ثبت یک میلیون و ۱۸۰ هزار تردد در مرز مهران تا کنون (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) اعلام برنامه‌های سالروز ورود آزادگان به کشور، در استان خراسان رضوی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) مشهد، بزرگ‌ترین شهر وقفی جهان اسلام | برخورد قاطع با تصرفات موقوفات و تسهیلات ویژه برای ساکنان بافت‌های فرسوده + فیلم خطر افراطی‌گری را جدی بگیریم | گفت‌و‌گو با عضو مجلس خبرگان رهبری درباره مسئله وحدت شیعه و سنی ثبت‌نام ۲ میلیون و ۷۰۰ زائر اربعین در سامانه سماح | یک میلیون و ۷۰۰ هزار زائر وارد عراق شدند (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) بزرگ‌ترین عملیات تغذیه و اسکان خراسان رضوی برای زائران اربعین ۱۴۰۴ جهش ۶۲ درصدی مشارکت خراسان رضوی در بازسازی عتبات عالیات | بهره‌برداری از صحن عقیله بنی‌هاشم(س) در کربلا تا ۲ سال آینده سند کربلا روایت توست عالم مردم‌دار | یادی از آیت‌ا... محمدهادی میلانی، مرجع فقید، هم‌زمان با سالروز درگذشتش از نجف تا کربلا، دل‌هایی که راه می‌روند بیش از ۲.۶ میلیون نفر در سامانه سماح ثبت نام کردند (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) تولیت آستان قدس رضوی: هیچ‌کس حق ندارد اتحاد ملت در برابر دشمن را بهم بزند| انسجام ملی، آینده ایران را رقم خواهد زد! رادیو موکب در مسیر پیاده‌روی اربعین آغاز به کار کرد برپایی موکب فرهنگی «ایران امام رضا (ع)» در دهه پایانی ماه صفر رمان «جزیره گمشده من» روانه بازار نشر شد | رمانی با محوریت کرامات امام رضا (ع) اعزام کاروان پزشکی به منظور ارائه خدمات به اربعین (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) زائران اربعین برای دریافت خسارت بیمه به کجا مراجعه کنند؟ بازنگری میراث حدیثی از زمان اهل بیت آغاز شد اشک‌های خبرنگار آمریکایی برای شهدای جنگ ۱۲ روزه علیه ایران + فیلم بازگشایی تل زینبیه پس از چند سال برای زائران اربعین حسینی
سرخط خبرها

بی‌بی دیگر قلیان نکشید

  • کد خبر: ۲۳۷۸۱۱
  • ۱۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۰
بی‌بی دیگر قلیان نکشید
نمی‌دانم هشت‌نه‌ساله بودم یا بیشتر، اما برای یک بچه در این سن‌وسال خیلی هیجان‌انگیز است که بی‌بی برای یک روضه خانگی دورتادور دو اتاق کوچک خانه‌اش را قلیان بچیند تا زن‌ها بیایند روضه.

یادم نمی‌آید چندساله بودم که زن‌ها از جلسه‌شان پرتم نمی‌کردند بیرون. حتما خیلی ریزه‌میزه بوده‌ام و زن‌ها با دیدنم معذب نمی‌شده‌اند. همین حالا هم که به آنها فکر می‌کنم، یادم می‌آید که بیشترشان هم‌سن بی‌بی (مادربزرگم) بودند. اصلا گیرم که قدبلندی هم می‌کردم، مهم این بود که در چشم یک جمع پیرزن هنوز پشت لبم سبز نشده بود.

نمی‌دانم هشت‌نه‌ساله بودم یا بیشتر، اما برای یک بچه در این سن‌وسال خیلی هیجان‌انگیز است که بی‌بی برای یک روضه خانگی دورتادور دو اتاق کوچک خانه‌اش را قلیان بچیند تا زن‌ها بیایند روضه. من و پسردایی‌ها مسئول زغال‌ها بودیم تا خوب جرق شوند و گُر بگیرند.

اولین زن که می‌رسید، انگار که زنگ مدرسه ما خورده باشد، همه به‌سمت خیابان می‌دویدیم؛ اما یکی‌دوبار من با بچه‌ها نرفتم و خواستم بدانم داستان آن قلیان‌ها و زغال‌ها چیست. هنوز هم از آن همه دودی که از دهان بی‌بی‌ها بیرون می‌آمد و در کمتر از نیم‌ساعت فضای خانه را پر می‌کرد، متعجم.

تعجب آن زمانم به‌دلیل دیدن آن همه آدم بود که یک‌جا قلیان می‌کشیدند و الان متعجم که چرا آن زمان این همه سرطان و درد و کوفت دیگر نمی‌گرفتند. این داستان هر چهارشنبه خانه بی‌بی بود و تنها تفاوتش با روضه‌های محرم، در استفاده از سینی‌های زرد بیضی‌شکل اندازه کف دست یک آدم بزرگ بود که کنارش یک تکه نان قاق (نان قندی) هم می‌گذاشتند.

اما یک چهارشنبه که صدای خش‌خش جاروزدن حیاط بی‌بی تمام شد، از رختخواب زیر پنجره مشرف به بهارخواب برخاستم، دیدم فقط سماور بزرگ روشن است و خبری از قلیان‌ها نیست. فکر کردم بی‌بی خواب مانده و نرسیده قلیان‌ها را بچیند، اما از آن روز به بعد دیگر قلیان‌ها را ندیدم و نفهمیدم فلسفه وجودشان چه بوده است و حالا با کدام منطق و فلسفه جمع شده‌اند!

این معما تا نوجوانی گاهی قلقلکم می‌داد تا اینکه روزی از زبان مادرم که برای یکی‌دیگر تعریف می‌کرد، شنیدم که بی‌بی روزی مریض می‌شود و دکتر می‌رود، دکتر وقتی می‌فهمد که او قلیان می‌کشد، نهی‌اش می‌کند و از مضرات قلیان برایش می‌گوید. از همان روز بی‌بی وقتی می‌فهمد که قلیان چقدر ضرر دارد، نه‌تن‌ها خودش دیگر قلیان نمی‌کشد، بلکه آن را دیگر در شأن مجالس حضرت اباعبدا... (ع) هم نمی‌بیند و با یک تلنگر کوچک، قلیان برای همیشه از برنامه‌های چهارشنبه‌اش حذف می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->