به گزارش شهرآرانیوز، صبح دوشنبه گذشته، خیابان بهمن ۴ در منطقه خواجهربیع مشهد به قرق نیروهای پلیس درآمد تا متهمان پرونده «جنایت اسیدی» در امنیت کامل، صحنه قتل وحشتناک متصدی کافینت را بازسازی کنند. با حضور قاضی ویژه قتل عمد در محل، دو متهم در حالی از خودروی پلیس پیاده شدند که حلقههای آهنین قانون دستانشان را میفشرد.
طولی نکشید که نور چراغهای کافینت دوباره روشن شد و این بار عاملان جنایت در حالی قدم به درون فروشگاه گذاشتند که شیشهای بزرگ روی میز کار متصدی کافینت کشیده شده بود.
دقایقی بعد، با تفهیم اتهام معاونتدرقتل عمدی مرد مسلمان به مرد جوان عینکی از سوی قاضی دکتر صادق صفری، دوربین بازسازی صحنه قتل روشن شد و متهم در قاب تصویر قرار گرفت. او با معرفی کامل خود در تشریح ناگفتهها و زوایای پنهان این ماجرای تکاندهنده گفت: روزی به طور اتفاقی از کنار کافینت عبور کردم و همسرم را دیدم که با متصدی فروشگاه نشسته و مشغول گفتوگویی صمیمانه است. حیرتزده و متعجب به خانه رفتم و بهخاطر سوءظنی که داشتم، گوشی تلفن همسرم را از او گرفتم و آن را به طور کامل بازبینی کردم؛ ولی هربار با پیامکهایی روبهرو میشدم که بوی خیانت میداد و به همین دلیل به ارتباط نامتعارف همسرم بیشتر مشکوک میشدم.
در این هنگام، قاضی ویژه قتل عمد از متهم جوان پرسید آیا فقط پیامها به ارتباط غیراخلاقی در کافینت میرسید؟ که متهم پاسخ داد: نه! هرچه بیشتر پیامکها را واکاوی میکردم، به موضوعاتی فراتر از یک ارتباط نامتعارف میرسیدم و احتمال میدادم که بین آنها مسائل خاصی وجود داشته است. من آن پیامها را در گوشی تلفن دارم و به شما (مقام قضایی) ارائه میدهم!
متهم این پرونده جنایی درباره ماجرای وحشتناک شب بیستوپنجم اسفند سال ۱۴۰۲ نیز گفت: وقتی این پیامکهای دردناک را دیدم، به سراغ پدرزنم رفتم که مردی معتاد و کارتنخواب است. او را در یکی از پاتوقهای استعمال موادمخدر پیدا کردم و رابطه دخترش با متصدی جوان کافینت را برایش بازگو کردم و سپس ادامه دادم که من پیامکهایش را هم دارم؛ ولی او گفت:ادامه نده! سرم درد گرفت! بعد از آن بود که نقشه جنایت اسیدی را برایش گفتم و ظرف پلاستیکی حاوی اسید را به او دادم. سپس پدرزنم را سوار موتورسیکلت کردم و به خیابان بهمن ۴ آمدیم؛ جایی که فروشگاه «جواد-ق» در آن محل بود. من ابتدای خیابان موتورسیکلت را متوقف کردم و مشغول استعمال سیگار شدم، ولی پدرزنم با ظرف حاوی اسید به داخل فروشگاه رفت که لحظاتی بعد فریادهای دلخراشی را شنیدم و پدرزنم را دیدم که از درون فروشگاه بیرون آمد و به طرف پایین خیابان فرار کرد. من هم بیدرنگ گاز موتور را فشردم و به سمت او رفتم. پدرزنم را سوار ترک موتور کردم و به پاتوق رساندم. بعد هم خودم به خانه بازگشتم که توسط نیروهای کلانتری خواجهربیع دستگیر شدم.
در ادامه بازسازی صحنه قتل و با دستور قاضی دکتر صفری، مرد ۵۲ساله کارتنخواب که خیلی با خونسردی و طمانینه سخن میگفت، مقابل دوربین قوهقضائیه ایستاد تا زوایای دیگری از این جنایت وحشتناک را فاش کند. او نیز بعد از معرفی کامل خود گفت: آن روز وقتی دامادم ماجرای پیامکها و ارتباط غیراخلاقی دخترم را برایم بازگو کرد، خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم برای اجرای نقشه او همکاری کنم.
وی با اعتراف به اینکه میدانستم درون ظرف پلاستیکی اسید است، درباره جزئیات این جنایت ادامه داد: قبلاً دروغ گفته بودم که فکر میکردم درون ظرف پلاستیکی الکل صنعتی است؛ چراکه من در آن را بازکردم و متوجه اسید شدم، اما تصمیم خودم را گرفته بودم. وقتی در تاریکی شب از ترک موتور پیاده شدم، یکسره به طرف کافینت رفتم.
«جواد-ق» (متصدی کافینت) پشت میز کار روی صندلی نشسته و با گوشی تلفن همراهش سرگرم بود. من هم در یک لحظه، درِ ظرف پلاستیکی را برداشتم و محتویات آن را از این سوی میز به سر و صورت او پاشیدم. آن جوان در حالی که جیغ میکشید، از روی صندلی بلند شد تا خود را به بیرون از مغازه برساند. من هم زودتر از او بیرون پریدم و به طرف پایین خیابان فرار کردم که دامادم با موتور از راه رسید و مرا سوار کرد.
در این هنگام، قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از متهمبهقتل خواست تا صحنه جنایت اسیدی را به طور عملی انجام دهد که در این هنگام وی ظرف پلاستیکی را از دست سرگرد شکیبا (افسر پرونده) گرفت و صحنه قتل را بازسازی کرد.
با پایان اعترافات متهمان و آشکارشدن زوایای پنهان این ماجرای تکاندهنده، عاملان جنایت اسیدی با دستور مقام قضایی روانه زندان شدند تا این پرونده نیز دیگرمراحل دادرسی را طی کند.
شایان ذکر است عامل این جنایت وحشتناک از زمان ارتکاب جرم فراری بود که درنهایت، بعد از گذشت بیش از ۳ ماه از این ماجرای تلخ، با تلاش نیروهای کلانتری خواجهربیع دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شد.
منبع: خراسان