به گزارش شهرآرانیوز، «حتی در دوران تحصیل هم کار کنید.»، «کار عار نیست حتی اگر یک کار خدماتی باشد. بلکه کار نکردن و تنبلی عار است.»، «از تغییرکردن هراس نداشته باشید.» و «در تخصص خودتان به دنبال کسب مقام بهترینها باشید.»
اینها توصیههای یکی از بزرگترین کارآفرینان ایرانی است که احتمالا مشابه آنها را از زبان دیگر کارآفرینان هم وطنمان هم شنیده اید. جملاتی که از عمق وجود و باور این افراد بیان میشود. نکته جالب و تأمل برانگیز دیگر درباره این افراد این است که از کودکی جرقه فکرهای بزرگ در سرشان زده میشده تا اینکه درجوانی خودشان توانسته اند زمینه تحقق آنها را فراهم کنند.
برخلاف تصور برخی از والدین کارآفرینی نقطه مقابل درس و تحصیل نیست. اتفاقا مهارتی برای هموارکردن مسیر علم آموزی هدفمند هم به حساب میآید و به بچهها انگیزه میدهد تا به علم و تحصیل نگاه دانش بنیانی داشته باشند. اگر شما هم در جایگاه یک والد علاقهمند هستید تا الفبای کارآفرینی را از همین سن پایین به فرزندتان بیاموزید، توصیه میکنیم حتما مطلب امروز ما را بخوانید.
والدین عزیز کارآفرینی نیاز به ژن خوب ندارد، بلکه مهارتی آموختنی است. درواقع یک ذهنیت است که فرد باید از کودکی آن را در خود پرورش دهد و این وظیفه شما والدین است که در برابر توانمندیهای فرزندتان و ایدههای او برای درآمدزایی پاسخ مناسبی نشان بدهید و به جای به سخره گرفتنش، همراهی اش کنید.
موضوع بعدی که والدین باید به آن توجه داشته باشند، بحث شکوفایی خلاقیت بچه هاست که در شرایط وفور نعمت و ارائه خدمات بیست وچهارساعته امکان پذیر نیست. گاهی والدین باید اجازه بدهند بچهها برای تأمین نیازهایشان خودشان پیش قدم شوند و راهکار بدهند، نه اینکه با پول و خرید خدمات از بازار فرصت تفکر و خلاقیت را از بچهها بگیرند.
قبول داریم که جرئت و جسارت بچهها باهم متفاوت است، همین طور میزان خلاقیتشان، ولی اگر میخواهید فرزندانتان را به سمت کارآفرینی سوق دهید و از آنها بچههایی پرجنب وجوش و فعال بسازید، سعی کنید این ویژگیها را در آنها ایجاد یا تقویت کنید.
اعتماد به نفسشان را بالا ببرید.
به تعداد کودکان و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری منحصر به فردی که هرکدام از آنها دارند، میتوان برای کارآفرین شدن آنها راهکار ارائه کرد، ازاین رو والدین عزیز باید سعی کنند مناسبترین و منطبقترین راهکارها را برای رسیدن به هدفشان انتخاب کنند. برای ملموستر شدن موضوع در ادامه به برخی از این روشها و تمرینها اشاره گذرایی داریم.
درگیر کردن بچهها با مسائل مالی کار درستی نیست، ولی بچهها باید از همان کودکی بامسائلی مانند ارزش پول، راههای کسب درآمد، سرمایه گذاری و بدهی و وام آشنا شوند. زمان مناسب برای آموزش آن هم، وقتی است که بچهها با ایجاد پرسش در ذهنشان میخواهند درباره این مسائل اطلاعات بیشتری به دست آورند، برای نمونه میخواهند بدانند که چرا شما نمیتوانید برخی کالاها را راحت برای آنها بخرید یا چرا دیگران چیزهایی دارند کهآنها ندارند.
بچهها از طریق راههایی مانند پس انداز کردن و سرمایه گذاری خیلی راحت میتوانند مفهوم دادوستد را یاد بگیرند، چون نیاز دارند منابع درآمدی را بشناسند و برای خرج پولشان برنامه ریزی کنند. این کار را میتوان باتهیه یک قلک از همان نوعهای سنتی آن شروع کرد و بچهها را در تهیه خواسته هایشان با آنچه خودشان پس انداز کرده اند، آزاد گذاشت تا راحتتر معنای اولویت بندی و توجه به نیاز به جای خواسته را یاد بگیرند.
کسب درآمد همیشه شیرین است ولی از آنجایی که بچهها نباید خیلی درگیر مسائل مالی شوند، باید به این موضوع فقط درحد کسب یک مهارت نگاه کرد، برای نمونه در ازای انجام برخی کارها که در مسئولیت کودک نیست، به او دستمزد داد یا در سن نوجوانی و در تابستان با ایجاد یک کارموقت، هم به او مهارت فنی آموخت و هم چگونگی درآمدزایی را آموزش داد.
حتی اگر دوست ندارید که فرزندتان به سمت کسب و کار برود، بازهم ضروری است که به عنوان یک مهارت کاسبی کردن را به او بیاموزید، به ویژه اگر پسر هم باشد. بچهها باید بدانند درآوردن پول از هر راه مشروعی یک هنر است. میتوانید با تشویق آنها به ساخت برخی کاردستیها و ایجاد کردن بازار فروش برای آنها طعم شیرین کار کردن و پول درآوردن را به آنها بچشانید.
بُرد همیشه با کسی است که خلاقیت بیشتری را به کار میگیرد. بچهها باید بدانند پیمودن مسیر تکراری که دیگران هم میروند، همیشه کارساز نیست و باید به دنبال راههای خلاقانه برای رسیدن به اهدافشان باشند، برای نمونه اگر کاردستی درست میکند که معمولی است و بازار خرید خوبی ندارد، باید به او بیاموزید با ایجاد کمی تغییر در آن متناسب با نیاز خریدارانش میتواند بازار فروش بهتری پیدا کند.
یکی از نقاط ضعف ما ایرانیها انجام کار گروهی است، چون آموزشهای لازم برای این منظور را در مدرسه نمیبینیم. اگر دوست دارید فرزندتان در هرزمینهای آدم موفقی شود، باید از همان کودکی زمینه کار گروهی و رهبری گروه را به او بیاموزید. او باید بداند که تنها با قرارگرفتن در بین یک گروه است که میتواند به اهدافش برسد؛ بنابراین به عنوان یک مهارت نیاز است که روشهای درست کنارآمدن با دیگران و فعالیت برای مصالح جمعی را بیاموزد. این مهارت را باید از سن کم با انجام بازیهای دسته جمعی و رهبری کردن گروه فرابگیرد. وظیفه شما هم این است که نقاط ضعف او در کنار نیامدن با دوستانش را برای او ریشه یابی و با کمک خودش حل کنید.
کارآفرینان موفق کسانی نیستند که فقط به جیب و منافع خودشان فکر میکنند، برعکس همه این افراد از حس همدردی قوی برخوردارند و برای اینکه دیگران را هم در منافع خودشان شریک کنند، دست به کارها و خطرهای بزرگی میزنند. این موضوع خلاقیت را هم در آنها بالا میبرد، برای نمونه میخواهند بدانند چگونه میتوان با ظرفیتهای موجود برای افراد بیشتری فرصت ایجاد کرد. این توانایی از خودخواه شدن آنها و نگاههای استعماری شان در آینده هم میکاهد. برای این منظور باید آنها را در فعالیتهای خیرخواهانه و داوطلبانه خود بیشتر درگیر و تشویق کنید.
بچهها باید از همان کودکی با مفهومهایی مانند شکست و پیروزی آشنا شوند. اجازه ندهید به خاطر دل شکسته نشدن همیشه در یک شرایط گلخانهای رشد کنند، چون زندگی واقعی ترکیبی از همین پیروزیها و شکست هاست. برعکس اجازه بدهید طعم تلخ موفق نشدن در کاری را بچشند ولی پس از آن باید به آنها کمک کنید که مسیر را پرقدرتتر از قبل برای جبران اشتباهاتشان بپیمایند.
آنها باید یاد بگیرند که همه اشتباه میکنند و شکست میخورند ولی نباید هیچ گاه درجا بزنند. برعکس باید انگیزه بیشتری برای رسیدن به قلهها پیدا کنند. برای آموزش این منظور حتما از قصه و داستان کمک بگیرید و موقعیتهایی را برای تجربه کردن برایشان شبیه سازی کنید.
هدف گذاری و برنامه ریزی دو بخش جدایی ناپذیر فرایند کارآفرینی است. باید هرچه زودتر این دو عادت مثبت را هم در فرزندتان ایجاد کنید. بچهها باید از طریق بازیهای مختلف یادبگیرند که برای رسیدن به اهدافشان نیاز است که برای انجام هرکاری ازپیش برای آن برنامه و هدف گذاری داشته باشند تا بدانند چه مسیری را و تا به کجا باید پیش بروند.
برای نمونه میتوانید از آنها بخواهید اهدافشان را روی کاغذ بیاورند و راههای رسیدن به آنها را هم پیدا و با کمک شما دنبال کنند. تحقیقات نشان میدهد که نوشتن اهداف تا ۸۰ درصد احتمال دستیابی به آنها را افزایش میدهد. همچنین انگیزه بیشتری در بچهها برای رسیدن به اهدافشان ایجاد میکند.