علوم شناختی دین بهدنبال اثبات یا رد باورهای دینی نیست، بلکه چگونگی تولید باورهای دینی، انتقال، تغییر و نیز بقای آنها را از طریق سازوکارهای شناختی توضیح میدهد و درباره صدق یا کذب آنها تبیینی ارائه نمیکند.
دانشجویانی که علاقهمند به درک علمی دین هستند، میتوانند رشته علوم شناختی دین را انتخاب کنند. این رشته، ترکیبی از علوم شناختی، روانشناسی، عصبشناسی، زبانشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی است.
علوم شناختی، دانشی میانرشتهای است که هدفش بررسی ماهیت ذهن و مکانیسمهای شناختی آن با رویکرد علمیتجربی است. پیشینه این علم را میتوان به اواسط دهه ۱۹۵۰ بازگرداند؛ زمانی که محققان از رشتههای مختلف شروع به توسعه نظریههای ذهن براساس بازنماییهای پیچیده و روشهای محاسباتی کردند.
این حوزه میانرشتهای از طیف گستردهای از علوم بهره میبرد؛ علومی همچون فلسفه ذهن که به جستوجوی پاسخهایی برای ماهیت ذهن و آگاهی میپردازد، روانشناسی که بررسی ماهیت رفتار و فرایندهای ذهنی آن را دنبال میکند، هوش مصنوعی که سیستمهایی را تولید میکند که قادر به انجام کارهایی هستند که بهطور سنتی نیازمند هوش انسانیاند، علوم اعصاب که درباره عملکردها و ساختارهای بیولوژیک مغز مطالعه میکند، زبانشناسی که ساختار، معنا و کاربرد زبانهای انسانی را تحلیل میکند، انسانشناسی که به مطالعه جوانب گوناگون تجربه زیسته انسانِ اجتماعی از دیرباز تاکنون میپردازد و باستانشناسی که گذشتههای بشری را از طریق شواهد و بقایای مادی آن استنباط میکند.
هدف اصلی این حوزه میانرشتهای، فهم عمیقتر و تحلیل دقیق مکانیسمهای شناختی و بسترهای زیرین فرایندهای ذهنی است. این فرایندها شامل ادراک، قابلیت تشخیص و پردازش حسی، حافظه، توانایی ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، مفهومسازی، فراگیری دستهبندی مفاهیم عمومی، روند اکتساب مهارتها یا دانش از طریق تجربه، استدلال، فرایند چگونگی رسیدن به نتایج قیاسی براساس اطلاعات موجود، تصمیمگیری، انتخاب میان گزینههای متعدد برپایه ارزیابیها و اولویتها، تخیل و قدرت خلق تصویر ذهنی در غیاب محرکهای خارجی است.
مطالعه و تحقیق در این زمینهها به ما امکان میدهد درک پیشرفتهتر و جامعتری از ماهیت فکر انسان و روابط بین اجزای متفاوت آن بهدست آوریم که درنهایت، منجر به پیشرفتهای عملیاتی و نظری در تمام این رشتهها خواهد شد. از این طریق میتوان دستاوردهایی را در پهنای دانش بشری عیان ساخت.
در دو دهه گذشته، مطالعات در حوزه علوم شناختی رشد فزایندهای داشته و همچنان با شتاب زیادی در حال رشد است. این مطالعات از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد و در سال ۱۹۷۳ بهطور رسمی «علوم شناختی» نام گرفت و اکنون در مراکز تحقیقاتی بزرگ سراسر جهان، گروههایی از دانشمندان در حال تلاش برای بهرهگیری دانش از علوم شناختی در صنعت و بخشهای دیگر زندگی انسان هستند.
در ایران نیز پژوهشگاه دانشهای بنیادی IPM بیش از ۱۰ سال پیش به فکر تأسیس رشته علوم اعصاب شناختی افتاد و در نهایت پژوهشکده علوم شناختی را تأسیس کرد و برای اولینبار در ایران، زمینه انجام تحقیقات شناختی فراهم شد.
ازسویی راه برای ورود این دانش به حوزه «دینپژوهی» نیز بهتدریج باز شد و رشتهای تأسیس شد با نام «علوم شناختی دین یا CSR» که مخفف عبارت Cognitive science of religion است.
علوم شناختی دین یکی از رشتههای جدیدی است که درپی تبیین چگونگی تولید باور دینی و بازنمایی آن است. این رشته تلاش میکند تا فهمی عمیق از چگونگی نمایش و پردازش باورها و گرایش به باورهای دینی در ذهن ما به دست دهد. برجستهترین دغدغه این علم، کاوش در فرایند تولید و بازنمایی باورهای دینی است.
در پاسخ به این پرسش که علوم شناختی دین چه رویکردی به باورهای دینی دارد، میتوان گفت که رویکرد آن در مطالعه دین، طبیعتگرایانه است. این بدان معنی است که وجود خدا یا موجودات ماورای طبیعی دیگر را فرض نمیکند و درپی توضیح چگونگی تولید باورهای دینی براساس فرایندهای طبیعی و تکاملی در مغز است.
یکی از پرسشهای کلیدی که CSR بهدنبال پاسخ به آن است، این است که چرا انسان گرایش به باور موجودات ماورای طبیعی دارد؟ نکته مهمی که باید در نظر داشت، این است که علوم شناختی دین بهدنبال اثبات یا رد باورهای دینی نیست. بهعبارت دیگر علوم شناختی دین، چگونگی تولید باورهای دینی، انتقال، تغییر و نیز بقای آنها را از طریق سازوکارهای شناختی توضیح میدهد و درباره صدق یا کذب آنها تبیینی ارائه نمیکند.
علوم شناختی دین در ایران، رشتهای جدید و نوپاست و در سالهای اخیر، توجه بسیاری به این رشته در محافل علمی و دانشگاهی ایران شده است. این اقدام میتواند به توسعه این رشته در کشورمان کمک و زمینه را برای تربیت متخصصان این حوزه فراهم کند، با این حال یکی از چالشهای اصلی این رشته، ماهیت چندوجهی دین است.
دین پدیدهای پیچیده است که جنبههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، روانشناختی و عصبشناختی دارد. مطالعه دین با استفاده از علوم شناختی، مستلزم درک عمیق هریک از این جنبههاست. چالش دیگر علوم شناختی دین، ماهیت حساس این حوزه است. دین موضوعی مهم و مقدس برای بسیاری از افراد است. مطالعه دین با استفاده از علوم شناختی، میتواند منجر به برداشتهایی شود که برای برخی افراد خوشایند نیست.
یکی از چالشهای مطالعه دین از طریق علوم شناختی، تبیین تجربه دینی و روحانی است. تجربه دینی، تجربهای است که اغلب شامل احساس ارتباط با چیزی فراتر از خود فرد میشود. این تجربه میتواند شامل احساس حضور خدا، احساس آرامش و سکون یا احساس معنا و هدف در زندگی باشد، حال آنکه علوم اعصاب نشان دادهاند که تجربه دینی با فعالیت در مناطق خاصی از مغز مرتبط است.
این مناطق، مسئول پردازش احساسات و تصویرسازی مغز هستند، از اینرو برخی افراد دیندار ممکن است احساس کنند که علوم شناختی، تجربه دینی را به امری طبیعی و فیزیکال تنزل میدهد؛ بنابراین لازم است محققان علوم شناختی دین، با حساسیت و دقت لازم، به مطالعه، تبیین و ارائه یافتههای این حوزه دانشی بپردازند.