جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

درباره کتاب «کودک دریا» و درسی که به آدم بزرگ‌ها می‌دهد

  • کد خبر: ۲۳۵۹۱۹
  • ۰۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۴
درباره کتاب «کودک دریا» و درسی که به آدم بزرگ‌ها می‌دهد
بچه‌های داستان «کودک دریا» به درستی نمی‌دانند مقصد نهایی شان کجاست، تنها می‌دانند که نباید زیر بار ستم بروند و باید به دریا برسند. آن ها، در راه گذشتن از گذشته‌ای سخت و رسیدن به دریا، مشکلات سرما و راه‌های سنگلاخ را به جان می‌خرند، زیرا فهمیده اند که برگشتن به خانه دیروز و روزگار کتک خوردن یک اشتباه است که نباید صورت بگیرد.

حمزه خوشبخت | شهرآرانیوز؛ کودک دریا درس بزرگش را به آدم بزرگ‌ها یاد داد و سفرش را تا بی انتهای دریا ادامه داد. «یان»، پسرکوچولوی ریزه میزه قصه «کودک دریا»، به مخاطبان قصه اش یادآور شد که در موقعیت ستم نمانند و راه اقیانوس‌ها را در پیش بگیرند. حرف مهم دیگر این قصه شاید این باشد که آدم بزرگ‌ها باید مسئولیت حرف‌ها و رفتارهایشان را بپذیرند. اما قصه از چه قرار است؟

یک تصویر جدی و واقعی از دنیای کودکان

شبی، «یان» شش برادر خود را از خواب بیدار می‌کند و به آن‌ها می‌گوید که باید فرار کنند، چون پدرشان آن‌ها را به مرگ تهدید کرده است. هفت برادران قصه ــ که دیگر نمی‌خواهند کتک‌های پدرشان را تحمل کنند ــ به راهنمایی کوچک‌ترین برادر خود راهِ رفتن از خانه شان را پیش می‌گیرند. آن‌ها با لباس‌های مندرس خود جنگل‌ها و شهر‌ها را پشت سر می‌گذارند و در راه با آدم‌های متفاوتی برخورد می‌کنند و از دید خودشان راوی قصه می‌شوند. ماجرای هفت برادران به آدم بزرگ‌ها یک تصویر جدی و واقعی از دنیای کودکان نشان می‌دهد.

در قسمتی از داستان، از قول شخصیت نویسنده‌ای که برادران را دیده، چنین می‌خوانیم: «چشمانم را به در می‌دوزم. دزد عاشق و بی دست وپای رمان من با این بچه‌ها هزاران سال نوری فاصله دارد.» پس از دیدن بچه‌های داستان «کودک دریا»، نگاه نویسنده درباره نوشتن داستان عوض می‌شود.

بچه‌های داستان «کودک دریا» به درستی نمی‌دانند مقصد نهایی شان کجاست، تنها می‌دانند که نباید زیر بار ستم بروند و باید به دریا برسند. آن ها، در راه گذشتن از گذشته‌ای سخت و رسیدن به دریا، مشکلات سرما و راه‌های سنگلاخ را به جان می‌خرند، زیرا فهمیده اند که برگشتن به خانه دیروز و روزگار کتک خوردن یک اشتباه است که نباید صورت بگیرد.

داستان بسیار عمیق‌تر از این خلاصه واری است که نوشته شد. «کودک دریا» را باید خواند و در عمق جان احساس کرد. در هر فصل این کتاب، از گام‌های بچه‌هایی که رو به فردا می‌روند صدای موج دریا می‌آید.

چرا باید داستان «کودک دریا» را بخوانیم؟

در هر فصل از داستان، راوی‌های متفاوتی قصه را تعریف می‌کنند. این شکل از داستان نویسی باعث می‌شود مخاطبْ داستان را از زاویه دید‌های متفاوتی ببیند. این مسئله، یعنی همین حضور آدم‌های مختلف و نگاه‌های گوناگون به هفت برادران، باعث می‌شود مخاطب شیوه برخورد آدم‌های مختلفی را مطالعه کند؛ شاید دست آخر از خودش بپرسد که اگر خود با آن بچه‌ها روبه رو می‌شد چه واکنشی نشان می‌داد.

داستان، همچنین، یک تصور معمول اشتباه را به چالش می‌کشد، این تصور که بچه‌ها حق ندارند به حرف‌ها و رفتار‌های آدم بزرگ‌ها اعتراض کنند. برخی گمان می‌کنند، چون از بقیه است سن بیشتری دارند، همه باید حرف و رفتارشان را ــ بدون فکر ــ قبول کنند. داستان عمیق «کودک دریا» با حضور هفت برادران چنین نگاهی را به چالش می‌کشد.

بالأخره اینکه یان، قهرمان داستان، این امر مهم را به مخاطب یادآوری می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند مانع عمل بزرگ شود. یان آن قدر کوچک است که در یک ساک دستی جا می‌شود، اما چشم‌های او نور را می‌بینند، گوش هایش صدای موج دریا را می‌شنوند و قلبش عشق و دوستی را از راه‌های دور حس می‌کند. ماجرای یان را می‌توان جلوه‌ای از قصه «پسر بندانگشتی» به حساب آورد که مهم‌ترین مسائل اجتماعی را هم در بر می‌گیرد.

درباره نویسنده

ژان کلود مورلِوا نویسنده بزرگ فرانسوی است که کتاب‌های متعددی برای کودکان و نوجوانان نوشته است. از آثار او می‌توان به «دوست دارم به خانه بروم»، «پیاده روی کوربیکوک» و «نبرد زمستانی» اشاره کرد. این نویسنده درباره کتاب «کودک دریا» می‌نویسد: «‘کودک دریا’ کوشش ادبی پرمخاطره و نقطه عطفی حقیقی بود. همیشه از خودم می‌پرسم در دنیا کسی به جز من از این کتاب خوشش می‌آید!»

بخشی از متن کتاب

«به نظرم آمد که او یک بچه واقعی نیست و یک راست از متن افسانه‌ای بیرون آمده است.‌ای کاش حق داشتم ــ برای لحظه‌ای هم که شده ــ وارد آن افسانه بشوم!‌ای کاش او قبول می‌کرد که مرا به آنجا راه بدهد!»

«کودک دریا»، نوشته ژان کلود مورلِوا، ترجمه زهره ناطقی، نشر محراب قلم، ۱۴۰ صفحه، ۱۲۵هزار تومان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->