جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۵ به «لاسلو کراسناهورکایی» اهل مجارستان رسید مجموعه نمایشی «دو نفره‌ها» در رادیو + زمان پخش انتشار دوبله فیلم «چهار شگفت‌انگیز: اولین قدم‌ها» از فیلیمو برنامه‌های گالری‌های مشهد در روز‌های آتی (۱۷ مهر ۱۴۰۴) انتشار اشعار منتشرنشده «شیموس هینی» برنده نوبل پرواز بر فراز کلمات | درباره ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی و راهکار‌هایی که شما را ترغیب به خواندن می‌کند حکایت بهروز و وصیت سه‌جانبه دبیر هجدهمین جشنواره هنر‌های تجسمی فجر معرفی شد تقدیر از «هوشنگ مرادی کرمانی» به مناسبت هفته کودک نامزد‌های نوبل ادبیات ۲۰۲۵ معرفی شدند تبلور اندیشه‌های مکتب شیعه در هنر استاد محمود فرشچیان فصل دوم «دکستر: رستاخیز» در راه است هماوردیِ تجدد و سنت | گفت‌و‌گو با علی صنعوی درباره ترجمه رمان «زمستان در مادرید» که به جنگ داخلی اسپانیا می‌پردازد برنامه «انارستان» روی شبکه افق کتاب «پستچی پهپادی» در کتابفروشی‌ها
سرخط خبرها

۲ رمان «خیال کردم آب است می‌چکد» و «بودن یا نبودن» منتشر شدند

  • کد خبر: ۲۳۹۴۱۸
  • ۲۷ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶
۲ رمان «خیال کردم آب است می‌چکد» و «بودن یا نبودن» منتشر شدند
رمان «خیال کردم آب است می‌چکد» نوشته اسماعیل زرعی و «بودن یا نبودن» نوشته مبینا فتحی راهی بازار کتاب شده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «خیال کردم آب است می‌چکد» نوشته اسماعیل زرعی در ۱۷۶ صفحه با شمارگان ۲۲۰ نسخه و قیمت ۱۸۰ هزارتومان در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: رمان «خیال کردم آب است می‌چکد» نوشته داستان‌نویس معاصر اسماعیل زرعی (متولد ۱۳۳۷) ماجرای یک «شخصیت داستانی» است که از کُندی و وقفه نویسنده اثر در کار نوشتن راضی نیست. این «شخصیت داستانی» از این رمان می‌گریزد و به سراغ نویسنده‌ای می‌رود که شهرت بیشتر و پشتوانه تبلیغی وسیع‌تری دارد. اما این سفر سبب می‌شود که برای او ماجرا‌های تلخ و مختلفی پیش آید.

«با همه وجود به وجد آمدیم. کجای دنیا می‌توانستیم چنین داستان‌نویسی پیدا کنیم؟ حُضّار همه شروع کردند به کف‌زدن؛ محکم و ممتد. عده‌ای سوت بلبلی زدند. هفت_هشت نفر زنده‌باد_ زنده‌باد گفتند. یکی با صدای نکره از جایی ناپیدا داد زد: به احترام حضرت استاد پاشید!»

همچنین رمان «بودن یا نبودن» نوشته مبینا فتحی در ۱۸۴ صفحه با شمارگان ۲۲۰ نسخه و بهای ۲۰۰ هزار تومان در نشر مروارید عرضه شده است.

در پشت جلد کتاب نوشته شده است: «شادی» مرده است! هیمن جمله کوتاه غمی عظیم را روی دوش‌های خود حمل می‌کند: جمله‌ای سه کلمه‌ای که با تمام کم‌جانی محکوم به تحمل سنگینی بار این غم است: غمی که حتی تکرار واژه «غم» نیز کمکی به رساتر شدن فریاد آن نمی‌کند. «شادی» مرده و پس از او، احوال «امید» و «آرزو» و «فروغ» و «جهان» نیز به‌شکل کوششی برای بودن ادامه دارد، آن هم درحالی که تلاش زندگی متمرکز بر تبعید آنها به قلمرو نبودن است.

«دلم می‌خواهد بخوابم؛ تاصد سال بخوابم و کسی بیدارم نکند. آلارم گوشی را بگذارم که صد سال دیگر زنگ بزند و بخوابم و بعد بیدارم کنند و بگویند: «بیدار شو. فرشته مرگ اینجاست. منتظر تو.» مضحک است. دلم می‌خواهد بمیرم، اما آن را به تعویق می‌اندازم؛ دلم می‌خواهد زندگی کنم، اما حوصله‌اش را ندارم.»

منبع: ایسنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->