۵۰ هزار میلیارد ریال سود به اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان تخصیص یافت شایعه تخریب کُنارصندل تکذیب شد صدور هشدار سطح زرد هواشناسی در خراسان رضوی در پی پیش‌بینی بارش‌های رگباری (۱۳ خرداد ۱۴۰۴) رنج بسیار بازنشستگان برای دارو و درمان | شرکت‌های دارویی شستا حتی به تأمین اجتماعی دارو نمی‌دهند! ۵ رشته جدید به رشته‌های کارشناسی‌ارشد دانشگاه آزاد اسلامی مشهد افزوده شد بسته پذیرایی از مسافران کودک در هواپیما تلفات فُک‌های خزری افزایش یافت + فیلم
سرخط خبرها

شما طعم بستنی بچگی‌تان را به یاد دارید؟

  • کد خبر: ۲۳۳۱۶۵
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۶
شما طعم بستنی بچگی‌تان را به یاد دارید؟
منتظر اسنپ بودم که راننده زنگ زد و گفت: «خانم ایرادی نداره من دخترم همرامه؟» درجا گفتم نه آقا!

منتظر اسنپ بودم که راننده زنگ زد و گفت: «خانم ایرادی نداره من دخترم همرامه؟» درجا گفتم نه آقا! و بعد کلنجار رفتم با خودم که چرا حضور آن دختر بچه کنار پدرش ممکن است عیب و ایراد داشته باشد؟ و من چرا در جایگاه پاسخ به این سؤال مستأصل بودم؟

اصلا آن بچه وقتی شنیده که پدرش به یک غریبه گفته: «ایرادی نداره من دخترم همرامه؟» چه در سرش گذشته و چه فکری کرده؟

پراید نقره‌ای جلو در خانه منتظر بود، دختر، پیراهن چهارخانه آبی تنش بود و مو‌های طلایی داشت، برگشت عقب نگاهم کرد، خوشمزه خندید و سلام داد و من این‌طور وقت‌ها دلم ضعف می‌رود برای این کوچک‌های دوست‌داشتنی. یک اسکناس ده هزارتومنی مچاله هم توی مشتش داشت که قرار بود برایش بستنی شود.

راننده کنار سوپرمارکت سرکوچه ترمز زد و به دخترش گفت: «ترانه! خودت برو بگیر»
ترانه خیلی زود دست خالی برگشت و گفت: نداشت!

سر خیابان آب‌میوه‌فروشی بود که بزرگ روی شیشه مغازه‌اش نوشته بود: بستنی...
گفتم: آقا اینجا نگه دارید بستنی دارد!
گفت: نه خانم دیر می‌شود و نگه نداشت! چه چیزی دیر می‌شود که این‌قدر این عبارت را زندگی می‌کنیم. نمی‌دانم! به کجا می‌خواهیم برسیم با این همه عجله هم نمی‌دانم!
باز من دوباره رفتم توی مکالمات ذهنی ترانه! و اینکه آن نیم‌ساعت لعنتی تا من برسم به مقصد چقدر می‌توانسته برایش سخت و بدمزه گذشته باشد.

ترانه ساکت بود و از پنجره ماشین بیرون را تماشا می‌کرد، پدرش یک موسیقی محلی با ریمیکس و تنظیمی ناشیانه پلی کرده بود.

اسکناس دیگر توی مشتش نبود و این هیچ پیامی جز نا‌امیدی آن بچه برایم نداشت. وقتی از ماشین پیاده شدم دیدم خوابش برده و ده‌هزار تومانی افتاده پایین صندلی.

من فکر می‌کنم که ترانه وقتی زنی بزرگ شد، از ظهر ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ فقط پیراهن چهارخانه آبی‌اش و آن حرف پدرش یادش مانده و احتمالا طعم بستنی بچگی‌ها، در خاطراتش گم شده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->